ایران نوین
Saturday, December 5, 2009
شانزده آذر 1332 و شانزده آذر 1388
در 28 مرداد سي و دو حكومت ملي دكتر محمد مصدق با كودتاي بيگانگان و عوامل داخلي شان سقوط كرد. دانشجويان ايران كه در مبارزات نهضت ملي پيشتاز مبارزات ملت بودند در كنار اصناف، بازاريان و ديگر گروههاي اجتماعي در نهضت مقاومت ملي براي مقابله با حكومت كودتا گرد آمدند. حكومت شاه براي خاموش كردن مردم محاكمه دكتر مصدق را آغاز كرد. با شروع محاكمه دانشجويان نخستين گروه بودند كه بانگ اعتراض خويش را به گوش جهانيان رساندند. كودتاچيان خشمگين فرمان سركوب بيرحمانه دادند و در روز شانزدهم آذز 1332 سه دانشجوي دانشكده فني دانشگاه تهران قندچي، بزرگ نيا و شريعت رضوي در محوطه دانشكده بر اثر رگبار مسلسل ها به شهادت رسيدند و از آن روز شانزدهم آذر روز دانشجو ناميده شد.
در دوره بيست و پنج ساله استبداد محمد رضا شاهي دانشجويان دانشگاه در ايران همه ساله ياد شهداي شانزده آذر را گرامي مي داشتند و فرياد ضد ديكتاتوري سر مي دادند. پس از انقلاب به كژراهه رفته 22 بهمن 57 و استقرار حكومت ايدئولوژيك در ايران آزادي ملت ايران تحقق نيافت و دانشجويان باز هم روز دانشجو را بهانه اي براي بيان نظريات و خواسته هاي آزاديخواهانه خود قرار دادند و در اين سي سال دانشجويان پيوسته فعالان راه آزادي بوده اند. ولي امسال حاكميت به سركوب پيشگيرانه دانشجويان اقدام كرده است. از 22 خرداد 88 كه روز انتخاب رئيس جمهور بود تا كنون صدها دانشجو بازداشت و مورد انواع شكنجه هاي جسمي و رواني قرار گرفته اند. تعداد زيادي به بهانه هاي مختلف از ادامه تحصيل محروم مانده اند دهها نفر در دادگاههاي انقلاب به حبس هاي بلند مدت و كوتاه مدت محكوم شده اند كه نمونه آنها پيمان عارف دانشجوي كارشناسي ارشد و سلمان سيما مي باشند كه در شرايط بسيار سختي در زندان انفرادي نگاهداشته مي شوند دانشجويان بازداشت شده پس از انتخابات بسيارند و در روزهاي اخير كه به شانزده آذر 88 نزديك مي شويم موج ديگري از بازداشت دانشجويان سراسر كشور را در بر گرفته است، از اهواز تا تبريز و از مشهد تا زاهدان و كرمانشاه و تهران و سنندج همه جا با يورش به خانه دانشجويان آنان را براي كار نكرده كه همان سركوب پيشگرانه است به بند مي كشند. حاكميت نگران است كه در شانزده آذر 1388 اجتماعات وسيع دانشجويي تشكيل شود و ازاينرو هر اجتماع چند نفره دانشجويان و يا دانشجوياني كه چهره هاي شناخته شده اي در دانشگاه ها هستند بازداشت مي شوند 16 آذر 32 و 16 آذر 88 وجوه اشتراك بسيار دارند در سال 32 مبارزه با استبداد بر آمده از كودتاي ننگين 28 مرداد بود و در سال 88 مبارزه با استبداد مذهب سالاراني كه حكومتي پادگاني بپا داشته اند شانزده آذر حلقه پيوند همه دانشجويانيست كه به آزادي مي انديشند. تجربه جنبش اخير انتخاباتي كه براي آزادي انتخابات بود نشان داد كه اگر همه با هم باشند حركت به سوي آزادي و دمكراسي امكانپذير مي شود آزادي خواسته ايست كه همه دانشجويان آنرا طلب مي كنند.
