ایران نوین

Monday, May 24, 2010

به مناسبت سالگرد آزادسازی خرمشهر

زمان نوشیدن جام زهر فرا می رسد

هوشنگ کردستانی


دست به دامان شدن سردمداران اسلامی به ترکیه و برزیل، دو عضو غیردائمی شورای امنیت سازمان ملل متحد، برای یافتن راه کار برون رفت نظام از تنگنای معضلی است که خود پدید آورده است.
کاربدستان جمهوری اسلامی آگاهند که دست یابی به جنگ افزار هسته ای اگر هم امکان پذیر باشد به بقای نظام آنهم در شرایطی که بیشترین مردم ایران با آن مخالف بوده و برای تغییر آن دلاورانه بپاخاسته اند، یاری نخواهد رساند.
تجربه های تاریخی سال های اخیر نشان داده است که هیچ نظامی نمی تواند در برابر موج مخالفت مداوم و پایدار افکار عمومی مدت زیادی پابرجا بماند، گرچه دارای بزرگترین زرادخانه های اتمی هم بوده باشد. سرنوشت نظام روسیه شوروی سابق نمونه گویای آنست.
کاربدستان جمهوری اسلامی اگر به احتمال هم به جنگ افزار هسته ای دست یابند، نه می توانند برای سرکوب مردم ایران از آن استفاده کنند و نه در خارج برای تهدید و باجگیری سیاسی. آخوندها و بچه آخوندهای حاکم بر کشور اساساً کم دل و جرأت تر و ترسوتر از آن هستند که دست به آتش بازی ای بزنند که نظام و هستی خودشان را بر باد دهد.
با اینهمه، طرح مسئله اتمی و غنی سازی اورانیوم و لاف و گزاف هایی که سردمداران اسلامی پیرامون آن زده و می زنند، همراه با دروغگویی ها و پنهان کاری ها در برابر سازمان بین المللی اتمی و نیز دادن شعارهای توخالی و بدور از توانایی عملی در مورد حذف کشور اسرائیل از صفحه جغرافیای جهان – که بیشتر برای کسب محبوبیت در درون توده های مسلمان عرب عنوان می گردد- نه تنها باعث نگرانی دولتمردان اسرائیل شده، بلکه سران کشورهای خاورمیانه را نیز به شدت نگرانِ امکان یک برخورد رویارویی غافلگیرانه اتمی کرده است. آمریکا و کشورهای اروپایی نیز از آن بیم و هراس دارند که دست یابی جمهوری اسلامی به جنگ افزار هسته ای باعث گرددد که کشورهای دیگر منطقه هم به مسابقه تسلیحاتی اتمی کشیده شده و سرانجام این جنگ افزار در اختیار گروه های تندرو اسلامی که دنیا را به نابودی تهدید می کند، قرار گیرد.

