ایران نوین

Wednesday, April 17, 2013

خيمه‌ شب‌بازى@ انتخابات رياست‌جمهورى



پرده يكم
ــ در سال ١٣٨٨، غاصبان حقوق ملت به آنان گفتند می‌خواهيم رئيس‌جمهور انتخاب كنيم؛ همه بشتابيد و در اين انتخابات شركت كنيد كه سرمايه و آبرويى است براى «نظام».
 
ــ مردم، كه حقوق شهروندی‌شان غصب شده بود و گرفتار مشكلات بی‌شمار اقتصادى، اجتماعى، فرهنگى بودند، با اميد به اينکه مى توانند سرانجام بر سرنوشت خود حاكم گشته و با انتخاب رييس جمهور دلخواهشان، شرايط كشور را در راستاى خواسته هاى خود دگر كنند، به شوق آمدند و آماده شركت در اين انتخابات شدند.

پرده دوم
ــ حكومت گفت: اى مردم، خيال نكنيد كه انتخابات رياست‌جمهورى در ايران مانند انتخابات رياست‌جمهورى در ديگر کشورهای جهان است. در همه كشورهاى جهان، زمانى كه مردم به صورت مستقيم رييس جمهور خود را بر می‌گزينند، رئيس‌جمهور فرد اول كشور است و مسئول همه سياست‌هاى كلان كشور؛ اما در كشور ما اختيار با ولى فقيه است. رئيس‌جمهور حداکثر بازوی اجرايى او و، به عبارتی، «تداركاتچى» است و حق دخالت در حوزه‌هاى قدرت ولى فقيه را ندارد. اگر بخواهيد، مي‌توانيد او را، به تعبير قانون اساسى كشور، مقام دوم كشور بخوانيد؛ اما بدانيد که فاصله‌اى نجومى با مقام اول كشور (ولى فقيه) دارد. 

ــ مردم، با اين كه می‌ديدند با انتخاب رئيس‌جمهور نمی‌توانند تغييراتى اساسى در كشور ايجاد کنند، گفتند: باشد، باز هم در انتخابات شركت می‌كنيم؛ شايد رئيس‌جمهور بتواند بخش كوچكى از مشكلات ما را حل كند. مردم با خود گفتند رئيس‌جمهور نماينده ما در حاكميت هم خواهد بود و شايد از طريق او بتوانيم نقشى در اتخاذ سياست‌هاى كلان كشور ايفا كنيم.
 
پرده سوم
ــ حكومت به مردم گفت: اشتباه نكنيد! شما نمی‌توانيد به هر که خواستيد رأی دهيد. البته انتخابات آزاد است؛ اما هيچ گروه مخالفى حق معرفى نامزد خود را ندارد. هدف از انتخابات پيش از هر چيز كسب اعتبار از رأى و حضور شماست. اين انتخابات زيورى است بر جامه نظام تا فقط جهانيان ببينند كه حكومت ما، كه همه حقوق شما از اوست، نماينده واقعى شماست. براى انتخاب رئيس‌جمهور شما فقط می‌توانيد به كسانى كه ما صلاحيت آنان را تأييد مي‌كنيم رأى دهيد.
 
ــ مردم خود را صغيرتر از آنچه گمان می‌كردند يافتند؛ اما اين تحقير را نيز پذيرفتند، به اين اميد كه بالاخره در ميان تأييدصلاحيت‌شدگان بتوانند کسی را که به خودشان نزديک‌تر است برگزينند. مردم گفتند: نامزدها به رأى ما نياز دارند؛ پس شايد براى كسب رأى ما برنامه‌هايی عرضه کنند كه اجرايشان اندکی اين حال زار ما را بهبود بخشد و از خواری ما بکاهد. آرى، على رغم همه اين دست‌اندازی‌هاى حكومت بر حقوق ابتدايى خويش، در انتخابات شركت خواهيم كرد!
 
پرده چهارم
ــ حكومت نامزدهاى منتخبش را توسط روحانيان شوراى نگهبان اعلام كرد: آقايان موسوى، كروبى، رضايى، احمدی‌نژاد.  حکومت گفت اکنون شما می‌توانيد از ميان اين چهار تن يكى را براى سمت رياست‌جمهورى برگزينيد. فراموش نكنيد كه در نظام ما اصل ولى فقيه است. پس فريب كسانى را كه در پی رأى شما هستند نخوريد. بدانيد كه هر رأيى كه می‌دهيد به جيب نظام و شخص مقام معظم رهبرى خواهد رفت. رأی شما اعتبار مقام معظم رهبرى در نزد جهانيان است. بشتابيد که رهبرى بی‌صبرانه منتظر شركت حماسى شما در انتخابات است.
 