اميد است كه 16 آذر امسال پيوند دانشجويان را با هر انديشه اي مستحكم تر سازد.
تهران – جبهه ملي ايران
11/9/88
Wednesday, December 2, 2009
نقدی بر بیانیه شصتمین سال تاسیس "جبهه ملی ایران
انتقاداتی به بیانیه منتشره وارد است که پرداختن به تمام نکات آن در این کوته نوشته امکان پذیر نیست ولی باید به یک نکته بسیار مهم و با اهمیت و نادرست که گزینشی در آن بیانیه جای داده شده توجه کرد....((در سا ل 1364 و در بحبوحه جنگ ایران با رژیم بعث عراق،باقیمانده اعضای شورای مرکزی داخل کشور که از زندان بیرون بودند در یک جلسه فوق العاده پس از بحث و بررسی مفصل به این جمع بندی رسیدند که تا کشور در حال جنگ با دشمن خارجی است جبهه ملی ایران باید به کار تشکیلاتی خود بپردازد و ازبر خورد و مبارزه علنی با حاکمیت موقتا خود داری نماید......))
این جلسه مورد ادعا تا کنون از طرف هیچ یک از اعضا شورا که در آن زمان حضور داشتند و افرادیکه امروز خوشبختانه حیات دارند نه تنها تایید نشده بلکه قویا تکذیب نیز شده است.و این مطلب تنها تراوشات ذهنی چند نفر معدود بوده که بدینوسیله می خواهند 13 سال سکوت و کناره گیری خود را از جبهه ملی توجیح کنند.
آری حقیقت این است که در سال 1364 طی دعوت از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی،قبل از سال 1360 و چند نشست به قول نویسنده «جزوه دهه شصت در سال1386»تداوم جلسات امکان پذیر نگردید.
و در سال 1373 زمینه فعالیت سیاسی فراهم شد و آقایان به صحنه آمدند. کسانیکه در طول 13 پیش از آن بنا به اسناد موجود هر گاه دعوت به فعالیت می شدند در پاسخ بیان می داشتند "که ما حرفهای خودمان را در سال 60 گفته ایم و در فرصت مقتضی حرکت بعدی خودمان را شروع خواهیم کرد"
و شگفتا اینکه این فرصت در سال 1373 به ناگاه فراهم شد و شورای جبهه ملی به صورت انتصابی و دعوت تجدید فعالیت کرد که همین امر باعث اعتراض گروه بی شماری از باورمندان و عاشقان راستین به منش دموکراتیک جبهه ملی را فراهم آورد و این اعتراض ها به صورت طومار و نامه سر گشاده بارها و بارها عنوان شد تا آقایان نا خواسته تن به تقاضای در خواست پلنوم از طرف امضا کنندگان دادند که خود داستانی بس شنیدنی دارد که طی پنچ سال از در خواست تا اجرای پلنوم چه طرحها و برنامه هایی برای حفظ موقیعت آقایان انجام گرفت تا آنکه سر انجام پلنوم به دلخواه آنها انجام شد نه آنچه که مورد درخواست امضا کنندگان بودوآنچه که به گزارش پلنوم آبان 82 ارزش بخشید عکس شادروان الهیار صالح و حضور حضور بزرگانی که شرکت آنان در پلنوم به عنوان اعضا ی شورا صرفا حفظ نام جبهه ملی ایران بود.
و این در حالی است که یکی از ارکان اصلی جبهه ملی ایران "هیات تحقیق "است که متاسفانه هیچگاه بر خلاف اساسنامه جبهه ملی ایران هرگز در طول سالهای اخیر تشکیل نشده است. و در صورت تشکیل هیات تحقیق از شخصیت های بی طرف مدارک و حرفهای نا گفته ی بسیاری در مورد پلنوم آبان ماه 1382 قابل بررسی و اثبات است.
اما بر خلاف ادعای این آقایان انگشت شمار، طبق اسناد و مدارک موجود اکثر اعضای شوراو فعالین جبهه ملی که در آن هنگام درایران بودند همچنان بدون وقفه به فعالیتهای سیاسی خود ادامه دادند.که دلیل بارزآن اعلامیه های منتشره با دهها امضا ذیل آن است . در اینجا به قسمتی کوتاه از فعالیتهای جبهه ملی در آن زمان اشاره می کنم.