از دید دولتمردان قدرت های بزرگ غربی گرچه برای بازدارندگی جمهوری اسلامی از غنی سازی اورانیوم، گزینه نظامی روی میز ریاست جمهور آمریکا بوده و هست ولی بسیاری از سیاستمداران و آگاهان نظامی معتقد هستند که گزینه نظامی بهترین راه کار مسئله نیست. به باور آنها یورش نظامی به ایران از سوی ایالات متحده آمریکا و یا اسرائیل به احتمال بسیار با حمله متقابل نیروهای نظامی جمهوری اسلامی مواجه خواهد شد. با مستقر بودن نیروهای نظامی آمریکا در غرب و شرق ایران و نیز در برخی از امیرنشین های جنوبی خلیج فارس، منافع آمریکا و منابع نفتی منطقه در خطر قرار خواهد گرفت. افزون بر آن با بسته شدن تنگه هرمز امکان قطع صدور نفت از خلیج فارس وجود دارد که باعث افزایش باز هم بیشتر بهای نفت خواهد شد که نه مورد پذیرش کشورهای اروپایی است و نه چین که به شدت به نفت نیازمند هست.
چه بسا سردمداران جمهوری اسلامی از حمله نظامی به ایران خشنود هم باشند. آنها به اشتباه تصور می کنند در صورت درگیری نظامی با آمریکا یا اسرائیل دست کم بخشی از مردم ایران و شاید هم مردم مسلمان کشورهای عربی پشت سر آنها قرار خواهند گرفت، ضمن آنکه مشکلات پدید آمده و فزاینده و نابسامانی های اقتصادی را به دلیل شرایط استثنائی در آن جنگ توجه کرده و برای سرکوب مردم و تبدیل ایران به گورستانی خاموش اقدام به بگیر و ببندها و کشتار آزادیخواهان خواهند نمود، آنها برخورد نظامی احتمالی آینده آمریکا را با دوران جنگ با صدام حسین مقایسه می کنند بدون توجه به تفاوت توان نظامی آمریکا و عراق دوران صدام حسین.
سردمداران جمهوری اسلامی بهتر است شرایط خود را نه با زمان جنگ با عراق، بلکه با دوران حمله آمریکا و ناتو به افغانستان و به پاخاستن مردم و فرار سرکرده های آنها و بن لادن مقایسه کنند.
در شرایط کنونی شاید بهترین راه کار جلوگیری از ادامه غنی سازی اورانیوم گسترش باز هم بیشتر تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد باشد. گرچه ادامه تحریم ها مردم ایران را نیز زیر فشار بیشتر خواهد گذاشت، ولی جمهوری اسلامی در برابر گسترش تحریم ها به ویژه تحویل فراورده های پالایش شده نفتی بشدت آسیب پذیر است. عدم دریافت بنزین از خارج می تواند چرخ های اقتصاد کشور را فلج کرده و خودروهای نظامی را نیز از تحرک زیاد مانع شود. زیرا دولت بلا درنگ استفاده بخش عمده ای از بنزین تولید داخلی را به واحدهای نظامی خواهد داد . نه همه آنرا . چون محروم داشتن کامل مردم از بنزین خود قیامی خونبار را در پی خواهد داشت.
از پایان جنگ با عراق تاکنون، هر ساله چندین میلیارد دلار از درآمدهای حاصل از فروش نفت به خاطر کمبود تولید بنزین در کشور برای خرید فراورده های پالایش شده نفتی هزینه شده است. با جمع این رقم که در طول بیست و یکسال گذشته سر به میلیاردها دلار می زند، می شد چندین پالایشگاه نفت در ایران ساخت که افزون بر تأمین کمبود بنزین داخلی به خارج نیز صادر کرد.
پرسش این است که چرا سردمداران جمهوری اسلامی در این مدت طولانی برای ساختن پالایشگاه اقدام نکرده اند؟!

