ما امضاء کنندگان این بیانیه، در سالروز ملی شدن صنعت نفت و به مناسبت پنجاهمین سالگرد درگذشت دکترمحمدمصدق، رهبرملی ایرانیان، مردم
ایران را به همبستگی و تبادل نظر و همفکری برای پایان دادن به حکومت
جمهوری اسلامی از راههای مسالمت آمیز و جایگزین آن با نظامی مُلهم
ازآرمانهای دکترمصدق، فرامی خوانیم.
آرمانها وخواستهای اساسی دکترمصدق دریک
جمله خلاصه می شوند: آزادی واستقلال مردم ایران در چهارچوب یک حکومت
دموکراتیک و قانونمدارموجب شکوفایی ایران و بهروزی ایرانیان خواهد شد.
دکترمصدق فرزند انقلاب مشروطه ایران بود و در
پایبندی اش به مبانی آن انقلاب هرگزخللی وارد نیامد.انقلاب مشروطه برای
نخستین بار درتاریخ، مردم ایران را به صورت مدون صاحب حقوق کرد، بر اختیار
مطلقه پادشاه خط بطلان کشید و این اصل مهم را که قدرت حکومت ناشی از اراده
مردم است به کرسی نشاند. انقلاب مشروطه برتفکیک قوای سه گانه مجریه، مقننه و
قضاییه، با هدف مهار قدرت متکی بود. به سخن کوتاه، حکومت مشروطه متکی
برآراء مردم ونمایندگان آن ها درمجلس شورای ملی (نه اسلامی)است که در یک
انتخابات آزاد برگزیده می شوند.
دکتر مصدق هیچ موهبتی را بالاترا زآزادی بیان
نمی دانست وبا درک این امر خطیرکه دولتمداران به آسانی می توانند به روش
حکومت استبدادی روی آورند،آزادی رسانه ها را برای آگاهی رسانی به مردم
ونظارت برقدرت حیاتی و ضروری می دانست.او درهمان روزاول نخست وزیری اش
فرمان داد که که برای هیچ روزنامه ای به خاطر آنچه که علیه او، ولو به
دروغ، نوشته باشد، کمترین محدودیتی ایجاد نشود و اعلام داشت که به این
مناسبت از هیچ روزنامه ای شکایت نخواهد کرد.
دکترمصدق با آن که خود یک مسلمان باومند
بود،دین را امری شخصی می شناخت و یکایک مردم ایران را، ضمن احترام به هویت
دینی و قومی آنها، شهروند ایرانی و دارای حقوق مساوی می شمرد. بر اساس همین
باور بود که او به کار کشور داری بر مبنای اصل جدایی دین از دولت جامه عمل
پوشاند. در تاریخ آمده است که دکترمصدق در پاسخ به پیام آیت الله بروجردی
که نسبت به فعال شدن بهایی ها دربعضی از شهرستانها هشدارداده بود، گفت:
“ازنظرمن، مسلمان وبهائی فرق ندارند، همه از یک ملت وایرانی هستند”.
در زمینه سیاست خارجی، دکترمصدق،
خواستاراستقلال تمام وکمال ایران بود. او با رهبری جنبش ملی کردن صنعت نفت،
دررویارویی با امپراطوری انگلستان، ضمن احترام به قوانین و نهادهای بین
المللی و با استفاده منطقی و درست از آنها، به استقلال کامل ایران برای
نخستین بار درتاریخ معاصر واقعیت بخشید. او به عنوان یک تحصیلکردۀ فرانسه
وسوئیس، هیچگاه خارجی ستیز و دشمن ارزشهای جهانشمول غرب نبود. اوبا خارجی
ها آشکارا گفتگو و مذاکره می کرد، ولی با آنها هیچ سَروسِری نداشت. درتاریخ
آمده است که در یک سخنرانی با اشاره به شعار”مرگ برانگلستان” به مردم گفت،
ما خواهان مرگ ملت انگلستان نیستیم، ما خواهان عزت وسربلندی آنها هستیم.
ما تنهاحقوق حقه خودمان را مطالبه می کنیم.
امروز در جهانی که شتابان در راه پی ریزی آینده
ای بر شالودۀ فن آوری پیش می رود، ملت ایران زیرسیطره یک استبداد دینی
واپسگرا بسرمی برد. جمهوری اسلامی حکومت را ناشی از اراده مردم نمی داند و
چه درقانون اساسی خود و چه درعمل، هشتاد میلیون ایرانی را صغیرانی می شمارد
که اختیارشان در دست یک ولی فقیه مطلقه به نام علی خامنه ای است. انتخابات
درچنین حکومتی همیشه به انتخاب مسؤلانی منتهی می شود که به اقتدارتام ولی
فقیه بر مقدرات مردم و کشورمهر تایید می گذارند، و در واقع بنابر گفته یکی
از مسوولان پیشین نظام اسلامی، نقشی جز این که “تدارکچی” رهبر باشند
ندارند.
