ایران نوین

Saturday, December 5, 2009

ایران ، تو خونه وفایی

شانزده آذر 1332 و شانزده آذر 1388



در 28 مرداد سي و دو حكومت ملي دكتر محمد مصدق با كودتاي بيگانگان و عوامل داخلي شان سقوط كرد. دانشجويان ايران كه در مبارزات نهضت ملي پيشتاز مبارزات ملت بودند در كنار اصناف، بازاريان و ديگر گروههاي اجتماعي در نهضت مقاومت ملي براي مقابله با حكومت كودتا گرد آمدند. حكومت شاه براي خاموش كردن مردم محاكمه دكتر مصدق را آغاز كرد. با شروع محاكمه دانشجويان نخستين گروه بودند كه بانگ اعتراض خويش را به گوش جهانيان رساندند. كودتاچيان خشمگين فرمان سركوب بيرحمانه دادند و در روز شانزدهم آذز 1332 سه دانشجوي دانشكده فني دانشگاه تهران قندچي، بزرگ نيا و شريعت رضوي در محوطه دانشكده بر اثر رگبار مسلسل ها به شهادت رسيدند و از آن روز شانزدهم آذر روز دانشجو ناميده شد.

در دوره بيست و پنج ساله استبداد محمد رضا شاهي دانشجويان دانشگاه در ايران همه ساله ياد شهداي شانزده آذر را گرامي مي داشتند و فرياد ضد ديكتاتوري سر مي دادند. پس از انقلاب به كژراهه رفته 22 بهمن 57 و استقرار حكومت ايدئولوژيك در ايران آزادي ملت ايران تحقق نيافت و دانشجويان باز هم روز دانشجو را بهانه اي براي بيان نظريات و خواسته هاي آزاديخواهانه خود قرار دادند و در اين سي سال دانشجويان پيوسته فعالان راه آزادي بوده اند. ولي امسال حاكميت به سركوب پيشگيرانه دانشجويان اقدام كرده است. از 22 خرداد 88 كه روز انتخاب رئيس جمهور بود تا كنون صدها دانشجو بازداشت و مورد انواع شكنجه هاي جسمي و رواني قرار گرفته اند. تعداد زيادي به بهانه هاي مختلف از ادامه تحصيل محروم مانده اند دهها نفر در دادگاههاي انقلاب به حبس هاي بلند مدت و كوتاه مدت محكوم شده اند كه نمونه آنها پيمان عارف دانشجوي كارشناسي ارشد و سلمان سيما مي باشند كه در شرايط بسيار سختي در زندان انفرادي نگاهداشته مي شوند دانشجويان بازداشت شده پس از انتخابات بسيارند و در روزهاي اخير كه به شانزده آذر 88 نزديك مي شويم موج ديگري از بازداشت دانشجويان سراسر كشور را در بر گرفته است، از اهواز تا تبريز و از مشهد تا زاهدان و كرمانشاه و تهران و سنندج همه جا با يورش به خانه دانشجويان آنان را براي كار نكرده كه همان سركوب پيشگرانه است به بند مي كشند. حاكميت نگران است كه در شانزده آذر 1388 اجتماعات وسيع دانشجويي تشكيل شود و ازاينرو هر اجتماع چند نفره دانشجويان و يا دانشجوياني كه چهره هاي شناخته شده اي در دانشگاه ها هستند بازداشت مي شوند 16 آذر 32 و 16 آذر 88 وجوه اشتراك بسيار دارند در سال 32 مبارزه با استبداد بر آمده از كودتاي ننگين 28 مرداد بود و در سال 88 مبارزه با استبداد مذهب سالاراني كه حكومتي پادگاني بپا داشته اند شانزده آذر حلقه پيوند همه دانشجويانيست كه به آزادي مي انديشند. تجربه جنبش اخير انتخاباتي كه براي آزادي انتخابات بود نشان داد كه اگر همه با هم باشند حركت به سوي آزادي و دمكراسي امكانپذير مي شود آزادي خواسته ايست كه همه دانشجويان آنرا طلب مي كنند.