چند دلیل می تواند وجود داشته باشد:
نخست، بیم داشتن از تکرار تجربه سقوط نظام گذشته که اعتصاب کارگران و کارکنان پالایشگاه، مملکت را فلج کرد و در روند سقوط آن شتاب بخشید.
دوم، با خرید بنزین از خارج همه دست اندرکاران از بالا تا پایین از درصدهای حاصل از زد و بند و رشوه های کلان برخوردار می شوند. هم به دلیل سود رسانی به فروشندگان جهان مدافعانی برای خود دست وپا سازند
سوم آنکه بخشی از خرید بنزین از خارج را سپاه مستقیماً به صورت قاچاق به کشورهای همسایه صادر می کند.
گرچه با خرید بنزین از خارج سردمداران اسلامی می پندارند که خود را از نگرانی اعتصاب های کارکنان پالایشگاه های داخلی رها ساخته اند ولی وابستگی کشور به شرکت های بزرگ صادرکننده بنزین اکنون «چشم اسفندیار» جمهوری اسلامی را، می ماند که با تحریم آن می توان به روند سرنگونی نظام شتاب بخشید.
از این رو می توان تصور کرد که سردمداران جمهوری اسلامی، حتی جناح های درون حاکمیت نیز از یافتن راه کاری که بتواند جلو تحریم های بیشتر را بگیرد استقبال خواهند کرد.
توافق به دست آمده از کنفرانس تهران که با حضور نخست وزیر ترکیه و رئیس جمهور برزیل بدست آمده است در این راستا قابل توجیه است.
گفته می شود توافق بر سر آنست که 1200 کیلوگرم سوخت تهیه شده در ایران به ترکیه منتقل و در آن کشور نگاهداری شود. در عوض، 120 کیلوگرم میله های سوخت مناسب برای تحقیقات پزشکی و صنعتی در اختیار جمهوری اسلامی گذارده شود. چنانچه این توافق عملی گردد سردمداران و به ویژه رهبر نظام با وجود همه شعارهایی که می دادند و تهدیدهایی که ابراز می داشتند آماده سرکشیدن جام زهر شده اند.
با یک حساب ساده و نه کارشناسانه می توان دریافت که سردمداران اسلامی برای بازی با اتم و دست یابی به جنگ افزار هسته ای که مورد نیاز و مسئله اصلی مردم ایران نیست، چه میزان از سرمایه های ملی کشور را به باد داده انده، چه اندازه از این سرمایه ها سوءاستفاده مالی کرده اند، چقدر از آن را به جیب کشورهای باجگیر سرازیر نموده اند؟
با این سرمایه هنگفت و سرسام آور، چه خدماتی که می شد برای ایران انجام داد. چه اندازه بزرگراه و راه آهن ساخت، چه تعداد کارخانه و کارگاه ساخت، چند پالایشگاه ایجاد کرد، و یا بیمارستان ها، دانشگاه ها، دبیرستانها و ... را افزایش داد و صدها برنامه آبادانی دیگر مانند سد و تونل و کانال ساخت. همه اینها فدای ندانم کاری، نادانی، خودخواهی های شماری تازه بدوران رسیده ضد ایرانی گردیده که بی خردانه ادعا می کنند غنی سازی اورانیوم از جنبش ملی کردن صنعت نفت مهم تر است.
آگاهی از این موضوع شاید مفید باشد که بدانیم سردمداران جمهوری اسلامی از زمان به قدرت رسیدن خمینی تا کنون با دو زبان سخن گفته و می گویند:
یک زبان برای هواداران خود و زبان دوم زبانی است که با آن پیام های محرمانه خود را به دنیای خارج می رسانند.
نمونه آن شعارهایی بود که خمینی علیه شیطان بزرگ سر می داد و همزمان مهدی کروبی بعنوان نماینده او با بوش پدر، بعنوان نماینده ریگان، در پاریس به گفتگو می نشست.
زبان نخست بیشتر مصرف داخلی برای پاسداران، بسیجی ها، حزب اللهی ها، لباس شخصی ها و خانواده های آن ها دارد. گنده گویی ها و گفته های بدور از منطق رئیس جمهور اسلامی را باید با این دید نگریست. همانگونه که دست به دامان رئیس جمهور برزیل و نخست وزیر ترکیه شدن برای رهایی از تحریم های بیشتر و نجات نظام را باید به نوعی صحبت کردن با زبان دوم آنها دانست.

Friday, May 21, 2010

بیانیه حزب ملت ایران به مناسبت سالگرد آزادسازی خرمشهر


پاینده ایران

ای آفریدگار پاک

تو را پرستش می کنیم و از تو یاری می جوییم.

هم میهنان! سوم خرداد، سالروز آزادی خرمشهر از اشغال بیگانه، و حماسه آفرینی فرزندان دلیرمان در دفاع از مام میهن و در رویارویی با دشمن متجاوز بعثی، که برگی زرینی از نبرد میهنی را در تاریخ این نیاخاک اهورایی ورق زد، به همه هم میهنان و ایران دوستان شادباش می گوییم و یاد و خاطره ی دلاوریهای این بزرگ مردان را همواره گرامی و در دل جاوید خواهیم داشت. همزمان، اعلام می داریم که در آن حماسه آفرینی ها برای دفاع از شرف و ناموس ملت بزرگمان، بی شک در تاریخ نبردهای جهانی ثبت شده است. پس از آنهمه فداکاری و جانفشانی، انتظار زیستی شرافتمند در ملت قوت گرفت تا با استقرار حکومت قانون، اجرای دموکراسی و اعمال عدالت اجتماعی دوران شکوفایی ایران دوباره آغاز شود. اگر آن کرده بودیم، بزرگترین سد در برابر متجاوزان از هر قوم و قبیله را نیز ساماندهی نموده بودیم.

هم میهنان! ایجاد امنیت واقعی ملی به دو عامل بستگی دارد: یکم در سیاست خارجی، اتخاذ سیاست موازنه منفی؛ و دوم استقرار سامانه ای مردم سالار در داخل. در چنین وضعی، همانند نیرویی همبسته و یگانه در دفاع از میهن و ارزشهای میهنی خود، و در هنگامه های سخت، تمامی ملت در صفی واحد سر بر می افرازد.