حقوق زنان نیزهم چنان نصف حقوق مردان است، و آن
ها از اشتغال به مسؤلیت های مهم و از جمله کار قضاوت، و از ورود به
ورزشگاهها محرومند.
تاکنون هزاران تن از دگر اندیشان، دگر باشان و
مخالفان استبداد دینی به دست کارگزاران نظام حاکم به قتل رسیده اند و
بسیاری هنوز درزندان به سر می برند وشکنجه می شوند. هیچگونه عدالتی برای
قربانیان وجود ندارد و دادخواهی آنها به هیچ نتیجه ای نمی رسد.
وضعیت وخیم اقتصادی کشور از یک مقایسه ساده
میان امروز وسال۱۳۵۷ ،تنها با درنظرگرفتن دو معیار، درآمد سرانه وارزش بین
المللی پول ایران، به خوبی آشکار می شود. اقتصاد کشور زیر سیطرۀ کامل
نهادهای وابسته به حکومتگران، مانند سپاه پاسداران، بیت رهبری وبنیاد
مستضعفین، قرار دارد و بازوهای متعدد این نهادها، اختاپوس وار برگرد همۀ
منابع حیاتی چنبره زده اند. قرار گرفتن این منابع درخدمت طبقه حاکمه و
آقازاده ها به اختلاف طبقاتی دهشتناکی دامن زده است و این در حالی است که
شمار بزرگی از مردم ایران، ازجمله کارگران و
آموزگاران، به طور روز افزونی با فقر ودشواری های شدید مالی دست به
گریبانند و آفات اجتماعی مانند بیکاری، بیخانمانی، کارتنخوابی، گورخوابی،
کودکان کار، روسپیگری زنان و دختران زیر سن، معتادان و دهها مورد دلخراش
دیگر در بخش گسترده ای از جمعیت بیداد می کنند.
در زمینه روابط خارجی، نظام مذهبی حاکم بر
مبنای جهان بینی شیعه دوازده امامی،همچنان داعیه حکومت برگزیده اسلامی را
در جهان دارد.همین حکومت متولیان مذهب شیعه که دین اقلیت مسلمانان جهان
است،ایران را رودرروی حکومت آل سعود عربستان سعودی قرارداده است که خود
رامتولی کعبه ومسلمانان اهل سنت می داند. حکومت جمهوری اسلامی سی وهشت سال
است که حاضر به برقراری رابطه عادی و دیپلماتیک با ایالات متحده آمریکا
نیست. بی شک هیچ حکومت مستقلی هرگز نباید ذره ای ازاستقلال، شرافت و منافع
مردم میهنش در برابر نظامیگری، زورگویی واهداف استثماری آمریکا یا روسیه یا
هرکشور دیگری عدول کند. ولی هیچ حکومتی در جهان امروز نیست که شیوه و رویه
غیرمعقول وغیرمسوولانه حکومت جمهوری اسلامی در قبال آمریکا را بر این
نزدیک به چهار دهه اتخاذ کرده باشد. امروز با توجه به تنش های ناشی از
ریاست جمهوری دانالد ترامپ در ایالات متحده آمریکا، اتخاذ یک سیاست معقول و
دیپلماتیک برای برقراری رابطه با آمریکا با پایان دادن به شعار بی ربط و
تحریک آمیز”مرگ برآمریکا” برای خنثی کردن توطئه جنگ افروزی و حفظ تمامیت
ارضی ایران از هر زمان دیگری ضروری تراست.
در این سی وهشت سال آنچه از ایران کمن شده است،
کوشش همه روزه مردم مهربان و با استعدادش برای حفظ تمامیت ارضی کشور
وسربلندی ملت ایران بوده است. جهان وارد قرن بیست و یکم شده است و بیش
ازاین جایز نیست که مردم سرافراز ایران و بویژه جوانان ایرانی، از موهبت یک
حکومت آزاد و مستقل درچهارچوب یک قانون اساسی دموکراتیک و مبتنی براصل
جدایی نهاد دولت از نهاد دین و اعلامیه جهانی حقوق بشرمحروم بمانند.