در سال 1365 در یک گرد همایی همگانی از اعضای شورا و فعالین و نمایندگان کمیته های جبهه ملی تصمیم گرفته شددرچارچوب اساسنامه جبهه ملی ایران زیر نام پوششی «هیئت حسن نیت»فعالیت علنی جبهه آغاز گردد ،لذا افراد جبهه ملی در سخترین شرایط موجود که نام جبهه ملی جرمی سنگین و مترادف مرتدمحسوب می شد با نام و امضا خود نام جبهه ملی ایران را زنده نگاه داشتند و در تمام مسائل سیاسی روز کشور اظهار نظر کردند،از جمله در مسئله انتخابات با انتشار اعلامیه شدیدالحن با عنوان «آزادی ؟!انتخابات؟!» به علت نبودآزادی،انتخابات رازیر سئوال بردندوآن راغیرقانونی اعلام کردند.و همچنین در سالروز «22 بهمن »بیانیه ای با عنوان «آیا انقلاب مسئول است؟»رسما سر دمداران وقت حکومت را مورد انتقاد قرار دادند و اعلام کردند انقلاب از مسیر خود منحرف شده، در رابطه با مسئله جنگ هشت ساله نیزدر اعلامیه ای تحت عنوان «ملت را به کجا می برید..؟»ضمن انتقاد شدید از ادامه جنگ فرسایشی خواستار پایان آن شدند(که تمامی این اعلامیه ها خوشبختانه به جهت ثبت در تاریخ موجود است)
تمام بیانیه ها در چار چوب اساسنامه و اهداف جبهه تنظیم شده و درهر یک بارها و بارها نام جبهه ملی ایران آورده شده و هر یک بیش از 40 امضا دارد چنانکه هر خواننده آگاهی به خوبی پی خواهد برد که این بیانیه ها از طرف جبهه ملی ایران انتشار یافته است.
حال چگونه است که آن عده معدودی که تا دیروز به مکانهای امن پناه برده بودند و از هر گونه مبارزه و فعالیت سیاسی دوری می جستند امروز از مخفیگاها بدر آمده و با بیان مطالب کذب و سفسطه و مغلطه می خواهند بر اعمال گذشته خود صحه بگذارند؟ و حتا پا را فراتر گذاشته و با جدیت می کوشند که،مبارزات و هزینه های سنگینی را که دیگرآزادگان در این مدت متحمل شده اند خط بطلان بکشند .
جای بسی تاسف و شگفتی است که اعضاء محترم شورای مرکزی جبهه ملی ایران که هر یک کوله باری از مبارزات شصت ساله جبهه ملی ایران را بدوش می کشند در مقابل این معدود افراد سکوت اختیار می کنند......
آقایانی که امروز امور" تبلیغات و تعلیمات!؟" جبهه ملی ایران را در دست دارند و نشریه منتشر و بیانیه صادر می کنند یا از گذشته جبهه ملی اطلاعی نداشته یا اهمیتی برای آن قائل نیستند که بسادگی نام بزرگانی را که زندگی و عمر خود را صرف اعتلای نام جبهه و رسیدن به اهداف نهضت ملی ایران نموده اند را ندیده می گیرند و حتا در نام بردن از شخصیتها تنگ نظرانه عمل می کنند.
در اینجا اسم بردن از افراد زیادی که وقت و عمر خود را به خاطر اعتقاد به اهداف جبهه ملی و ادامه نهضت ملی ایران تقدیم کرده اند بعلت کثرت نام آنها امکان پذیر نمی باشد اما چون در اطلاعیه شصتمین سال تاسیس جبهه ملی به اعضا ء شوراهای گذشته که در قید حیات نیستند گزینشی اشاره شده اسامی بزرگان عضو شورا را که نامبرده نشده را بشرح زیر یاد آور می شوم.