ــ مردم هاژ و واژ مانده‌اند! از ميان اين همه شخصيت سياسى در كشور، تنها چهار نفر تأييد صلاحيت شده‌اند ــ همگى از سردمداران اصلى نظام جمهورى اسلامى: يك نفرشان هشت سال نخست وزير نظام؛ ديگرى هشت سال رئيس مجلس نظام؛ سومى شانزده سال فرمانده سپاه پاسداران نظام؛ و آخرى رئيس جمهور كنونى نظام! پس ديگران كجايند؟ كدام يك از رهبران اپوزيسيون داخل كشور می‌تواند در اين انتخابات شركت كند؟ آيا نامزد ديگرى در اين مملكت نبود؟ مردم باز می‌گويند: علی‌رغم همه اين خيمه‌شب‌بازی‌ها و علی‌رغم اينكه می‌بينيم چگونه حقوق ما را غصب كرده‌اند و مانند مردمان سرزمينى اشغالى با ما رفتار می‌كنند و با اينکه می‌دانيم كار چندانى از رئيس‌جمهور انتصابى ـ انتخابى برنمی‌آيد، باز هم در انتخابات شركت می‌كنيم؛ به ويژه آنكه رئيس پيشين مجلس از «تغيير» سخن مي‌گويد و نخست‌وزير پيشين نيز ظاهراً شخصيتى محکم دارد و بر پيمان خود استوار است. آرى، علی‌رغم همه اين خواری‌ها در انتخابات رياست‌جمهورى اسلامى شركت خواهيم كرد.
 
پرده پنجم
ــ حكومت: بشتابيد، بشتابيد و حماسه جديدى بسازيد! چنان كه بارها گفته‌ايم، هر رأى شما در صندوق انتخابات رياست‌جمهوری پيش از همه رأی به رهبرى نظام است. بياييد و، با رأى دادن به يكى از اين چهار منتخب نظام، بر اعتبار و آبروى نظام بيفزاييد. مطمئن باشيد كه ما اين رأى شما را محكم بر دهان كسانى خواهيم کوبيد که می‌گويند در ايران دموكراسى نيست و حكومت شما مشروعيت ندارد.
«همه باید اصرار داشته باشید که در انتخابات شرکت کنید. به نظر من مسئله‏ى اول در انتخابات، مسئله‏ى انتخاب این شخص یا آن شخص نیست؛ مسئله‏ى اول، مسئله‏ى حضور شماست. حضور شماست که نظام را تحکیم میکند، پایه‏هاى نظام را مستحکم میکند» (١) 
مطمئن باشيد كه تا چند ساعت ديگر با اعلام تعداد كسانى كه با شركت در اين انتخابات بار ديگر با رهبرى بيعت کرده‌اند جهانيان را شگفت‌زده خواهيم كرد.
 
ــ مردم با شور و شوق در اين خيمه‌شب‌بازى شركت می‌كنند. اكثريت به موسوى رأى می‌دهد. آنان منتظرند تا برنده شدن موسوى در انتخابات اعلام شود.
 
پرده ششم
ــ حكومت به نشانه پيروزی خود و در جواب مردم شصت نشان می‌دهد! و نتايج شمارش آراء را سريعا اعلام مي‌كند: رئيس‌جمهور احمدی‌نژاد است. مردم نتوانسته‌اند جواب صحيح سؤال چهار‌گزينه‌اى نظام را پيدا کنند: گزينه صحيح احمدی‌نژاد بود و نه موسوى. مردم در اين انتخابات رد شدند؛ چون نتوانستند نظر رهبری را کشف کنند.
 »مردم رئیس‌جمهور را انتخاب نمی‌كنند، به رهبر پیشنهاد می‌دهند….رهبر می‌تواند تنفیذ بکند یا نکند.» (٢)

ــ مردم خوار شده و بازيچه دست ولي فقيه به‌پاخاستند و فرياد زدند «رأي من كو»! و پاسخ نظام به آنان گلوله بود. مردم را پس از بازيچه ساختن و تحقير به خون نشاندند.
 