دکترمصدق دقیقا خواستارچنین حکومتی بود وتا آخرین توان خود علیرغم محاصرۀ
شدید اقتصادی و محرومیت از در آمد نفت، تا کودتای بیست و هشت مرداد، با
تکیه بر مردم ایران در راه استقرار آن کوشید. استقرارچنین نظامی موجب
شکوفایی سیاسی، اجتماعی و اقتصادی ایران در سراسرجغرافیای آن خواهد شد
ومردم ایران را بر اساس مساوات و احترام متقابل در رابطه و تعامل با همه
ملل جهان قرارخواهد داد.
اکنون در این مقطع حساس برداشتن یک گام مهم و
حیاتی بر عهدۀ ما ایرانیان چه در داخل وچه بیرون از کشوراست که راه سومی را
سوای جناحهای اصولگرا واصلاح طلب وابسته به حکومت که هدف مشترکشان همچنان
اسارت ایرانیان در زیرلوای یک ولی فقیه مطلقه وحکومت اسلامی است بجوییم و
برای تحقق بخشیدن به آن تبادل نظرجدّی و هدفمند را بر اساس روش های
دموکراتیک برای تنظیم یک برنامۀ کارآمد و عملی با یکدیگر آغاز کنیم.
آرمانهای استقلال، آزادی، دموکراسی وعدالت اجتماعی دکتر مصدق برای ایران،
از نظر ما امضاء کنندگان این بیانیه، تکیه گاه و زیر بنای چنین راه سوم به
سوی یک نظام جمهوری برخاسته از اراده مردم را تشکیل می دهند. ما در
پنجاهمین سالگرد درگذشت رهبرملی ایران، متعهد می شویم که همه تلاش خود را
در راه تحقق آرمانهای دکترمصدق به کار بندیم.
مونا آفاری، روانشناس، آمریکا
بابک ادیبیان، طراح سازماندهی و طبقه بندی مشاغل، آمریکا
حمید اکبری، استاد دانشگاه، آمریکا
نسرین الماسی، روزنامه نگار، کانادا
منصور بختیار، هنرمند نقاش، هلند
سعید بشیرتاش، داندنپزشک و فعال سیاسی، بلژیک
ایرج جوادی، حسابرس، آمریکا
اسفندیار خلف، مشاور امور سیاسی، فرانسه
آذر خونانی-اکبری، کارشناس ارشد آموزش و پرورش کودکان، آمریکا
مهدی زمانی، دانش آموخته روانشناسی، شغل آزاد، آمریکا
امیر سلطانی، نویسنده و کارگردان، آمریکا
رضا شاه حسینی، مهندس مکانیک، آلمان
شیوا شفاهی، میکرو بیولوژیست و کوشنده محیط زیست، آلمان
باقر صمصامی، پزشک، آمریکا
کورش صحتی، روزنامه نگار، آمریکا
نازیلا طوبایی، متخصص نرم افزار سیستم، آمریکا
یوسف عبدالله زاده، افسر سابق نیروی دریایی ایران، آمریکا
بهمن فرقانی، خلبان هواپیمای شکاری، آمریکا
بهمن فرهبخش، کنشگر راه مصدق، آلمان
پیام فرهی، هنرمند، آمریکا
فرهنگ فرهی، روزنامه نگار، آمریکا
کامبیز قائم مقام، مهندس مکانیک، آمریکا
محسن قائم مقام، پزشک، آمریکا
ناصر کاخساز، نویسنده و تئوری پرداز سیاسی-اجتماعی، آلمان
مسعود کاظم زاده، استاد دانشگاه، آمریکا
حسین کبریت چی، کارآفرین، آمریکا
بهاره کشاورز، مهندس شهرسازی، آمریکا
پروین کوه گیلانی، روزنامه نگار، آمریکا
منوچهر قنبری، مهندس انرژی اتمی، آمریکا
اردشیر لطفعلیان، دیپلمات پیشین، نویسنده و مترجم، آمریکا
ایرج مصداقی، پژوهشگر حقوق بشر، نویسنده و فعال سیاسی، سوئد
علی ضرابی، پژوهشگر تاریخ، آمریکا
امیر هوشنگ ممتاز، پزشک، آمریکا
رضا مهاجری نژاد، مدرس دانشگاهی و کاندیدای دکترای علوم سیاسی، آمریکا
شهاب مهرگان، فوق دیپلم نرم افزار و طنز پرداز سیاسی اجتماعی، سوئد
نیما ناصرآبادی، دانشجوی دکتراى آمریکا شناسی ، آلمان
دارا نیرویی، مهندس بازرسی ساختمان، آمریکا