اميد است كه 16 آذر امسال پيوند دانشجويان را با هر انديشه اي مستحكم تر سازد.



تهران جبهه ملي ايران

11/9/88

Wednesday, December 2, 2009

نقدی بر بیانیه شصتمین سال تاسیس "جبهه ملی ایران

بمناسبت شصتمین سال تاسیس جبهه ملی ایران در تاریخ دهم آبان 1388 بیانیه ای کوتاه و نارسا از طرف جبهه ملی ایران انتشار یافت که متاسفانه کم و کاستیهایی درآن دیده میشد در حالیکه انتظار می رفت به این مناسبت جبهه ملی اقدام به انتشاریک مجموعه کامل ازکلیه فعالیتهای سیاسی و فراز و نشیب های بیش از نیم قرن مبارزه جبهه ملی ایران برای آگاهی نسل جوان و ثبت در تاریخ انتشار میدادکه چنین نشد.و اما تاسف بار تر آنکه با گذشت بیش از یک ماه از انتشار این بیانیه نیم بند و نا راست ،تا کنون هیچ نوشتاری در رد موارد نادرست این بیانیه از سوی پیشکسوتان جبهه ملی ایران که خوشبختانه در قید حیات هستند منتشر نشده است.

انتقاداتی به بیانیه منتشره وارد است که پرداختن به تمام نکات آن در این کوته نوشته امکان پذیر نیست ولی باید به یک نکته بسیار مهم و با اهمیت و نادرست که گزینشی در آن بیانیه جای داده شده توجه کرد....((در سا ل 1364 و در بحبوحه جنگ ایران با رژیم بعث عراق،باقیمانده اعضای شورای مرکزی داخل کشور که از زندان بیرون بودند در یک جلسه فوق العاده پس از بحث و بررسی مفصل به این جمع بندی رسیدند که تا کشور در حال جنگ با دشمن خارجی است جبهه ملی ایران باید به کار تشکیلاتی خود بپردازد و ازبر خورد و مبارزه علنی با حاکمیت موقتا خود داری نماید......))

این جلسه مورد ادعا تا کنون از طرف هیچ یک از اعضا شورا که در آن زمان حضور داشتند و افرادیکه امروز خوشبختانه حیات دارند نه تنها تایید نشده بلکه قویا تکذیب نیز شده است.و این مطلب تنها تراوشات ذهنی چند نفر معدود بوده که بدینوسیله می خواهند 13 سال سکوت و کناره گیری خود را از جبهه ملی توجیح کنند.

آری حقیقت این است که در سال 1364 طی دعوت از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی،قبل از سال 1360 و چند نشست به قول نویسنده «جزوه دهه شصت در سال1386»تداوم جلسات امکان پذیر نگردید.

و در سال 1373 زمینه فعالیت سیاسی فراهم شد و آقایان به صحنه آمدند. کسانیکه در طول 13 پیش از آن بنا به اسناد موجود هر گاه دعوت به فعالیت می شدند در پاسخ بیان می داشتند "که ما حرفهای خودمان را در سال 60 گفته ایم و در فرصت مقتضی حرکت بعدی خودمان را شروع خواهیم کرد"