[تا مدتى پيش خيال می‌كردم كه انتخابات رياست جمهورى ٨٨ شش پرده داشت؛ اما پرده هفتم اين انتخابات مدتهاست آغاز شده است.]
 
پرده هفتم
آيت‌الله خامنه‌اى، پس از آنكه حتا انتخاب مردم از ميان چهار گزينه پيشنهادی خود را نپذيرفت و شخص مورد علاقه‌اش را به رياست جمهوری رساند، گام نهايى را برداشت و از رئيس‌جمهور تداركاتچى خود نيز خلع يد کرد. در اين پرده، عروسک‌گردان خود به صحنه آمد و عروسک را به گوشه‌ای افکند تا حتی ذره‌ای توهم برای تماشاييان مبتدی باقى نماند. كار رئيس‌جمهور در نظام جمهورى اسلامى بدان جا رسيده است كه حتا حق ندارد رئيس يك دانشگاه را بركنار كند. تقريباً ديگر هيچ يك از وزيران از رئيس‌جمهور شنوايى ندارند و مستقيما از دفتر رهبرى فرمان مي‌گيرند. برگزارى انتخابات بعدى نيز در دستان وزير كشورى است كه مستقيما از رهبر فرمان می‌گيرد. اگر پيش از اين رئيس‌جمهور تداركاتچى و بازوى اجرايى بود، امروزه حتا تداركاتچى نيز نيست. امروزه رئيس‌جمهور در نظام اسلامى صورتی تشريفاتى و بيكاره‌ای كامل است و بس.  ولى فقيه ديگر كوچك‌ترين اعمال اراده رئيس‌جمهور را تحمل نخواهد كرد. تلاش‌هاى احمدی‌نژاد براى مقاومت در برابر ستاندن بازمانده اختياراتش نيز به هيچ جا نرسيده است. «رییس جمهوری آینده هر که هست فقط باید دستورات رهبری و اسلام را اجرا کند». (٣) پرده هفتم را هنوز خيلی‌ها خوب درنيافته‌اند.
 امروزه، تنها علت وجودى رئيس‌جمهور در نظام اسلامى اين است كه گناه همه شكست هاى مفتضحانه سياست هاى ولى فقيه را به گردن وى بياندازند و او را مقصر اصلى اين شکست‌ها نشان دهند.  او مسئول داخلى تمامى مشكلات و مقصر اصلى سوء مديريت معرفى شود تا انگشت هاى اتهام به سوى وى نشانه رود و نه رهبر. رئيس‌جمهور در جمهورى اسلامى يک کار دارد و بس: سپر بلاى رهبر و پاسخگوى سياست‌هاى غلط او. بدين گونه رهبر هرگز پاسخگو نخواهد بود. در ضمن، از رئيس جمهور می‌توان برای اجرای نمايش انتخابات و كشاندن مردم به پاى صندوق رأى و تزيين نظام نيز استفاده كرد.

پرده هشتم
انتخابات رياست‌جمهورى ٨٨ پرده آخرى نيز دارد. اين واپسين پرده در حال اجراست. اکنون، پس از اين همه خوارداشت و سركوب، پس از به خون نشاندن مردم معترض به تقلب و نقض حقوق ابتدايی‌شان، عده‌اى در فكر شركت در انتخابات رياست‌جمهورى ٩٢ در چارچوب شروط رهبرند. شركت در انتخابات رياست‌جمهورى ٩٢، (٤) مهر تأييدى است بر روا بودن همه آنچه در انتخابات ٨٨ بر ايران و ايرانيان رفته است. شركت در چنين انتخاباتى به قربانى كردن گفتمان جنبش سبز-جنبشى كه سرمايه بزرگ ملى ماست- می‌انجامد. با تجاربى كه رهبر به دست آورده است، در اين انتخابات هر كس كه توان ايجاد جنبش اجتماعى داشته باشد حق نامزد شدن نخواهد داشت.. رهبرى می‌خواهد، در پرده هشتم انتخابات رياست‌جمهورى ٨٨، دست‌هاى خونين خود را با آب حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات ٩٢ بشويد؛ بدون آنكه بگذارد شخصيتهای برجسته آنان، كه توان بسيج مردمى دارند، نامزد شوند.
بشتابيد! بشتابيد! «انتخابات در کشور ما مظهر حماسه سياسی است؛ مظهر اقتدار نظام اسلامی است؛ مظهر آبروی نظام است. آبروی جمهوری اسلامی به انتخابات و حضور مردم در پای صندوق‌های رأی و تأثير يکايک مردم در انتخاب مديران کشور است… دشمنان ملت ايران هميشه سعی کرده‌اند انتخابات را از شور و هيجان بيندازند، برنامه‌ريزی کردند که مردم را از حضور در پای صندوق‌های رأی باز بدارند، مردم را دلسرد کنند، مردم را نااميد کنند. هميشه دشمنان ما سعی کردند اين انتخابات را بی‌‌رونق کنند… گسترش مشارکت و حضور گسترده مردم در انتخابات اهميت دارد. شور انتخاباتی در کشور و حضور مردم پای صندوق‌های رأی می‌تواند تهديدهای دشمنان را بی‌اثر کند، می‌تواند دشمن را نااميد کند؛ می‌تواند امنيت کشور را تأمين کند.» (٥)
 