از اینرو، کار بدستان حکومت باید از دیپلماسی واکنشی و کاسب کارانه و باج دادن های غیر ضروری برای ایجاد موازنه در برابر دیگر قدرتهای جهانی دوری کنند، که اینان دوستان همیشگی ما نخواهند بود و میزان نزدیکی یا طرفداریشان از ما بستگی به میزان بهره بردن آنها از ما دارد، و چه بسا که به گاه حادثه ما را رها خواهند کرد. از تاریخ دویست ساله بیآموزیم که از این دشمنان دوست نما و نان به نرخ روز خور چه بسیار بد دیده ایم.

حزب ملت ایران بر حقوق بنیادین هم وطنان پای می فشارد و اعلام می دارد:

1- سیاست «النصر بالرعب» نسبت به ناراضیان، منتقدان و مخالفان بی اثر بوده، نتیجه ای جز ژرفتر شدن شکاف در میان ملت نخواهد داشت. اینگونه شیوه ها به ایجاد امنیت کمک نمی کند بلکه به آن آسیب می زند.

2- زندانی کردن و اعدام معترضان مدنی و صنفی و مخالفان سیاسی، از جوانان و دانشجویان گرفته تا روزنامه نگاران و آموزگاران و کارگران، راه برونرفت از معضل ایجاد شده نیست. باید به باورهای نظریه پردازان اجرای احکام اعدام، که موج انزجار در جامعه می پراکند، و اعمال خشونتبار تاسف خورد، که با چنین رفتار تخم کین و نفاق می کارند و فاصله حاکمیت و مردم را آشتی ناپذیرتر می کنند.

3- نگاه دوگانه نسبت به اقوام ایرانی، به ویژه کردان، یکسان بودن آحاد ملت را در برابر قانون به شعاری درون تهی بدل می کند و جامعه را به آستانه آشوب و خطرهای سهمگین می کشاند.

4- ایجاد هرگونه جنگ افروزی برای ارضای خواستهای شخصی و ایجاد خفقان و یا شعارهای میهنی توسط حاکمیت، موج سواری برای چند صباحی بیشتر حکومت کردن ارزیابی می شود. هر دولت برای استمرار حاکمیتش باید راستی را پیشه کند و در عمل مردم محور باشد.

حزب ملت ایران با تجربه ای نزدیک به شست سال فعالیت در سیاست کشور، یک بار دیگر اعلام می دارد: راه برونرفت کشور از بن بست های داخلی و خارجی پیش رو پایان دادن به شیوه های ضد مردمی و بازپس دادن تمام حقوق ملت مصرح در قانون اساسی کنونی است که اجرا نمی شود.

- یاد و خاطره رزمندگان دفاع میهنی گرامی باد.

- همبستگی در سایه آزادی و عمل به قانون میسر است نه سرکوب.

- برچیدن زندان سیاسی یک خواست ملی است.

- آزادی، استقلال و عدالت اجتماعی خواست ملت ایران است.

دبیرخانه حزب ملت ایران

تهران – سوم خرداد 1389 خورشیدی

براي زاد روزِ دکتر محمد مصدق ( بیست و نهم اردیبهشت ماه )



