ایران نوین
Friday, January 9, 2009
Wednesday, January 7, 2009
جبهه ملی ایران محکوم می کند
بنام خداوند جان و خرد
جبهه ملی ایران حمله به دفتر کانون مدافعان حقوق بشر را محکوم می کند
آینه چون چهر تو بنمود راست خود شکن، آئینه شکستن خطاست
یورش به دفتر کانون مدافعان حقوق بشر را که در آنجا گروهی از فداکارترین و بشردوسترین حقوقدانان ما شجاعانه به دفاع از حقوق قانونی و مدنی هم میهنان خود می پردازند، آنهم متعاقب و در واکنش به قطعنامه شورای امنیت علیه کارنامه حقوق بشری جمهوری اسلامی، محکوم می کند و آن را نشانگر چیزی جز درماندگی نمی داند. بقدرت نشستگان حاکمیت باید از به یاد بیاورند، که ایران یکی از کشورهای امضا کننده اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق های آن می باشد، و جمهوری اسلامی ملزم به رعایت مفاد آن و احترام به قانون است. حال آنکه این حرکت جمهوری اسلامی نقض فاحش و سازمان یافته حقوق بشر بشمار می آید که متاسفانه در همه عرصه های زندگی ملت ایران شاهد آن بوده و هستیم. حمله به خانه بانو شیرین عبادی، برنده جایزه حقوق بشر نوبل، توهین و تعرض به ابتدایی ترین حقوق شهروندی که همانا امنیت در پناه قانون است می باشد.
سرکوب دگراندیشان و روزنامه نگاران، زیر فشار گذاشتن مستمر دانشجویان فعال در عرصه اجتماعی، ممنوع کردن فعالیت حزبهای سیاسی ناهمسو با حاکمیت، بستن روزنامه ها و نشریه های منتقد، رسانه های الکترونیک، جلوگیری از جریان آزاد اطلاعات، و کوشش برای یکصدا کردن رسانه ها در کنار حاکمیت، از این زمره اعمال غیرقانونی ناقض حقوق بشر است. در چنین شرایطی، تجاوز به دفتر کانون مدافعان حقوق بشر و تعطیل کردن آن، هر چند حکایت از عزم جدی قدرتمداران حاکمیت برای خاموش ساختن هر ندا و اقدامی در راستای احیای حقوق بشر پایمال شده در این کشور است، ولی هیچ تاثیری در مبارزه مردم ایران برای احقاق حقوق خود نخواهد داشت.
جبهه ملی ایران اینگونه اقدامات را که نقض فاحش حقوق شهروندی و زیر پا گذاشتن آزادیهای مشروع ملت ایران و تعهدات بین المللی است، بشدت محکوم می کند و خواستار بازگشایی دفتر کانون مدافعان حقوق بشر و از سرگیری فعالیت آن و نیز رفع توقیف از همه رسانه هاست، و یادآور می شود که اینگونه اقدامات در راستای ضدیت با منافع ملی و خواست ملت ایران می باشد.
شورای رهبری جبهه ملی ایران
تهران - 17 دیماه 1387
Tuesday, January 6, 2009
Tuesday, December 23, 2008
Friday, December 19, 2008
هشدار به امارات
اديب برومند
نگردد آدمي هرگز مكرّم
مگر باشد به حقداني مسلّم
به زيرِ سايهي حقپروريها
توان آسود با وجدانِ خرّم
بود انصاف، بارِ حق ستايي
كه باشد افسري بر فرقِ عالم
به حقّ كس تجاوز را چنان دان
كه در جامِ زلالش ريختن سم
تصرّف در اثاث و جامهي كس
مطهّر كي شود با آبِ زمزم؟
كنون بس در شگفتم از امارات
كه پاسِ حقّ ما را نيست مُلزم
طمع دارد به چشمي فارغ از شرم
كه باشد دوخته بر مالِ همدم
به مالِ همدم و همسايه ورزد
طمع بيهيچ دستاويزِ مُبرَم
چه ارزد پارهكاغذ مدّعي را
چو باشد مالكِ ديرينه اقدم؟
جزاير در «خليجِ فارس» يكسر
به خاكِ پاكِ ايران بوده مُنضَم
زِ عهدِ «كورش» و «دارا» به اين سوي
خليج و فارس در هم بوده مُدغَم
از ايران بوده سرتاسر امارات
زِ عهدِ «كاوه» و «تهمورس» و «جم»
به دو «تُنب» و «ابوموسي» و «بحرين»
كه فرمان راند جز ايرانِ اعظم؟
كجا بودند شيخاني كه امروز
به زيرِ چترِ اغيارند مُكرم؟
كجا بودند در عهدي كه ايران
«خليجِ فارس» بودش زيرِ پرچم؟
برفت از يادشان آنگه كه بودهست
بر ايشان روزِ روشن شامِ مُظلَم؟
كنون با تكيه بر اربابِ ظالم
رجز خوانند گاهي زير و گَه بم
مگر از ياد بردند آن زمانها
كه بودند از حقارت غرقه در غم؟
به زيرِ خيمهها گرديده سرخيل
به گِرداگردشان خويش و پسرْعم
به فرمان بردنِ بيگانه مجبور
به همپيمانيِ دزدانه مَحرم
گروهي خادمان هم گِردِشان جمع
به رنگ و سنگ و هيأت نامنظّم
كنون بر خاكِ ايران چشمدوزان
كنند اين ژاژخاييها دمادم
ولي غافل كه گردد كارشان زار
گر ايراني به خشم آيد چو «رستم»
سزد گر دم فروبندند از آن پيش
كه گردد قهرِ ايراني مجسّم
شود بر درگهِ ايرانِ پيروز
قدِ ناسازشان چون بندگان خم
و يا از نيشِ خود كلكِ «اديبان»
كشاند سورِشان در خطّ ماتم