و شگفتا اینکه این فرصت در سال 1373 به ناگاه فراهم شد و شورای جبهه ملی به صورت انتصابی و دعوت تجدید فعالیت کرد که همین امر باعث اعتراض گروه بی شماری از باورمندان و عاشقان راستین به منش دموکراتیک جبهه ملی را فراهم آورد و این اعتراض ها به صورت طومار و نامه سر گشاده بارها و بارها عنوان شد تا آقایان نا خواسته تن به تقاضای در خواست پلنوم از طرف امضا کنندگان دادند که خود داستانی بس شنیدنی دارد که طی پنچ سال از در خواست تا اجرای پلنوم چه طرحها و برنامه هایی برای حفظ موقیعت آقایان انجام گرفت تا آنکه سر انجام پلنوم به دلخواه آنها انجام شد نه آنچه که مورد درخواست امضا کنندگان بودوآنچه که به گزارش پلنوم آبان 82 ارزش بخشید عکس شادروان الهیار صالح و حضور حضور بزرگانی که شرکت آنان در پلنوم به عنوان اعضا ی شورا صرفا حفظ نام جبهه ملی ایران بود.

و این در حالی است که یکی از ارکان اصلی جبهه ملی ایران "هیات تحقیق "است که متاسفانه هیچگاه بر خلاف اساسنامه جبهه ملی ایران هرگز در طول سالهای اخیر تشکیل نشده است. و در صورت تشکیل هیات تحقیق از شخصیت های بی طرف مدارک و حرفهای نا گفته ی بسیاری در مورد پلنوم آبان ماه 1382 قابل بررسی و اثبات است.

اما بر خلاف ادعای این آقایان انگشت شمار، طبق اسناد و مدارک موجود اکثر اعضای شوراو فعالین جبهه ملی که در آن هنگام درایران بودند همچنان بدون وقفه به فعالیتهای سیاسی خود ادامه دادند.که دلیل بارزآن اعلامیه های منتشره با دهها امضا ذیل آن است . در اینجا به قسمتی کوتاه از فعالیتهای جبهه ملی در آن زمان اشاره می کنم.

در سال 1365 در یک گرد همایی همگانی از اعضای شورا و فعالین و نمایندگان کمیته های جبهه ملی تصمیم گرفته شددرچارچوب اساسنامه جبهه ملی ایران زیر نام پوششی «هیئت حسن نیت»فعالیت علنی جبهه آغاز گردد ،لذا افراد جبهه ملی در سخترین شرایط موجود که نام جبهه ملی جرمی سنگین و مترادف مرتدمحسوب می شد با نام و امضا خود نام جبهه ملی ایران را زنده نگاه داشتند و در تمام مسائل سیاسی روز کشور اظهار نظر کردند،از جمله در مسئله انتخابات با انتشار اعلامیه شدیدالحن با عنوان «آزادی ؟!انتخابات؟!» به علت نبودآزادی،انتخابات رازیر سئوال بردندوآن راغیرقانونی اعلام کردند.و همچنین در سالروز «22 بهمن »بیانیه ای با عنوان «آیا انقلاب مسئول است؟»رسما سر دمداران وقت حکومت را مورد انتقاد قرار دادند و اعلام کردند انقلاب از مسیر خود منحرف شده، در رابطه با مسئله جنگ هشت ساله نیزدر اعلامیه ای تحت عنوان «ملت را به کجا می برید..؟»ضمن انتقاد شدید از ادامه جنگ فرسایشی خواستار پایان آن شدند(که تمامی این اعلامیه ها خوشبختانه به جهت ثبت در تاریخ موجود است)

تمام بیانیه ها در چار چوب اساسنامه و اهداف جبهه تنظیم شده و درهر یک بارها و بارها نام جبهه ملی ایران آورده شده و هر یک بیش از 40 امضا دارد چنانکه هر خواننده آگاهی به خوبی پی خواهد برد که این بیانیه ها از طرف جبهه ملی ایران انتشار یافته است.

حال چگونه است که آن عده معدودی که تا دیروز به مکانهای امن پناه برده بودند و از هر گونه مبارزه و فعالیت سیاسی دوری می جستند امروز از مخفیگاها بدر آمده و با بیان مطالب کذب و سفسطه و مغلطه می خواهند بر اعمال گذشته خود صحه بگذارند؟ و حتا پا را فراتر گذاشته و با جدیت می کوشند که،مبارزات و هزینه های سنگینی را که دیگرآزادگان در این مدت متحمل شده اند خط بطلان بکشند .