   

١- سخنان آيت‌الله خامنه‌اى
٢- .محسن رفيقدوست در مصاحبه با سايت جماران
٣- سخنان على سعيدى نماينده رهبر در سپاه 
٤- نماينده رهبرى در سپاه: وظیفه ذاتی ما «مهندسی معقول و منطقی انتخابات» است.
٥- سخنرانى آيت‌الله خامنه‌اى در يكم فروردين ١٣٩٢، در مشهد

برگرفته از 

Thursday, April 11, 2013

عوام فریبی و همسویی با منافع بیگانگان - هوشنگ کردستانی






عوامفریبی و خدمتگزاری به  منافع بیگانگان دو صفت بارز از ویژگی های محمود احمدی نژاد رئیس جمهور برگزیده ولی فقیه است.



او که در دروغ پردازی و عوام فریبی گوی سبقت را از امامش روح الله خمینی ربوده، بازیچه  دست اسفندیار مشاعی است که در گذشته از عوامل سطح پائین دستگاه امنیتی شهر آمل بود و این روزها ادعای ملی گرایی دارد.



گفته شده که مشاعی، احمدی نژاد را نزد یکی از پیروان طریقت برده که گویا رسیدن به ریاست را در چهره او دیده است! پس از این دیدار بود که احمدی نژاد باورش شد که به مقام های بالایی خواهد رسید.



احمدی نژاد به یاری نوحه خوانی و تملق گویی- که از نیازهای خودکامگان است- در دستگاه ولایت تا آنجا خود را بالا کشید که علی خامنه ای او را نزدیکتر از علی اکبر رفسنجانی به خود خواند و برای تثبیت او در ریاست جمهوری بر درستی انتخاباتی که نادرستی آن بر کسی پوشیده نبود تأکید گذارد و باقی مانده آبروی خود را اگر هم داشت، بر باد داد.



احمدی نژاد تحت تأثیر گفته های تعارف آمیز «پیر طریقت» و تلقین های همیشگی مشاعی و سپس با مشاهده بازتاب گسترده  گفته ها و یاوه گویی های ناپخته و به دور از خِرَد سیاسی اش در رسانه های جهانی، تا آنجا پیش رفت که خود را  نماینده امام غائب می داند و به دروغ وانمود می کند که با او در تماس است! و حضرت مدیریت اداره امور جهان را به او واگذار کرده است! او که خود را نماینده امام نادیده می داند، روحانیون و حتی مراد خود مصباح یزدی را به هیچ می انگارد و بر این باور است که نماینده امام غائب، بر ولی فقیه برتری دارد  و مقام نخست در جمهوری اسلامی حقاً از آنِ اوست. او خوب می داند که چنانچه قدرت اجرایی از دست باند او بدر رود سرنوشتی دشوارتر از آنچه بر اصلاح طلبان و محمد خاتمی رفته است، در انتظار اوست، از این رو در مقابل ارباب و ولی نعمت سابقش ایستاده و نغمه «بگم، نگم» را ساز کرده است.



او از سویی می کوشد با عوام فریبی و دادن وعده و وعید، توده های نیازمند را پشتیبان خود  کرده و از سویی دیگر با اتخاذ سیاست های اقتصادی و سیاسی در راستای منافع قدرت های بزرگ جهانی میزان خدمتگذاری اش را ثابت تا پشتیبانی آن ها را در جنگ قدرت درون حاکمیت اسلامی به سود خود جلب نماید.



از گفته های قصار اوست:



در ایران زندانی سیاسی نداریم! مشکل اقتصادی نداریم! تورم وجود ندارد! دولت او پاکیزه ترین دولت هاست!



