ایران نوین

Friday, October 31, 2008

حمله به جبهه ملی!!-آرش رحمانی

مدتی است شاهد حملات تازه ای به جبهه ملی ایران و اهداف و شخصیتهای فعال آن هستیم

آیا حمله به جبهه ملی در گذشته نبوده است که از صفت تازه استفاده گردیده شده است؟

خیر حملات بسیار هم بوده ولی باید گفت حملات تازه ای با انگیزه ها و هدفهای جدیدی در چند سال اخیر

شروع شده است.

به طور سنتی 3 جریان همیشه در حال نقد و یا بهتر بگوییم حمله به جبهه ملی ایران بوده ا ند.

الف) سلطنت طلبان غیر مشروطه خواه

ب)حزب توده

ج) جمهوری اسلامی(مخصوصا جناح چپ آن که امروزه به اصطلاح اصلاح طلب هستند)

از زمان شکل گیری جبهه ملی ایران دو جریان الف و ب همواره در حال سمپاشی به ضرر جبهه ملی ایران و رهبر فکری آن دکتر محمد مصدق بوده اند.مطمئنا اندیشه های ضد استبدادی جبهه ملی ایران هیچ به کام سلطنت طلبان غیر مشروطه خواه که آرمانی جز پادشاهی استبدادی نداشته خوش نمی آمد و برای حزب توده وابسته به شوروی تفکر ملی و استقلال طلبانه جبهه ملی در رابطه با عدم وابستگی به قدرتهای بزرگ خصوصا شوروی که کاری جز ضربه زدن به منافع ایران در 250 سال گذشته نداشته است آزار دهنده بوده است.(البته حساب مردان بزرگی چون ایرج اسکندری و همفکرانش را از کیانوری باید جدا کرد)

جمهوری اسلامی هم از خرداد سال 60 بیشترین حملات را به جبهه ملی ایران وارد نمود.تظاهرات جبهه ملی بر علیه لایحه قصاص رویارویی بی پرده ای را بین جبهه ملی و جمهوری اسلامی در پی داشت که متاسفانه هیچ نیروی سیاسی از آن حمایت ننمود.


اما 4 جریان در چند سال اخیر به صف منتقدان جبهه ملی اضافه گشته اند

الف) تجزیه طلبان

تجربه تجزیه طلبی در ایران تقریبا برای بار اول به طور سازمان یافته توسط فرقه دموکرات آذربایجان و حزب دموکرات کردستان به رهبری قاضی محمد در شهر مهاباد( و نه کل کردستان و حتی شهر مهم سنندج)پایه ریزی گردید.هر چند پیشه وری برای خود وزارت خارجه نداشت ولی قاضی محمد این کار را با وقاحت هر چه تمامتر پیش گرفت.

پس از آن در بحبوحه انقلاب این جریانات ظهور و بروز داشتند اما آنچه در تمامی این جریانات به وضوح قابل مشاهده بود دخالت بعضی از کشور های همسایه و تحریک فریب خوردگان است

اما امروزه با توجه به تغییراتی که در فضای سیاسی دنیا به وقوع پیوسته و عدم استقبال باشندگان سرزمینهای مورد ادع،ا این افراد با تغییر روش به سوی همان اهداف پلید گام برمیدارند.

تئوری ختنه مهمترین تاکتیک این دشمنان ایران است.آنها با سوء استفاده از بیانیه حقوق بشر شروع به دادن اطلاعات غلط و جعل تاریخ نموده و سعی در گمراه نمودن افکار عمومی دارند.بدون شک بر هر آزادیخواهی واجب است از اصول بیانیه حقوق بشر پیروی نماید اما باید مواظب سوء استفاده از آن هم بود.

مطمئنا جبهه ملی ایران به عنوان یکی از معدود جریانات سیاسی و فکری که به طور مستدل و ریشه ای جواب ادعاهای سراسر کذب اینان را را میدهد بیشترین حمله را از جانب آنها دریافت مینمایدنمونه بارز آن فحاشی های ناجوانمرئدانه به شادروا ن دکتر پرویز ورجاوند بوده است

ب) جریانات چپ لنینی استالینی:

این جریان با مدد از تفکرات انقلاب 1917 روسیه و بی توجه به تغییرات در تفکر مارکسیستها در قرن گذشته اندیشه ملی را یک جریان ارتجاعی مینامد.جالب است با اینهمه خود انتقادی مارکسیستهای اروپا از گرامشی گرفته تا هابرماس هنوز این جریان در یخ انجماد انقلاب روسیه منجمد است متاسفانه جریانات چپ در ایران بیش از آنکه مارکسیست باشند لنینین استالینی هستند.