جای بسی تاسف و شگفتی است که اعضاء محترم شورای مرکزی جبهه ملی ایران که هر یک کوله باری از مبارزات شصت ساله جبهه ملی ایران را بدوش می کشند در مقابل این معدود افراد سکوت اختیار می کنند......

آقایانی که امروز امور" تبلیغات و تعلیمات!؟" جبهه ملی ایران را در دست دارند و نشریه منتشر و بیانیه صادر می کنند یا از گذشته جبهه ملی اطلاعی نداشته یا اهمیتی برای آن قائل نیستند که بسادگی نام بزرگانی را که زندگی و عمر خود را صرف اعتلای نام جبهه و رسیدن به اهداف نهضت ملی ایران نموده اند را ندیده می گیرند و حتا در نام بردن از شخصیتها تنگ نظرانه عمل می کنند.

در اینجا اسم بردن از افراد زیادی که وقت و عمر خود را به خاطر اعتقاد به اهداف جبهه ملی و ادامه نهضت ملی ایران تقدیم کرده اند بعلت کثرت نام آنها امکان پذیر نمی باشد اما چون در اطلاعیه شصتمین سال تاسیس جبهه ملی به اعضا ء شوراهای گذشته که در قید حیات نیستند گزینشی اشاره شده اسامی بزرگان عضو شورا را که نامبرده نشده را بشرح زیر یاد آور می شوم.

زنده نامان"

امیر تیمور کلالی عضو شورای مرکزی و عضو شورای جبهه ملی و عضو کابینه دکتر مصدق

علی اشرف منوچهری عضو شورای مرکزی و عضو کمیسیون اساسنامه جبهه ملی در کنگره

ابولفظل قاسمی عضو شورای مرکزی و عضو کمسیون سیاسی در کنگره

ابراهیم کریم آبادی عضو شورای مرکزی وعضو کمیسیون اساسنامه در کنگره و مسئول سازمان افسران

مهندس عبدالحسین خلیلی عضو شورای مرکزی و عضو هیات اجرایی در سال 1339

دکتر عبدالرحمان برومند عضو شورای مرکزی و مسئول تشکیلات و مسئول سازمان شهرستانها

آیت الله سید باقر جلالی موسوی عضو شورای مرکزی و عضو فراکسیون جبهه ملی در مجلس هفتم

محمد رضا اقبال عضو شورای مرکزی و عضو کمیسیون جبهه ملی در مجلس هفدهم

آیت الله سید ضیاءالدین حاج سید جوادی عضو شورای مرکزی

مهندس احمد رضوی عضو شورای مرکزی

نصرت الله امینی عضو شورای مرکزی

جلال غنی زاده عضو شورای مرکزی

حسین صدر عضو شورای مرکزی

کلیه نامبردگان در اطلاعیه شصتمین سال جبهه ملی و اسامی ذکر شده وسایر فعالین آزادیخواه میهن پرست با نام و گمنام جبهه ملی ایران یادشان همواره زنده است و امید آن است که به زودی مسائل و مشکلات دشمن خواسته درون جبهه ملی ایران بر طرف شده و این سازمان یادگار مصدق بزرگ در کنار جنبش آزادیخواهانه ملت ایران قرار گیرد.