اخیراً نیز برای فریفتن مردم نیازمند به سرپناه به آنان وعده واگذاری هزار متر مربع زمین داده است تا تبدیل به خانه و باغ نمایند!



به فرض آنکه به آن ها زمین هم داده شود بسیاری قادر به ساختن دیوارهای آنهم نخواهند بود چه برسد به خانه و باغ!  او قادر نیست محاسبه کند اگر عرض زمین های اهدایی هر کدام بیست متر و چنانچه به بیست میلیون خانواده زمین داده  شود، جمع عرض این زمین ها در حدود چهار صد کیلومتر یعنی مسافتی در حدود فاصله تهران – اصفهان را در بر خواهد گرفت.



بنا بر آمار منتشر شده درآمدهای نفتی ایران در هفت سال 1384 تا 1391 بیش از مجموع درآمدهای نفتی از زمان بستن قرارداد دارسی تا 1384 بوده است. چنانچه به «این رقم کلان» درآمدهای گاز را نیز نیز بیفزائیم با آن می شد صدها کارخانه صنعتی، مراکز تولیدی، پالایشگاه های نفت، کشیدن بزرگراه ها و راه آهن شهری و میان شهری و ساختمان برای نیازمندان ایجاد کرد و کشور را نیز از واردات بسیاری از فراورده های ساخت خارج بی نیاز نمود و به مشکل بیکاری که عامل بزرگ بدبختی جامعه است، پایان داد.



او در عوض به گونه ای عمل کرده است که کارخانه ها و مراکز تولیدی موجود هم تعطیل گردیده و کارگران، کارمندان و مهندسان آن ها بیکار شده اند. در برابر چنین وضعیت  تأسف آور و اندوه بار پدید آمده او مردمی را که می توانستند با سودبری از نیروی بازو، هوش، تجربه و ابتکار خود زندگی آبرومندی فراهم آورند  و نیازمند به هیچ جایی نباشند، چشم به راه پرداخت یارانه های دولتی کرده است.



با اتخاذ سیاست خرید فراورده های ساخت خارج، ضمن یاری رساندن به اقتصاد بیمارگونه قدرت‌های جهانی، درآمدهای حاصل از نفت و گاز را مجدداً به خارج برگشت داده است، در نتیجه مبلغ یارانه های دریافتی  مردم در عمل به مصرف خرید فراورده های ساخت خارج می رسد،  یعنی همان سیاست فروش منابع زیر زمینی به بهای ارزان به بیگانگان و بازگرداندن دوباره پترودلارها به خریداران منابع زیرزمینی با خرید فرارده هایی که بسیاری از آن ها را می شد با یک برنامه ریزی دقیق و حساب شده در داخل کشور تولید کرده و نیاز به خرید از خارج نبود.



این سیاست ضد ملی برای سردمداران اسلامی دو امتیاز داشته و دارد:



نخست آنکه تعطیل شدن کارخانه ها و مراکز تولیدی مانع تجمع و اعتصاب کارگران و کارکنان آن‌ها می گردد که سردمداران اسلامی به شدت از آن وحشت دارند.



دوم آنکه با خرید فرآورده های خارج، درصد دریافتی های دست اندرکاران، مطمئن و محفوظ بوده و محرمانه  به حساب های بانکی شان واریز می شود. همین دریافتی هاست که باندهای درون حاکمیت را به ثروت های بادآورده و افسانه ای رسانده است. البته این تنها یک نمونه از سوء استفاده های دست اندرکاران نظام است، تو خود حدیث مفصل بخوان از این مُجمل.



سوء استفاده از اعتقادات مذهبی مردم و عنوان نمودن نزدیک بودن ظهور امام زمان و داشتن نمایندگی از جانب او، برای پیروزی بر رقیبان انتخاباتی آینده می باشد. سر دادن شعارهای بی پشتوانه عملی ضد آمریکایی به ویژه ضد اسرائیلی که در ظاهر برای کسب محبوبیت میان توده های مردم مسلمان کشورهای عربی است در نهایت  سبب یاری رساندن به جناح های هوادار جنگ در اسرائیل می باشد.