زنده نامان"
امیر تیمور کلالی عضو شورای مرکزی و عضو شورای جبهه ملی و عضو کابینه دکتر مصدق
علی اشرف منوچهری عضو شورای مرکزی و عضو کمیسیون اساسنامه جبهه ملی در کنگره
ابولفظل قاسمی عضو شورای مرکزی و عضو کمسیون سیاسی در کنگره
ابراهیم کریم آبادی عضو شورای مرکزی وعضو کمیسیون اساسنامه در کنگره و مسئول سازمان افسران
مهندس عبدالحسین خلیلی عضو شورای مرکزی و عضو هیات اجرایی در سال 1339
دکتر عبدالرحمان برومند عضو شورای مرکزی و مسئول تشکیلات و مسئول سازمان شهرستانها
آیت الله سید باقر جلالی موسوی عضو شورای مرکزی و عضو فراکسیون جبهه ملی در مجلس هفتم
محمد رضا اقبال عضو شورای مرکزی و عضو کمیسیون جبهه ملی در مجلس هفدهم
آیت الله سید ضیاءالدین حاج سید جوادی عضو شورای مرکزی
مهندس احمد رضوی عضو شورای مرکزی
نصرت الله امینی عضو شورای مرکزی
جلال غنی زاده عضو شورای مرکزی
حسین صدر عضو شورای مرکزی
کلیه نامبردگان در اطلاعیه شصتمین سال جبهه ملی و اسامی ذکر شده وسایر فعالین آزادیخواه میهن پرست با نام و گمنام جبهه ملی ایران یادشان همواره زنده است و امید آن است که به زودی مسائل و مشکلات دشمن خواسته درون جبهه ملی ایران بر طرف شده و این سازمان یادگار مصدق بزرگ در کنار جنبش آزادیخواهانه ملت ایران قرار گیرد.
پاینده ایران
تهران
اشکان رضوی
Tuesday, December 1, 2009
بیانیه کمیته همبستگی با دانشجویان زندانی به مناسبت شانزدهم آذر و روز دانشجو
بسرای تا که هستی که سرودن است بودن
دردا و دریغا که این آخرین بار نبود که دانشگاه فرزندان پاک نهاد و دانش پژوه خود را قربانی بیداد برقدرت نشستگان خودکامه می دید . دفتر تاریخ ورق ها خورد و فاجعه ها پشت فاجعه ها آفریده گردید تا هجدهم تیرماه هفتاد و هشت رخ داد . نسل بیدار دانشگاهی ایران سوگوار هتک حرمت مقدس دانشگاه و غمین در سوگ عزت ابراهیم نژاد و ... گردید و این مصیبت های بی پایان را به تعزیت نشست اما خللی در عزمش پدید نیامد . دریغا که بر چنین رویدادهای غمبار و دردانگیز و پیکار جاودانه استبداد با دانشگاه که کارزار پلشتی جهل و خودخواهی با فروغ دانش و اخلاق است ، فرجامی متصور نیست و خودکامگی و استبداد جامه سلطنت از تن بر کنده با جامه جمهوری اسلامی به مسند سرکوب و مردم فریبی و ملت ستیزی پرداخته است .
در این سالها ، زمانی کودتای فرهنگی با نام انقلاب ارزشها ، بر دانشگاه های ایران تحمیل می گردد و خانه دانش بری از دانشجو و دانشمند می شود . بارها نیروهای نظامی ، انتظامی و شبهه نظامی به خوابگاه های دانشجویی و دانشگاه یورش برده اند و ما را به سوگ شهادت پاکترین و فرهیخته ترین فرزندان این مرز و بوم نشاندند . روزها ، ماه ها و حتی سالها را در نگرانی هم اندیشان و همکلاسی هایمان که پای به زنجیر دادند اما گردن به بند استبداد ننهادند ، بسر برده ایم و در سالهای اخیر که زمزمه انقلاب فرهنگی دوم به پاست تا مفتونان چین نسخه مائوی اعظم را در سرزمین اسلامی شان به کار بندند و دانشگاه را عاری از محتوا نمایند و عمال خویش را به کار دانش ستیزی و استبداد ستایی بگمارند ، با آتش تهدید و زندان و قتل و ... همچنان در زیر چتر باج دهی به استعمار روسیه و چین ، باز این زبان حقگوی دانشجوست که بریده می شود و این پیکر نحیف و بی پناه اوست که مصلوب می گردد تا همچنان مردم ستیزان را بر اریکه خونین قدرت نگاه دارد .