پاینده ایران

تهران

اشکان رضوی

11 آذر 1388 خورشیدی

Tuesday, December 1, 2009

بیانیه کمیته همبستگی با دانشجویان زندانی به مناسبت شانزدهم آذر و روز دانشجو


بسرای تا که هستی که سرودن است بودن



هنگامی که مثلث شوم استبداد داخلی ، استعمار خارجی و نیروهای واپسگرای ایدئولوژیک ، کودتای بیست هشتم امردادماه را علیه ملی ترین و آزادیخواهانه ترین جنبش یک قرن اخیر تاریخ ایران را رقم زدند ، شاید پیش بینی کرده بودند که زمان آن رخداد باید هنگام تعطیلی دانشگاه باشد ، تا یکی از پویاترین و تاثیرگذارترین اقشار ملت ایران ، دانشجویان در صحنه نباشند . اما دیری نپایید ، که رویای خام اندیشانه آنان ، به کابوسی دهشتناک برای استبدادیان تبدیل گردید . با آغاز پاییز ، طلیعه بهار دانشجویی دوباره دمید و اوج گرفت . در آذر ماه ، آتش شعله های حق پویی و ستم ستیزی ، به خرمن خودکامگی شراره زد ، دولت کودتا به پشتوانه دربار ، گروه های فشار متشکل از اراذل و اوباش ، بخشی خودفروخته از نیروهای نظامی و انتظامی ، گروه های مذهبی وابسته و با نظارت استعمار گران ، نهضت ملی را سرکوب کرده است .{ دنیس رایت ، کاردار جدید سفارت انگلستان در کمتر از چهارماه پس از کودتا پا به خاک ایران نهاده است ، که اعتراضات گسترده دانشجویان با واکنشی تند از سوی نهادهای امنیتی مواجه گشت و شماری از دانشجویان مجروح و بازداشت شدند و اینک سخن از ورود نیکسون به ایران است }. پای بیگانگان برای حمایت از دولت کودتا و چپاول ثروت ملی به ایران گشوده شده ، خفقان و اختناق و خودکامگی فضای تنفس را گرفته است و کشور با شتاب به سوی تثبیت دیکتاتوری و توتالیتاریسم پیش میرود . اما دانشجویان را تاب این بیداد نیست ، پرندگان آسمان آزادی و اندیشه را چنین قفسهایی نه سزاوار است ، خانه شان آتش گرفته است . مسئولیت اجتماعی آنان در این وانفسای درد و دریغ ، گفتن " نه " به خودکامگی و " آری " به آزادی است و این نه مقدس در فضای پر التهاب دانشگاه می شکفد . اعتراضها در گلوله ها می چرخد و بیرون می تراود و حماسی ترین چکامه های آزادی خواهی را در قحط سال سکوت و خیانت می سراید . دیکتاتور که توان تاب آوری آن را ندارد به بازوان نظامی و امنیتی چون همیشه تاریخ متوسل می گردد و با ددخویی دست به سرکوب می یازد تا صورت مسئله را پاک نماید . و در این میان سه آذر اهورایی ، در آن کلام درخشیدند و مژده شکستن شب را برای خواب زدگان و ترسندگان سرودند و رفتند . شریعت رضوی ، قندچی و بزرگنیا دست خودکامگی نظامی امنیتی را از ساحت اقدس دانشگاه کوتاه می خواستند و برای پاسداشت آرمان های نهضت ملی ایران ، میهن دوستی و آزادی خواهی و استقرار حاکمیت ملت ، جان بر سر پیمان نهادند و شهادت را به پیشواز رفتند .

دردا و دریغا که این آخرین بار نبود که دانشگاه فرزندان پاک نهاد و دانش پژوه خود را قربانی بیداد برقدرت نشستگان خودکامه می دید . دفتر تاریخ ورق ها خورد و فاجعه ها پشت فاجعه ها آفریده گردید تا هجدهم تیرماه هفتاد و هشت رخ داد . نسل بیدار دانشگاهی ایران سوگوار هتک حرمت مقدس دانشگاه و غمین در سوگ عزت ابراهیم نژاد و ... گردید و این مصیبت های بی پایان را به تعزیت نشست اما خللی در عزمش پدید نیامد . دریغا که بر چنین رویدادهای غمبار و دردانگیز و پیکار جاودانه استبداد با دانشگاه که کارزار پلشتی جهل و خودخواهی با فروغ دانش و اخلاق است ، فرجامی متصور نیست و خودکامگی و استبداد جامه سلطنت از تن بر کنده با جامه جمهوری اسلامی به مسند سرکوب و مردم فریبی و ملت ستیزی پرداخته است .