انتقاد این گروه از جنس پدران توده ای است که در گذشته به اندازه کافی بدان پرداخته شده است

ج) جریانات ملی مذهبی

جریان ملی مذهبی به سکولاریسم جبهه ملی واکنش نشان میدهد.استدلال هم میکنند جبهه ملی به اعتقاد اکثریت جامعه ایران احترام نمیگذارد!بسیاری از مردم عادی به اشتباه این جریان را بخشی از جبهه ملی میدانند در حالی که اکثریت آنها در سال 1340 حساب خود را از جبهه ملی ایران جدا نمودند و اندک باقی مانده آنها در جبهه ملی به 2 یا 3 نفر بیشتر نمیرسد که طبیعتا در جو غالب سکولاریستی جبهه ملی کاری از پیش نمیتوانند ببرند. واقعیت این است شکاف بین نیروهای ملی سکولار و ملی مذهبی آنقدر زیاد شده است که هیچ گونه امکان فعالیت مشترکی بین آنها وجود ندارد.حرکت جبهه ملی به سوی نمادهای ایرانی به جای نمادهای اسلامی و تاثیر گزاری روز افزون بر روی جوانان و دانشجویان (نمونه بارز آن برگزاری روز کوروش بزرگ میباشد) خود گواه این واقعیت است.در حالی که دکتر علی شریعتی برای جریان ملی مذهبی هنوز تابوی غیر قابل نقد است جوانان جبهه ملی با حرکت به سوی روشنفکران انقلاب مشروطه(اخوندزاده، طالبوف تبریزی،.......) و پیروان آنها چون شادروان احمد کسروی و فریدون آدمیت کاملا خط فکری خود را از آنها جدا نمودند.خوانش ملیون سکولار از دکتر محمد مصدق خوانشی سکولار است(همانگونه که مصدق بوده است)

پس از انتشار منشور جبهه ملی و حرکت جبهه ملی از سوسیالیست سنتی غالب بر نبرو های سیاسی در گذشته به سمت تفکری لیبرال ناسیونال اختلاف فکری با جناح چپ ملی مذهبی را بیش از هر زمان دیگری تشدید نموده است.

د) جریان لیبرالیستی اقتصادی در حوزه سیاست اقتدار طلب

این جریان که از زمان شروع ریاست جمهوری آقای رفسنجانی شروع شده با ائتلاف با تعدادی استاد دانشگاه آرمانخواه در حدود چند سالی است در فضای سیاسی ایران در حال نشر اندیشه هایش میباشد.

جالب آنکه ظاهرا این جریان پیش از هر کاری حمله به دکتر محمد مصدق و جبهه ملی را از اهداف خود تعریف نموده است.آنها استدلال میکنند که ملی شدن صنعت نفت با دولتی کردن صنعت در ایران نه تنها به دموکراسی خدمت نکرد بلکه به ضرر گسترش دموکراسیدر ایران حرکت کرده است.جالب آنکه این آقایان که خود اعتقاد دارند دموکراسی در ایران مانع رشد اقتصاد لیبرالیستی است و لازمه چنین رشدی وجود دولتی اقتدار گراست حالا دلسوز دموکراسی گردیده اند.تئوری هر چه هماهنگ تر شدن با سیاستهای اقتصاد ی غرب تا آنجا پیش میروند که با پیشنهاد فدرالیسم در ایران (و اثبات ابن نکته که فقه اسلام پایه گذار فدرالیسم است!!) عملا تیشه به یکپارچگی تمامیت ایران میزنند. چگونه است که این متفکران نیروهای ملی سکولار را سد راه خویش میدانند مبحثی است که از حوصله این بحث خارج است.