اکنون نیز باز سخن از سرکوب دانشجو است و دوباره این دانشجوست که در آستانه روزش ، شانزده آذر به قربانگاه های خودکامگی فرستاده می شود ، تا آن روز تاریخ ساز دوباره و دوباره حاکمان آشفته و بیمناک را برنیاشوبد . امروز دانشگاه و دانشجویان از همه طیف ، زیر فشار حاکمیت پس از کودتای انتخاباتی خرداد هشتاد و هشت هستند . از دور و نزدیک خبر بازداشت هایی می رسد که در بند شدگان را جز آزادیخواهی جرمی نیست . این بازداشتها در آستانه روز دانشجو دقیقا بازداشت های پس از کودتای سیاه بیست و هشت امرداد را در اذهان زنده می کند و خاطرات آن دوران سیاه را در دل و جان بر می انگیزد و نشان می دهد که دادگاه های فرمایشی و احکام از پیش تعیین شده ، بسان همان روزها تنها امر برقدرت نشستگان هستند .
ما دانشجویان بر اساس رسالت تاریخی و پایبندی بر آرمان آزادیخواهی و استقلال کشور ، همانند تمامی ملت ایران ، خود را در برابر رویدادهای میهن مسئول دانسته ، همانگونه که به دلیل بازداشتها و فشارهای روز افزون و پرداخت هزینه های پیاپی ، هر روز را روز دانشجو ساخته ایم بی آنکه اندک واهمه ای از قدرتمداران میهن سوز و آزادی ستیز در دل داشته باشیم برآنیم تا امسال ، در روز تاریخی شانزدهم آذر ماه ، اعتراض سراسری خود را در تمامی دانشگاه ها به یاری ملت ایران ، نسبت به وضعیت سیاسی – اجتماعی حاکم بر ایران و همچنین بازداشت گسترده یاران دبستانیمان اعلام داریم و همانگونه که بارها گفته ایم تا آزادی تمامی زندانیان عقیدتی و سیاسی دست از مبارزه بر نخواهیم داشت .
ز نیرنگ ها هشدار ، بوی بند و مرگ می آید
تبر شو رعد شو ، زنجیر از پولاد را بشکن
سکوتت بنیه می پوسد ، خروشان باش جاری شو
به گوش بسته مردم ستیزان فریاد را بشکن
کمیته همبستگی با دانشجویان زندانی
آذرماه 1388 خورشیدی
Wednesday, November 25, 2009
ضحاکها هشدار ، دماوند مهیاست
قفسها اندر قفس ساخته اند و کوه ها از پیکرها بنا کرده اند . دروغ و ریا که در آیین ما تقبیح می شد و جایی نداشت به رنگ مقدس مزینش ساختند و به وفور پراکنده اش ساختند . زبان دربندان ، بریده اند و لبانشان را چند لایه دوخته اند . خار و تیغ و عریان شمشیران به راه پر خطر آزادیخواهان برهنه پای افکنده اند . حرمت حرمت داران دریده اند و آبروی آبروداران ، پیاپی ریخته اند . آزادی را سر بریده و مروجان آن را مصلوب ساخته اند . خانه عدل و داد را بیدادگاه کرده اند و خانه علم و دانش را به آتش کین سوزانده اند و دانشمند و دانشجو را مسلخ و بند و محبس هدیه داده اند . نویسندگان را قلم شکسته اند و خوانندگان و اخلاق پژوهان را دیده بر کف دستانشان نهاده اند . تیغ و دشنه بر فرق روشن بین فرود آورده اند و سرب بر سینه عاشق کاشته اند و طناب و زنجیر نصیب حنجره آوازخوان رهایی ساخته اند . اندیشمندان را گریزان کرده ، برنایان را توان گرفته اند و وطن همیشه سربلند را سرافکنده ساخته اند . پاسخ بیدار ، دار است و پاسخ رفتار لبریز از فرهنگ ، تفنگ .