عزيزِ سرزمينم ، تولّدت مبارك




تو باغ احمد آباد ، مهموني دادم امشب

شكوه سربلندي به سر نهادم امشب

هزار ماه غلتان از آسمان ستاندم

به سر درِ كوچه هاش ، خيابوناش نشاندم

گُلِ ستاره ها را دونه به دونه چيدم

چيدم و دونه دونه باز به نخ كشيدم

اينهمه آسمان را ، به ايووناش بردم

به نرده هاش بستم ، به خادمش سپردم

ـــــ

به آسمونا گفتم ، باغچه ها روُ آب بدن

درختا روُ بشورن ، گلاروُ آفتاب بدن

به كاكل قمريا ، گل وگياه بستم

قفلِ هر آن قفس را بريدم و شكستم

« درِ شكسته »‌ را هم ميان باغ بردم

گرد و غبارِ آن را با مژه هام ستردم

آن تنِ آهنين را به سينه‌ام فشردم

بوسه به زخمش زدم ، خروشمو نخوردم

كه زخمِ روزگاران به روزِ آن ستوران

هزار لعن و نفرين ، از رگ و ريشة جان

ـــــ

گلخونه ها رو بردم توي اتاقا كاشتم

يكي يه سروِ آزاد رو پله ها گذاشتم

به شاخة درختا ، بادكنك ها روُ بستم

به شوق و شورِ روزت كنارشون نشستم

سبز و سفيد و قرمز ، بيرق ايران شده

انگاري كه اين سه رنگ رنگِ دل و جان شده

ـــــ

نقل و نبات بردم به پيشگاهِ مهمان

نون و پنير و سبزي ، چاييِ خوبِ گيلان

كنارِ حوضِ آبي ، مهموناتوُ نشوندم

سازموُ كوك كردم ، ترانه هاموُ خوندم

ترانه هاي اون وقت ، زمونه‌اي كه بودي

سرود زندگي را ، كه آمدي سرودي

همان سرود ، امروز ، سرودِ هستيِ ماست

از آن سرود ، امشب ، سرور و غوغا بپاست

ـــــ

بزرگِ احمد آباد ، خيالت آسوده باد

به سال و ماه و روزت ، نرفته هيچي از ياد

به بچه ها هم امشب كه مانده بود يادم

يه بادكنك يه بيرق يه نونِ قندي دادم

يه كيكِ خونگي هم برات آوُرده بودند

تا برسم به دادَش گنجشكا خورده بودند

خوب شد پرنده ها هم به مهمونيت اومدن

قناريا ، قمريا ، خوندن و چهچه زدن

ـــــ

يكي دو روز جلوتر ، طلاهاموُ فروختم

براي سالروزت عباي ترمه دوختم

عباتو جاي دادم به روي خوابگاهت

پهلويِ چوبدستت كنارِ شب كلاهت



منير طه

ونكوور ، 29 ارديبهشت 1386 ـ 19 مي 2007

Tuesday, May 18, 2010

بیانیه جبهه ملی ایران

بنام خداوند جان و خرد
حکومت بر پایه خشونت و بی قانونی دوام ندارد


پنج جوان برومند ایرانی دیگر فدای خشونت و بی قانونی شدند. در امروز ایران، شاهد اعدام هایی هستیم که نه از سر تامین امنیت برای مردم و کشور بلکه برای ایجاد خفقان و ترس در دل مردم صورت می گیرد. این در حالی است که میدانیم خشونت بازدارنده خشونت متقابل نخواهد بود که آن را تشدید خواهد کرد.
در شرایطی که در برخی مناطق جهان روند همگرایی وحدت آفرین میان کشورهای متخاصم دیرینه در جریان است، و و کشورها اختلافات تاریخی، نژادی و دینی را پشت سر گذاشته راه همبستگی و یکپارچگی را برای آینده ای پربارتر و زیستی سرافرازتر در پیش گرفته اند؛ در نقاطی دیگر، مردمانی که در طی هزاران سال در پرتو فرهنگ مبتنی بر همزیستی و سازگاری و همکاری تاریخی مشترک را تجربه کرده اند، اینک به علت سوء تدبیر و سوء مدیریت و بداندیشی حاکمان وقت، به ویژه به علت تبعیض و برخوردهای گزینشی، اندیشه گسست در ذهن برخی از آنان بارور شده است. این پدیده در مناطق مرزی ما به کم کم پدیدار شده و با هر حرکت ضد ارزشی شدیدتر می شود.
شگفت آنکه هم میهنان کرد ما که گذشته از یگانگی و همگنی هزاران ساله در ایجاد امپراتوری این سرزمین و فرهنگ بی بدیل آن مشارکت و نقش ویژه داشته اند، بیش از دیگران هدف این تبعیض ها، خشونت ها و بی خردی ها قرار گرفته اند، و افسوس که در اثر ناتوانی و بی لیاقتی حاکمان وقت، شمار عظیمی از آنان از سرزمین مادری به دور افتاده اند.
این همبستگی و یگانگی تاریخی و فرهنگی هم میهنان کرد ایجاب می نمود که رفتار و موضعگیری و توجه دولتهای ایران با آنان بسیار متفاوت از رویه و روشهای دولتهای ترکیه و عراق و سوریه باشد. ما نه تنها باید هم میهنان کرد خود را پاره تن ملی خود بدانیم، بلکه همه کردان بیرون از ایران زمین را هم شهروندان ایران بشمار آوریم. ایران باید مانند آغوش مادر، پناهگاه امن همه کردان جهان باشد.
آلمان غربی پس از پایان دوران اشغال و کسب استقلال در سال 1955، نه تنها همه آلمانیان موجود را بلکه بیش از 13 میلیون آلمانی رانده شده از بالکان و آلمان خاوری را شهروند خود خواند و دروازه های کشور را به روی آلمانیانی که در زمان کاترین کبیر به روسیه کوچ داده شده بودند هم باز گذاشت. اکنون دولت ترکیه هم کمابیش همین رویه را نسبت به اقوام اورال آلتایی در پیش گرفته است و درب نهادهای آموزشی خود را همراه با امکانات و تسهیلاتی به روی آنان باز گذاشته است تا آنکارا در شرایط اضطراری قبله گاه آنان شود.
ما نه تنها برای کردان ایران تبار برونمرز تسهیلات، امکانات و جاذبه هایی ایجاد نکرده ایم، بلکه بوسیله پیمانهای امنیتی با برخی همسایگان مواضع مشترک علیه آنان اتخاذ کرده ایم. فراتر از آن، برخوردهای نسنجیده و گزینشی نسبت به شهروندان کرد ایرانی سبب شده که امروزه کردستان عراق به دلیل آزادیهای نسبی، مانند آزادی رسانه ها و فعالیت حزبهای سیاسی، جذابیت ویژه سیاسی و اجتماعی پیدا کند و پناهگاه فعالان سیاسی، مدنی و حقوق بشری شود. غم انگیزتر اینکه، برخوردهای حقوقی و قضایی بیدادگرانه و غیر منصفانه مغایر با اصول مندرج در قانون اساسی، مانند برگزاری محاکمات در دادگاههای علنی با حضور هیئت منصفه و وکیلان مدافع از یکسو، و متعارض با تعهدات بین المللی ناشی از اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاقین از سوی دیگر، واکنش های معترضانه گسترده داخلی و خارجی را در پی داشته است.
جبهه ملی ایران با اعلام پایبندی و اعتقاد راسخ به آزادی، مردم سالاری، حقوق بشر و حکومت قانون، بار دیگر مجازات اعدام را قویا" مردود می شوارد و نسبت به رویه قضایی ناعادلانه و غیرمنصفانه درباره فعالان سیاسی، به ویژه هم میهنان کرد، را بشدت محکوم می نماید و همصدا با دیگر شهروندان آزادیخواه، خواستار پایان یافتن هر چه زودتر اینگونه رویه ها و اعمال غیرانسانی، غیرمنصفانه ناایرانی و مغایر با ارزشهای جهانشمول حقوق بشری می باشد، و هشدار می دهد که ادامه اینگونه رفتار واکنشهای بسیار ناخوشایند و خطرناکی را در برخی مناطق کشور در پی خواهد داشت.