در نهایت با کمی دقت متوجه میشویم این 4 جریان بیش از هر چیز به جبهه ملی به چشم یک رقیب مینگرند و از این رو با کمک رانتی که در حوزه نوشتاری و گفتاری از جمهوری اسلامی دریافت میکنند

به حملات خود به جبهه ملی ایران و اندیشه های سیاسی آن ادامه میدهند.

و در آخر نباید فراموش نمود تمامی این اتفاقات نشانه ای از زنده بودن و جوانتر شدن روز به روز جبهه ملی ایران میباشد


بر گرفته از وب لاگ لیبرال-ناسیونال

Wednesday, October 29, 2008

Monday, October 27, 2008

درود به کورش

تازه ترین سروده استاد ادیب برومند





به گیتی بسی شهریار آمدند / که با یک جهان اقتدار آمدند

از آغاز تاریخ تا این زمان / بسی گونه گون شهریار آمدند

گروهی ستایش گر خویشتن / ز خودکامگی نابکار آمدند

گروهی ستم گستر و سنگ دل / به خونخوارگی در شمار آمدند

هزاران تن از بندگان خدای / به آسیب آنان دچار آمدند

چو درنده حیوان به خونبار جنگ / پی صید ننگین شکار آمدند

گروهی به هنجار غارتگری / سبک تاز و چابک سوار آمدند

شماری به نستوه کردار زشت / ز دربار شاهی به بار آمدند

گروهی به کشورمداری مدیر / ولی از شرف برکنار آمدند

شماری دگر حامی مرز و بوم / ولی بهر کشتار، هار آمدند

که را دانی از جمله شاهان پیش / که چون کورش نامدار آمدند؟

گران پایه کورش، گران مایه شاه / جهانیش مدحت گزار آمدند

حقوق بشر را چو شد پایبند / به شکرش هزاران هزار آمدند

به اقوام مغلوب ورزید مهر / ورا زین سبب خواستار آمدند

ببخشود بر هر که پیروز گشت / و زین رو ورا دستیار آمدند

به همراهی اش گاه جنگ و نبرد / سراسر همه جانسپار آمدند

نپیمود جز راه همبستگی / بر آنان که از هر دیار آمدند

به هر تیره ای مهربانی فزود / گر از روم گر از تتار آمدند

به هر کیش و دین ، چشم حرمت گشود / سویش جمله با زینهار آمدند

چنین بود آن مرد پاکیزه کیش / که خلقش همی دوستدار آمدند

سزد گر به کورش درود آوریم / که خلقی از او کامکار آمدند.

بود روز کورش بسی دلفروز / کزو جمله امیدوار آمدند


در این روز ملی ایران، ادیب / جوانان همه شاد خوار آمدند

Tuesday, October 21, 2008

ما و باز هم بازی انتخابات


داستاني از منوچهر احترامي





مارها قورباغه ها را مي خوردند و قورباغه ها غمگين بودند

قورباغه ها به لك لك ها شكايت كردند

لك لك ها مارها را خوردند و قورباغه ها شادمان شدند

لك لك ها گرسنه ماندند و شروع كردند به خوردن قورباغه ها

قورباغه ها دچار اختلاف ديدگاه شدند

عده اي از آنها با لك لك ها كنار آمدند و عده اي ديگر خواهان باز گشت مارها شدند

مارها باز گشتند و همپاي لك لك ها شروع به خوردن قورباغه ها كردند

حالا ديگر قورباغه ها متقاعد شده اند كه براي خورده شدن به دنيا مي آيند

تنها يك مشكل براي آنها حل نشده باقي مانده است

اينكه نمي دانند توسط دوستانشان خورده مي شوند يا دشمنانشان!