چه بی مایگانند آنان که بر تن رنجور و بیمار وطن رجز می خوانند و بر سینه اش نشسته ، سیلی و تازیانه می زنند و فریاد از روی خشم بر ملت می آورند که :
زبان به حق نگشایید که عین حق و حقیقت ماییم . کلام به بیان علم و دانش و فرهنگ باز نکنید که اصل آن عمود تر از هر عمود از آسمان بر ما نازل گردیده است . از تاریخ و تمدن که اصلا سخن نگویید زیرا آن چه را که ما سوزاندیم ، محو تمامی بدیها بود . از عدل و داد سخن نرانید که نمایندگان عدالت خانه و دادگستری الهی هستیم ما . از عدالت و برابری نگویید که هیچ کجا برده را وقیح تر از این نمی توان یافت . از گرسنگی و فقر ننالید که ضد خدا می شوید و از اجر گرسنگی و ثواب آن بی بهره می مانید . از بند نگویید که بند ما افسار تمامی شماست در دست آسمانها . از وطن نگویید که در آیین ما خاک فانیست و معامله آن مجاز .
از آزادی می گویی ؟ چه سرکش و عصیانگر شده ای تو که با این پررویی کفر می خوانی .
زبان به مخالفت و نقد می گشایی ؟ مگر نمی دانی زمین را ماموریتی است بر ما تا حکم الهی بگسترانیم و هر آنکه بر آسمانیان و عمل آنان به دیده عقل بنگرد ، دیده و عقلش یکجا برکنیم ؟
هان ای مردم
شما اسیرانید ، شما غنیمتان جنگ حق و کفرید . شما بت پرستان از خدا بی خبرید و نا آگاه از آن که در مکتب خدای ما تنها نمایندگان اویند که آزادند .
آنان آزادند بخورند و فربه شوند تا حق و کلام خدا را جاری کنند .
آنان آزادند بیت المال و داریی امت را به آن گونه که صلاح می دانند ببخشند و خرج کنند و تفسیم نمایند .
آنان آزادند در بیان کلام خدا در گذشته و حال ، زیرا زبان خدایند .
آنان آزادند در دادن جان و یا سلب آن از بردگان و غنیمتان و اسرا و ...
آنان آزادند در بریدن دست و زبان و سر شما که خدای ما به شما عطا فرموده .
اموال و دارایی و وطن و حتی جان شما از آن ماست و ما آزادیم به هر آنکه خود خود خود خداوند امر فرموده ببخشاییم و هر آنچه را ناپاک می دانیم بسوزانیم . پس زبان به کام گیرید که اگر خداوند و روحش از شما آزرده شوند با شما آن خواهیم کرد که با سایر کفار کردیم .
دروغها که گستراندند را تنها خود باور کردند و ظلم ها که برافروختند دامنگریشان شد .
میهن امروز ، با برنایان و روشنفکران و مردم مبارزش ، میهن دیروز نیست . خدای امروز نیز ، خدای دیروز نیست و چه مهربان گشته این خدا . گویی فریادهای دادخواهی ، زمین و آسمان را یکجا درنوردیده ، طبیعت ، انسان ، خدا و جهان به یاری فراخوانده شدند . دماوند مهیاست ، دماوند مهیای اسارت ظالمان است و میهن آبستن زایش فرزندی مبارک به نام آزادی .