هر زمان دولتمردان حامی جنگ در اسرائیل برای حفظ قدرت به لبنان،  فلسطین یا سوریه حمله هوایی کرده و یا به کِشتی کمک رسانی به مردم فلسطین یورش برده اند و میان کشورها و افکار عمومی جهان منزوی گردیده اند، احمدی نژاد با سر دادن شعارهای ضد اسرائیلی و حذف این کشور از صفحه جغرافیای جهان به جنگ طلبان یاری داده است که به استناد به این که موجودیت کشورشان در خطر است، با عنوان کردن حق دفاع مشروع بر آتش افروزی های خود سرپوش گذارده اند.



در کمتر از دو ماه باقی مانده به برگزاری انتخابات ریاست جمهوری اسلامی جنگ قدرت میان جناح های رقیب آنچنان شدت گرفته که ممکن است تا حذف یکدیگر پیش روند، چه بسا شاهد رویدادهایی باشیم که قابل پیش بینی نبوده باشد.



شنیده می شود که احمدی نژاد گفته است چنانچه صلاحیت اسفندیار مشاعی توسط شورای نگهبان رد شود از برگزاری انتخابات در تاریخ تعیین شده خودداری خواهد کرد.



فرض را بر این بگیریم که شورای نگهبان قانون اساسی به پیروی از خواست ولی فقیه صلاحیت مشاعی را رد و احمدی نژاد نیز از برگزاری انتخابات خودداری کند، در این صورت چه پیش خواهد آمد و جنگ امام زمانی ها با روحانیت به کجا خواهد کشید؟



1- ممکن است مجلس اسلامی که اکثریت آن دست  نشانده خامنه ای هستند به دلیل عدم اجرای وظایف قانونی، احمدی نژاد را از ریاست خلع نمایند، تصمیمی است که مدت ها است در پی اجرای آنند و خامنه ای مانع آن شده است.



2- ممکن است احمدی نژاد مدارک ادعایی خود را رو کند. احمدی نژاد احتمالاً با افشاگری می خواهد حقایق پشت پرده را رو کرده و امیدوار است که آبرویی برای ولی فقیه باقی نگذارد.



اساساً خامنه ای در میان آزادیخواهان، ملی گرایان و به ویژه جوانان آبرویی ندارد که با افشاگری از میان برود. توده های مذهبی و کسانی هم که به دلیل نیاز مالی در خدمت نظام هستند نیز در نهایت میان خامنه ای و احمدی نژاد اولی را ترجیح می دهند. از این رو به نظر نمی رسد افشاگری های  احتمالی احمدی نژاد راه بجایی ببرد.



مشکل احمدی نژاد و باند او، این است که ثروت های بادآورده ناشی از سوء استفاده های مالی و وام های بانکی و نیز درصدهای بدست آورده از واردات، آنچنان به مذاق شان مزه کرده که حاضر  به از دست دادن آن ها نیستند در ضمن به شدت از آینده ای که در صورت از دست دادن قدرت انتظارشان را می کشد وحشت دارند. میان این دو وضعیت یعنی حفظ قدرت و سوء استفاده های مالی تا برکناری از قدرت و پی آمدهای پس از آن تفاوت بسیار است. .



در کشمکش جنگ قدرت میان جناح ها، احمدی نژاد می کوشد از گرایش ملی گرایی مردم نیز سوء استفاده نماید.



شعارهایی که داده می شد و حرکت هایی که انجام می گیرد، همه در جهت سوء استفاده از احساسات میهن دوستانه مردم است. غافل از اینکه هیچ ایرانی آزاده و ملی گرا او را ملی نمی داند.



یک ملی گرا هرگز دروغ نمی گوید، سوء استفاده مالی نمی کند، آزادیخواهان را زندانی، شکنجه و اعدام نمی کند، از جانیان حمایت نمی کند، و آن ها را در قدرت نگه نمی دارد.  



امیدواری سوء استفاده از احساسات مهین دوستانه ملت ایران جهت پیروزی بر جناح‌های رقیب رؤیایی است که به حقیقت نخواهد پیوست.



تحریم انتخابات پیش رو نشان خواهد داد که مردم ایران ارزشی برای هیچ یک از  جناح های قدرت در جمهوری اسلامی قائل نیستند و به حق آن ها را شریک جرم در جنایت ها و ستمگری هایی که در سی و چهار سال گذشته بر مردم رفته است می دانند.



تردید نیست در جنگ قدرت کنونی هر جناحی هم که برنده شود، حکومت اسلامی به شدت تضعیف خواهد شد و از آن پس توان رویاروئی و سرکوب مردم آزادیخواه را نخواهد داشت.