Monday, October 13, 2008

محکومیت نقض تعهدات بین المللی ایران توسط جمهوری اسلامی





جبهه ملی ایران

نقض تعهدات بین المللی ایران را توسط جمهوری اسلامی محکوم می کند



امروزه، همبستگی و وابستگی جوامع بشری به یکدیگر آنچنان در هم تنیده است که هیچ کشوری بی نیاز از دیگران نبوده و به تنهایی قادر به رفع نیازها و حل مشکلات خود نیست. تدوین و انعقاد روزافزون کنوانسیون های چند جانبه بین المللی در زمینه های گوناگون به دلیل همین همبستگی اجتناب ناپذیر است. امروز امنیت واقعی در گرو رعایت حقوق بشر و توسعه اقتصادی پایدار می باشد که همکاری دولت ها با سازمانهای بین المللی و فعال سازی بخش خصوصی متضمن آن می باشد. رعایت حقوق بشر از هدفهای عمده منشور سازمان ملل متحد است که در مقدمه آن می گوید: "ما مردم ملل متحد بار دیگر اعتقاد راسخ خود به اصول اساسی حقوق بشر، کرامت و حیثیت فرد انسان و برابری زن و مرد اعلام می داریم." و در بند 3 ماده 1 ناظر به هدف ها نیز توسعه همکاری های بین المللی را در زمینه های اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی و انسانی در گرو رعایت و اعتلای حقوق بشر و آزادیهای اساسی بدون هرگونه تبعیض جنسیتی، نژادی، زبانی و مذهبی دانسته است.

اهمیت روز افزون حقوق بشر در تعاملات بین المللی سبب شده که سازمان ملل متحد به اصول حقوق بشر مندرج در منشور ملل متحد و تعهدات کشورهای عضو نسبت به رعایت آن بسنده ننموده با صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر و تدوین و انعقاد میثاق ها و کنوانسیون ها در رابطه با اصول شاخص مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر اجرای آنها را از طریق کشورهایی که به عضویت کنوانسیون ها و میثاق های مورد بحث درآمده اند عملی سازد.

بدیهی است کشور ایران که از جمله امضاء کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر و عضو 5 میثاق حقوق مدنی و سیاسی، میثاق حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، کنوانسیون بین المللی منع مجازات کشتار جمعی، کنوانسیون بین المللی محو هر نوع تبعیض نژادی و کنوانسیون حقوق کودک می باشد و اصول مندرج در اسناد بین المللی مزبور در زمره حقوق داخلی ایران تلقی می شوند، بی شک عدم رعایت و نقض آنها موجب مسئولیت بین المللی جمهوری اسلامی و پذیرش پیامدهای آن می شود. حتا خودداری از پیوستن جمهوری اسلامی به کنوانسیون ضد شکنجه و رفتار یا مجازات خشن، غیرانسانی و تحقیر کننده، و کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان، آن را به دلایل زیر از مسئولیت بین المللی ناشی از نقض دو کنوانسیون مورد بحث مبری نمی سازد:

1- از آنجایی که مسئله برابری زن و مرد و رفع هرگونه تبعیض میان آنان در برخورداری از مواهب زندگی و حقوق اجتماعی و سیاسی در همه اسناد حقوق بشری سازمان ملل، از جمله منشور ملل متحد، اعلامیه جهانی حقوق بشر، میثاق بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، میثاق بین المللی حقوق اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی و غیره مطرح شده و مورد تاکید قرار گرفته، کشور ایران به سبب عضویت در کنوانسیون های گفته شده نسبت به مفاد کنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان متعهد می باشد. بدیهی است برخوردهای خشونت آمیز و سرکوبگرانه نسبت یه خواسته های بحق و قانونی زنان ایران، نقض تعهدات بین المللی تلقی شده و جمهوری اسلامی نسبت به آنها مسئول است.

2- سازمان ملل متحد از همان روزهای نخستین در تلاش برای از بین بردن شکنجه بوده و قطعنامه های بین المللی حقوق مدنی و سیاسی، که ایران از جمله دولتهای امضا کننده و عضو اسناد مزبور است، شکنجه را ممنوع اعلام کرده است. افزون بر آن، در تاریخ 9 دسامبر 1975، نیز مجمع عمومی طی قطعنامه شماره 13452، اعلامیه حمایت از افراد انسان در برابر شکنجه و دیگر رفتارها و مجازاتهای خشن، غیر انسانی و تحقیر کننده را تصویب نمود و نماینده ایران به قطعنامه مزبور رای مثبت داد. با توجه به اینکه جمهوری اسلامی بر پایه ماده 5 اعلامیه جهانی حقوق بشر و ماده 7 میثاق حقوق مدنی و سیاسی ممنوعیت شکنجه و رفتار و مجازات خشن و غیر انسانی را پذیرفته، عملا و قانونا ملزم به رعایت مفاد آنها می باشد ولو اینکه به آن نپیوسته باشد.