Tuesday, November 24, 2009
دانشجویان چراغ آگاهی هستند; با زندانی کردن آنان راه خود را تاریک نکنید
به نام خداوند جان و خرد
اعتراض مدنی مسالمت آمیز از بنیادی ترین حقوق شهروندی است. اعتراض مدنی برای اصلاح ناهنجاری ها و کاستی های یک جامعه بسته و خودکامه انجام می گیرد و راه را بر خشونتگرایی و در نهایت هرج و مرج و فروپاشی جامعه می بندد، و سردمداران را به نتایج رفتارشان هشدار می دهد. در طول اعتراضات مسالمت آمیز پس از انتخابات اخیر شاهد بودیم که این حق طبیعی و قانونی مردم که در قانون اساسی نظام کنونی نیز به صراحت تاکید شده، مورد تعرض بیرحمانه نیروهای سرکوبگر قرار گرفت و لگدمال شد. اینگونه برخوردهای خشن و ضد مردمی شاید در کوتاه مدت به فروکش کردن اعتراضات بیانجامد، اما باعث می شود جامعه به سوی بحرانی فزاینده کشانده شود، بحرانی که هم اکنون آثارش را در سراسر سرزمین عزیزمان مشاهده می کنیم.
در این میان دانشگاه به عنوان سنگر استوار دادخواهی جامعه از همان روز پس از اعلام نتایج، مورد دست اندازی کسانی قرار گرفت که زمانی از همین مکان مقدس به تبلیغ دیدگاه های خود در برابر رژیم گذشته می پرداختند. چه شده است که اینان حرمت نگه نمی دارند و دانشجو را که حکم گوش و چشم جامعه را دارد زیر شدیدترین فشارها قرار می دهند. اینان باید بدانند که دانشگاه بیدار است و این دانشجویان هستند که همچون گذشته چراغ آگاهی را در جامعه روشن نگه داشته و پرچم دادگری و آزادیخواهی را بر می افرازند و در سخت ترین شرایط از آرمان های ملی و حقوق شهروندی دفاع و در راه تحقق آنها فداکاری می کنند. امروز دانشجویان در سخت ترین شرایط همچنان رهرو و کوشنده راه آزادی هستند و بر ماست تا از این پیشگامان حق خواهی و حقیقت طلبی پشتیبانی کنیم. حاکمیت تصور می کند که با زندانی کردن فعالان دانشجویی می تواند جنبش دانشجویی را از حرکت وادارد؛ اما امروز هر دانشجو به تنهایی مبارزی تمام و کوشنده ای خستگی ناپذیر است. با در بند شدن هر دانشجو، یارانش مصمم تر از پیش راه را ادامه می دهند.
پیمان عارف و سلمان سیما دو تن از هموندان ما در سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران اکنون در کنار بسیاری از دیگر دانشجویان و کوشندگان سیاسی در زندان بسر میبرند. چهار نفر دیگر از اعضای سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران هم در تظاهرات 13 آبان دستگیر شده بودند، که پس از چند روز بازجویی آزاد شدند. پیمان عارف که پیش از این از تحصیل در دانشگاه محروم گردیده بود، پس از دستگیری، اکنون بیش از پنج ماه است که تحت فشارهای جسمی و روحی از جمله زندان انفرادی قرار گرفته و به هیجده ماه زندان نیز محکوم گردیده است. از وضعیت سلمان سیما که شنبه گذشته بازداشت شد هنوز اطلاعی در دست نیست. در این زمان که اخبار ناگواری از وضعیت زندانیان عقیدتی و سیاسی به گوش می رسد، ما نگرانی شدید خود را از وضعیت آزادی خواهان، بویژه دانشجویان، در بند اعلام می کنیم و حاکمیت را مسئول تندرستی همه زندانیان سیاسی و دانشجویی می دانیم.
سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران هر گونه فشار بر زندانیان را به شدت محکوم می کند و خواهان آزادی سریع و بی قید و شرط همه زندانیان دانشجویی و سیاسی در بند می باشد، که این امر نخستین گام برای برقراری آرامش و اعتماد می باشد. در غیر این صورت، هشدار می دهیم که سرسختی راه به جایی نخواهد برد و مسیر کنونی حاکمیت این سرزمین را به سوی فاجعه خواهد کشاند. تنها راه برون رفت از بحران، پذیرش خواست ملت ایران، یعنی برقراری حکومت خرد و قانون، و حرکت به سوی مردمسالاری و شایسته سالاری و ایجاد یک حکومت ملی است.
سازمان دانش آموختگان جبهه ملی ایران
1 آذر 1388