جبهه ملی ایران
24 اردیبهشت 1389 خورشیدی


Wednesday, May 12, 2010

اعدام هموطنان در بند را شدیدا محکوم می کنیم



بیانیه جبهه ملی ایران - آلمان

صبح روز یکشنبه نوزدهم اردیبهشت 1389، پنج نفر از هموطنان در بند ما، با نام های فرزاد کمانگر ، شیرین علم هولی ، علی حیدریان، فرهاد وکیلی، و مهدی اسلامی که در دادگاههای فرمایشی دستگاه قضایی حکومت اسلامی ایران به اعدام محکوم شده بودند ، در زندان اوین به دار آویخته شدند.

با انتشار گزارش این اعدام ها از همان دقایق نخست به نشانه اعتراض به این عمل وحشیانه، ایرانیان مقیم خارج از کشور با حضور گسترده خویش در مقابل سفارت خانه های جمهوری اسلامی و یا در دیگر شهرهای بزرگ اروپا این اقدام حکومت اسلامی ایران را محکوم کردند. فعالان مدنی و مدافع حقوق بشر در مناطق کردنشین از مردم خواسته اند با اعلام عزای عمومی، اعدام این پنج نفر را محکوم کنند.

از آنجا که قوه قضائیه ایران مستقل نیست ، مسئولیت این جنایات باشخص رهبر – حجت الاسلام سید علی خامنه ای- است که انتصاب رئیس قوه قضائی در دایره اختیار وی است. جبهه ملی ایران – آلمان از آنجا که هرگونه اعدام را جنایت میشمارد، ضمن محکوم کردن این اعدام ها، به خانواده های داغدیده این جنایات دولتی تسلیت میگوید و با آنان احساس همدردی می کند .

دوشنبه بیستم اردیبهشت 1389

روابط عمومی جبهه ملی ایران - آلمان

ماجرای شاه و دکتر صدیقی