3- ماده یک کنوانسیون محو تبعیض نژادی تصریح می کند که "تبعیض نژادی از نظر این کنوانسیون به معنای هرگونه تبعیض، محرومیت، محدودیت یا امتیاز بر مبنای نژاد، رنگ، نیا، یا ریشه های ملی یا قومی و مذهبی است که در شناسایی، برخورداری یا اجرای برابری حقوق بشر و آزادیهای بنیادین در زمینه های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و سایر زمینه های مربوط به زندگی عمومی لطمه وارد می سازد. با در نظر گرفتن مفاد بند 1 برخورد با پیروان کیش ها و آیین های گوناگون و مذهبهای متفاوت از مذهب رسمی عدم رعایت و پایبندی به این کنوانسیون و محرومیت بخش عمده ای از شهروندان ایرانی از امکانات و فرصت های یکسان در برابر قانون چیزی جز نقض تعهدات بین المللی بشمار نمی آید.

4- کنوانسیون حقوق کودک ضمن آنکه دولتهای عضو را مسئول حمایت از کودکان در برابر آزارهای جسمی و روحی، از جمله سوء استفاده جنسی و استثمار آنها، می نماید، اقدامات لازم قانونی، اجرایی، اجتماعی و آموزشی را برای رفاه آنها ضروری می داند. در مورد مسائل قضایی، تصریح می نماید که "اعدام و حبس ابد نباید در مورد کودکان کمتر از 18 سال اعمال شود." یعنی قطع نظر از تعریفی که هر کشور ممکن است برای کودک و سن بلوغ داشته باشد، از نظر این کنوانسیون اعمال مجازات اعدام و حبس ابد برای افراد کمتر از 18 سال ممنوع شده و دولتهای عضو باید این معنا را رعایت کنند. جمهوری اسلامی در نقض فاحش این تعهدات، به اعدام کودکان کمتر از 18 سال اقدام می نماید. چنانکه در سال گذشته 25 کودک زیر 18 سال اعدام شدند و صدها کودک در انتظار اجرای حکم اعدام می باشند.

سرانجام، عدم پایبندی به حقوق بشر و آزادیهای بنیادین سبب گردیده که بخش بزرگی از اندیشمندان، هنرمندان، دانشجویان، و فرهیختگان سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کشور به عنوان غیرخودی، دگراندیش و یا وابسته به جمعیت ها و جوامع مدنی مخالف اعمال غیرقانونی حاکمیت، از کشور مهاجرت و سیلی از فرار مغزها و سرمایه ها را بوجود آورند.

جبهه ملی ایران ضمن اعلام پایبندی راسخ خود به آزادی بنیادین مدنی، مردم سالاری، حقوق بشر و حکومت قانون، بر این باور است که همه شهروندان ایرانی بدون هرگونه تبعیض از لحاظ جنسیت، نژاد و مذهب، می بایستی از حقوق و امکانات یکسان بهره مند شوند. باید به تعصبات و نابرابری های موجود تحت هر عنوان که باشد، بویژه برخاسته از مذهب رسمی، پایان داده شود و تعهدات پیش بینی شده در اعلامیه جهانی حقوق بشر و سایر اسناد بین المللی حقوق بشری با حسن نیت اجرا گردد. جبهه ملی ایران بی اعتنایی به تعهدات بین المللی و نقض فاحش آنها را محکوم می کند چنانچه در نامه 4 شهریور 1387، آقای عباس امیرانتظام به دبیرکل سازمان ملل متحد نیز تشریح و تصریح شده که مورد تایید و حمایت کامل جبهه ملی ایران می باشد. جبهه ملی ایران پشتیبانی بی دریغ خود را از اندیشه ها، دیدگاهها و فعالیت های مسالمت آمیز ایشان را در راه آزادی، حقوق بشر و منافع ملی اعلام می نماید.

جبهه ملی ایران

تهران - 22 مهر 1387

امضاء: ادیب برومند