این امکان هم هست که با ادامه جنگ قدرت و عدم پرداخت احتمالی یارانه ها با توجه به گرانی و تورم کمرشکن و ضعف بنیه مالی مردم، یک شورش ناگهانی دور از انتظار در ایران اتفاق افتد.



وظیفه نیروهای ملی بویژه جوانان است که از امروز آماده باشند و خود را برای چنان پیش آمد احتمالی آماده نمایند تا ضمن تلاش در جهت استقرار هر چه زودتر مردم سالاری، امکان دخالت عوامل بیگانه در جهت ایجاد شورش های احتمالی در برخی از استان های مرزی داده نشود.

Monday, April 1, 2013

نیروهای ملی و "بازی" انتخابات جمهوری اسلامی




هر چه به برگزاری" بازی" انتخابات نظام اسلامی حاکم بر ایران نزدیک می شویم، شاهد تحرکات بیشتر کنشگران سیاسی
و رویکرد آنان به این "بازی" رسوای جمهوری اسلامی می شویم.
کسانی که خود را برای این "بازی" کاندید می کنند و یا  کسانی که وارد این کارزار می شوند، نخست باید قوائد "بازی" را بپذیرند و سپس گام در میدان نهند. اما قوائد این "بازی" کدامند؟
التزام عملی به قانون اساسی جمهوری اسلامی!
تعهد و التزام عملی به ولایت مطلقه فقیه!
!..............................................
!............................................

و نیز پذیرش این مهم که صلاحیت آنان ابتدا باید توسط نهاد های امنیتی و سپس توسط وزارت
کشورِ نظامِ اسلامی پذیرفته شود و آنگاه شورای نگهبانِ منتخبِ رهبر مجوز حضور آنان در این بازی نمایشی را بدهد!

حال این پرسش مطرح می شود که آیا نیروهای ملی، قانون اساسی جمهوری اسلامی و اصل ولایت فقیه را که به ملت ایران
تحمیل شده است و نتایج زیانبارش بر همگان آشکار است را قبول دارند؟ و بدان التزام عملی دارند؟!

پاسخ این پرسش بسیار روشن و عملکرد نیروهای ملی نیز گویا تر از آن است که نیازی به بازگو کردن داشته باشد.
از سوی دیگر، رویکرد جناح های مختلف نظام اسلامی نسبت به نیروهای ملی و پیروی آنان از حکم ارتداد باقی مانده از دوران طلایی امام آشکار می کند که اگر بر فرض محال این نیروها به هر دلیل خود را وارد این بازی کنند، در همان مرحله اول از دور ِ بازی خارج می شوند و کوچکترین شانسی برای تاثیر گذاری در روند این بازی را نخواهند داشت و نتیجه ای جز تحقیر و ذلت برایشان در بر نخواهد داشت.

در اینجا پرسش های دیگری مطرح می شود که اصولا دعوت از نیروهای ملی و تشویق آنان برای شرکت در این "بازی" به چه منظور انجام می گیرد
آیا می خواهند تنور این "بازی" را گرم کنند؟
آیا می خواهند با به میدان کشاندن نیروهای ملی زمینه سرکوب دگر باره این نیروها را فراهم کنند؟
آیا می خواهند با به میدان کشاندن آنان و طردشان از سوی حاکمیت زمینه تحقیر آنان را فراهم کنند؟
آیا می خواهند آنان را رو در روی ملت ایران قرار داده و از آنها کارت سوخته و مهره بلا استفاده بسازند؟

و یا اینکه این دعوت کنندگان اصولا شناخت ِ لازم از نیروهای ملی ندارند و دنباله روی یا طرفداریشان جنبه پوپولیستی و احساسی دارد و یا  در بدبینانه ترین حالت به قول مرحوم تقی زاده " نه موجد، نه مبتکر بلکه آلت فعل" شده اند!!

و در نهایت  اینکه در این وانفسای سیاسی – فرهنگی حاکم بر ایران سوژه هایی نظیر پوستر ِ "گلشیفه" ، رپ ِ " نقی
 شورای ملی  ِ " ورشکستگان ِ به تقصیر"، برنده محجبه " آکادمی گوگوش" و .....  جذابیتی به اندازه جذابیت بازی انتخابات ندارد و باید به دنبال سوژه های جذاب تر و پر شور تری گشت؟!!


گردانندگان صفحه رهروان نهضت ملی ایران


 https://www.facebook.com/IPM.DE/posts/555255927852369