ایران نوین
Tuesday, December 23, 2008
Friday, December 19, 2008
هشدار به امارات
اديب برومند
نگردد آدمي هرگز مكرّم
مگر باشد به حقداني مسلّم
به زيرِ سايهي حقپروريها
توان آسود با وجدانِ خرّم
بود انصاف، بارِ حق ستايي
كه باشد افسري بر فرقِ عالم
به حقّ كس تجاوز را چنان دان
كه در جامِ زلالش ريختن سم
تصرّف در اثاث و جامهي كس
مطهّر كي شود با آبِ زمزم؟
كنون بس در شگفتم از امارات
كه پاسِ حقّ ما را نيست مُلزم
طمع دارد به چشمي فارغ از شرم
كه باشد دوخته بر مالِ همدم
به مالِ همدم و همسايه ورزد
طمع بيهيچ دستاويزِ مُبرَم
چه ارزد پارهكاغذ مدّعي را
چو باشد مالكِ ديرينه اقدم؟
جزاير در «خليجِ فارس» يكسر
به خاكِ پاكِ ايران بوده مُنضَم
زِ عهدِ «كورش» و «دارا» به اين سوي
خليج و فارس در هم بوده مُدغَم
از ايران بوده سرتاسر امارات
زِ عهدِ «كاوه» و «تهمورس» و «جم»
به دو «تُنب» و «ابوموسي» و «بحرين»
كه فرمان راند جز ايرانِ اعظم؟
كجا بودند شيخاني كه امروز
به زيرِ چترِ اغيارند مُكرم؟
كجا بودند در عهدي كه ايران
«خليجِ فارس» بودش زيرِ پرچم؟
برفت از يادشان آنگه كه بودهست
بر ايشان روزِ روشن شامِ مُظلَم؟
كنون با تكيه بر اربابِ ظالم
رجز خوانند گاهي زير و گَه بم
مگر از ياد بردند آن زمانها
كه بودند از حقارت غرقه در غم؟
به زيرِ خيمهها گرديده سرخيل
به گِرداگردشان خويش و پسرْعم
به فرمان بردنِ بيگانه مجبور
به همپيمانيِ دزدانه مَحرم
گروهي خادمان هم گِردِشان جمع
به رنگ و سنگ و هيأت نامنظّم
كنون بر خاكِ ايران چشمدوزان
كنند اين ژاژخاييها دمادم
ولي غافل كه گردد كارشان زار
گر ايراني به خشم آيد چو «رستم»
سزد گر دم فروبندند از آن پيش
كه گردد قهرِ ايراني مجسّم
شود بر درگهِ ايرانِ پيروز
قدِ ناسازشان چون بندگان خم
و يا از نيشِ خود كلكِ «اديبان»
كشاند سورِشان در خطّ ماتم
Monday, December 15, 2008
Thursday, December 11, 2008
Wednesday, December 10, 2008
خشونت، حبس و اعدام رمز ماندگاری نیست!
در دهه شصت، با زندانی کردن دهها هزار نفر و کشتن بیش از ده هزار نفر، بقای حکومت برای مدتی تضمین شد. در دهه هفتاد تداوم زندانی کردن ها و قتل های زنجیره ای جوی از وحشت و ارعاب بوجود آورد که حاکمیت را برای چند سال دیگر در جای خود نگه داشت. و اکنون که در دهه هشتاد هستیم، زندانی کردن هزاران ناراضی سیاسی و عقیدتی و اعدام صدها نفر بیرون از روند قانونی و شفافیت قضایی، دیگر تضمین دوام این حاکمیت نیست؟
در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، جمهوری اسلامی بیشترین زندانیان سیاسی و عقیدتی را نسبت به جمعیت دارد، در شمار اعدام ها رتبه اول جهان را بدست آورده است، دهها نوجوان را که در کودکی بزه کرده اند، برخلاف اصول اخلاقی و قانون بین المللی اعدام می کند، دختربچه ها را سنگسار می کند، روزنامه نگاران را به جرم روزنامه نگاری، نویسندگان را بجرم نویسندگی، پزشگان را بجرم پزشگی، فعالان حقوق بشری را بجرم فعالیت حقوق بشری، دانشجویان را بجرم فعالیت دانشجویی، دختران را بجرم دانشجویی و روحانیان راستین را بجرم احترام به دین، محروم می کند، زندانی می کند، تبعید یا اعدام می کند.
فقط در دو سال گذشته صدها دانشجو از تحصیل محروم شده اند، دهها نفر فعال دانشجویی، سیاسی و حقوق بشری زندانی و دهها نفر اعدام شده اند. مثال بارز این بیداگری ها فرزاد کمانگر است که با پیشینه سالها خدمت فرهنگی و اجتماعی و فعالیت حقوق بشری که از شهروندان شاخص کامیاران بشمار می رود، بجرم همین فعالیت ها به اعدام محکوم شده است. تا کی باید شاهد قربانی کردن فرزاد کمانگرها فقط بخاطر ترساندن مردم باشیم؟
آیا گماشتن دهها هزار نظامی در خیابانهای شهر، تضمین بقاست؟ آیا این نظامیان که اکثریت نزدیک به اتفاق آنان از رژیم ناراضی هستند، در آن لحظه حساس مورد نظر حاکمیت تبدیل به تیغ دو لبه نخواهند شد؟
جبهه ملی ایران دگربار هشدار می دهد که بجای خشونتگری گوشهای خود را باز کنید و صدای مردم را بشنوید. هیچ حکومت دیکتاتوری در تاریخ معاصر جهان با زندانی کردن و کشتن و حکومت نظامی نتوانست بقای خود را تضمین کند و هرچه آنها فشار را بر مردمشان بیشتر کردند، طول عمرشان کوتاهتر شد. خشونت را پایان دهید و آگاه باشید که ملت پیروز خواهد شد.
جبهه ملی ایران