خلیج فارس یا در حقیقت پارس، از آن تاریخ که
داریوش بزرگ فرمان حفر آبراهی را میان رود نیل و دریای سرخ صادر کرد تا امروز خلیج
فارس نامیده شده است.
متن فرمان داریوش
چنین است:
«من پارسی ام، از پارس، مصر را گشودم. من
فرمان کندن این آبراه را داده ام، از رودی که از
مصر روان است به دریایی که از پارس می آید. سپس این آبراه کنده شد چنانکه
فرمان دادم و کشتی های آینده از مصر با عبور از این آبراه به پارس روند چنانچه من
خواستم» (کتاب خلیج فارس، نوشته احمد اقتداری)
از زمان صدور این فرمان تا کنون که بیش از
2500 سال می گذرد، خلیج فارس همواره به این نام نوشته و نامیده شده است.
جمال عبدالناصر که پس از برکنار کردن ژنرال
نجیب قدرت را در مصر بدست گرفت و در سال های میان 1954 تا 1970 رئیس جمهور مصر بود
و می خواست اسرائیلی ها را به دریا بریزد و تنها پس از شش روز جنگ از ارتش اسرائیل
شکست خورد، به دلیل ضدیتش با محمد رضا شاه و بخاطر کسب محبوبیت میان توده های مردم
عرب برای نخستین بار از خلیج فارس بنام خلیج عربی نام برد.
در سال های اخیر که استبداد مذهبی بر ایران
حاکم شده و آزادی ها و حاکمیت ملی از میان رفته است، شیوخ شیخ نشینان جنوب خلیج
فارس و بیش از همه عربستان سعودی که در پی دامن زدن به اختلاف های مذهبی هستند با
آگاهی از نارضایتی مردم ایران و نداشتن پایگاه مردمی سردمداران جمهوری اسلامی و به
امید برخورداری از حمایت قدرت های غربی حاضر در منطقه، از فرصت سوء استفاده کرده و
در طبل جنگ می کوبند. جنگی که سرآغاز آن عنوان کردن خلیج عربی به جای خلیج فارس و
سپس ادعای مالکیت نامشروع جزایر سه گانه ایرانی ابو موسی، تنب بزرگ و تنب کوچک
است. از آنجا که سردمداران جمهوری اسلامی هر یک به دلایلی، اقدامی شایسته و در خور
در برابر این یاوه گویی های پوچ چند شیخ عرب که سرزمین هایشان در درازای تاریخ
جزیی از قلمرو ایران و حاکمانشان دست نشانده پادشاهان ایران بوده اند، نشان
نداده اند. اکنون وظیفه ما ایرانیان است که در برابر این توطئه های برنامه ریزی
شده ساکت نمانیم و آرام ننشینیم و با همبستگی ملی به این ادعاهای عاری از حقیقت و
مغایر با واقعیت های تاریخی و البته ضد منافع ملی، پاسخ کوبنده و دندان شکن بدهیم
و خاطرنشان کنیم که شیوخ امارت نشین های جنوب خلیج فارس نه با سران جمهوری اسلامی
بلکه با ملت بزرگ ایران رو در رو هستند، نشان دهیم که مخالفت مردم ایران با نظام
استبداد مذهبی و سردمداران جمهوری اسلامی هرگز مانع از آن نخواهد بود که از منافع
ملی و تمامیت ارضی کشور دفاع نکنیم.
باید اضافه کرد که در ایجاد همبستگی برای
دفاع از منافع ملی، احزاب، سازمان ها و شخصیت های ملی وظیفه ای خطیر بر عهده
دارند. وظیفه آن ها است که ثابت کنند هنگامی که پای منافع ملی در میان باشد در
برابر بیگانگانی که قصد تهدید آنرا دارند، بدور از وابستگی های سازمانی، اعتقادات
سیاسی و عقیدتی، در کنار هم خواهند بود و به اتفاق هم بپا خواهند خاست. وابستگی
های سازمانی نمی تواند و نباید مانع شکل گیری اتحاد و همبستگی در دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی کشور شود.
یگانگی و همبستگی که مردم و سازمان های
سیاسی در دفاع از نام خلیج فارس و تمامیت ارضی نشان داده اند گام بلندی در مسیر
ایجاد یک همبستگی بزرگ ملی است که باید ادامه یابد.
این جنبش باید ما را آگاه کند که تحقق آرمان
هائی نظیر آزادی، مردم سالاری و ناوابستگی از مسیر یگانگی و همبستگی می گذرد. اگر
پس از گذشت بیش از سی و سه سال هنوز نتوانسته ایم به حاکمیت ملی و آزادی برسیم،
یکی از دلایل آن همین است که برخی از هموطنان متأسفانه منافع ملی را فدای منافع
شخصی و سازمانی کرده اند.
کشور استعمار ساخته امارات، از هفت شیخ نشین
به نام های ابوظبی، دبی، شارجه، عمان، فجیره، رأس الخمیه و ام القرین که از پایان
سال 1971 میلادی به ظاهر به استقلال رسیده، حدود پنج میلیون جمعیت دارد که اکثریت
آن خارجیانی هستند که در جستجوی کار به این امارات آمده اند. در سال 1908 کشور
انگلستان خود را قیم و سرپرست شیخ نشین های این بخش از جنوب خلیج فارس اعلام نمود
و آنرا اِشغال کرد.
تا پایان سال 1971
ایران هیچگاه این اِشغال را نپذیرفت و سه جزیره ابوموسی، تنب بزرگ و تنب کوچک
همواره جزو تقسیمات کشوری ایران بود. در پایان سال 1971 پس از توافق ایران و انگلستان و پیش از تأسیس کشور
استعمار ساخته امارات متحده، سرانجام این سه جزیره به ایران بازگردانده شدند.
موضوع مهمی که باید به آن توجه داشت این است
که حتی بسیاری از هموطنان که به دلیل نیاز یا از روی اجبار هنوز بطور کامل از
جمهوری اسلامی نبریده اند در دفاع از منافع ملی و تمامیت ارضی با آزادیخواهان و
ملی گرایان همصدا شده اند. به این همصدایی و همدلی مهم باید توجه و از آن استقبال
کرد و در جهت ایجاد یک همبستگی بزرگ ملی در راستای تحقق حاکمیت مردم از آن بهره
گرفت.
امارات عربی و کشورهای عرب پشتیبان آن توجه
داشته باشند که چنانچه در ادعای غیرقانونی خود در مورد جزایر سه گانه ایران پافشاری نمایند بی شک ملت
ایران مسایل ناگفته قرارداد 1971 را که باعث جدایی بحرین از مادر وطن شد برملا
خواهد کرد.
هوشنگ
کردستانی
*