در این سالها ، زمانی کودتای فرهنگی با نام انقلاب ارزشها ، بر دانشگاه های ایران تحمیل می گردد و خانه دانش بری از دانشجو و دانشمند می شود . بارها نیروهای نظامی ، انتظامی و شبهه نظامی به خوابگاه های دانشجویی و دانشگاه یورش برده اند و ما را به سوگ شهادت پاکترین و فرهیخته ترین فرزندان این مرز و بوم نشاندند . روزها ، ماه ها و حتی سالها را در نگرانی هم اندیشان و همکلاسی هایمان که پای به زنجیر دادند اما گردن به بند استبداد ننهادند ، بسر برده ایم و در سالهای اخیر که زمزمه انقلاب فرهنگی دوم به پاست تا مفتونان چین نسخه مائوی اعظم را در سرزمین اسلامی شان به کار بندند و دانشگاه را عاری از محتوا نمایند و عمال خویش را به کار دانش ستیزی و استبداد ستایی بگمارند ، با آتش تهدید و زندان و قتل و ... همچنان در زیر چتر باج دهی به استعمار روسیه و چین ، باز این زبان حقگوی دانشجوست که بریده می شود و این پیکر نحیف و بی پناه اوست که مصلوب می گردد تا همچنان مردم ستیزان را بر اریکه خونین قدرت نگاه دارد .

اکنون نیز باز سخن از سرکوب دانشجو است و دوباره این دانشجوست که در آستانه روزش ، شانزده آذر به قربانگاه های خودکامگی فرستاده می شود ، تا آن روز تاریخ ساز دوباره و دوباره حاکمان آشفته و بیمناک را برنیاشوبد . امروز دانشگاه و دانشجویان از همه طیف ، زیر فشار حاکمیت پس از کودتای انتخاباتی خرداد هشتاد و هشت هستند . از دور و نزدیک خبر بازداشت هایی می رسد که در بند شدگان را جز آزادیخواهی جرمی نیست . این بازداشتها در آستانه روز دانشجو دقیقا بازداشت های پس از کودتای سیاه بیست و هشت امرداد را در اذهان زنده می کند و خاطرات آن دوران سیاه را در دل و جان بر می انگیزد و نشان می دهد که دادگاه های فرمایشی و احکام از پیش تعیین شده ، بسان همان روزها تنها امر برقدرت نشستگان هستند .

ما دانشجویان بر اساس رسالت تاریخی و پایبندی بر آرمان آزادیخواهی و استقلال کشور ، همانند تمامی ملت ایران ، خود را در برابر رویدادهای میهن مسئول دانسته ، همانگونه که به دلیل بازداشتها و فشارهای روز افزون و پرداخت هزینه های پیاپی ، هر روز را روز دانشجو ساخته ایم بی آنکه اندک واهمه ای از قدرتمداران میهن سوز و آزادی ستیز در دل داشته باشیم برآنیم تا امسال ، در روز تاریخی شانزدهم آذر ماه ، اعتراض سراسری خود را در تمامی دانشگاه ها به یاری ملت ایران ، نسبت به وضعیت سیاسی – اجتماعی حاکم بر ایران و همچنین بازداشت گسترده یاران دبستانیمان اعلام داریم و همانگونه که بارها گفته ایم تا آزادی تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی دست از مبارزه بر نخواهیم داشت .

ز نیرنگ ها هشدار ، بوی بند و مرگ می آید

تبر شو رعد شو ، زنجیر از پولاد را بشکن

سکوتت بنیه می پوسد ، خروشان باش جاری شو

به گوش بسته مردم ستیزان فریاد را بشکن

کمیته همبستگی با دانشجویان زندانی

آذرماه 1388 خورشیدی