ایران نوین

Sunday, November 8, 2009

دادخواهیم این بیداد را



به نام خداوند جان و خرد

پس از کودتای رسوای انتخاباتی در دوره دهم ریاست جمهوری و رویدادهای دلخراش و ناگوار پس از آن ، که بانگ مهیب بر زمین خوردن تشت رسوایی کودتا گران به واسطه حماسه وصف ناپذیر ملت ایران ، در تمامی جهان پیچید ، شاهدیم شمار زیادی از هموطنانمان پس از گذشت ماه ها همچنان ، بند در پای و تازیانه بر گرده در زیر شدید ترین فشارها ، محبوس تمامیت خواهی کودتا گران هستند . آزاد اندیشانی چون احمد زیدآبادی ، عبدالله مومنی ، محمد ملکی ، کیوان صمیمی ، مجید دری و گروه بسیاری از هموطنانمان و همچنین فعالان سیاسی اصلاح طلب از شمار زندانیانی هستند که در شرایطی دشوار بدون آنکه از سوی حاکمیت و قوه قضاییه منسوب آن ، اندک وقعی به حقوق این افراد وجود داشته باشد ماه هاست به شکل غیر قانونی و در پی دادگاه های نمایشی در زندان بسر می برند .

پیمان عارف دانشجوی نخبه ایران ، نفر سوم کنکور کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران ، برنده مدال نقره المپیاد فیزیک و مبارزی شناخته شده در جنبش دانشجویی ، تنها به دلیل اعتراض به محرومیت از تحصیل بیش از چهار ماه همراه با سایر بازداشتهای وقایع پس از انتخابات در شرایط بسیار دشوار در زندان بسر می برد. در طول دوران تبلیغات ریاست جمهوری که محمود احمدی نژاد از عدم وجود دانشجوی ستاره دار در برابر دیدگان ملت سخن می راند ، پیمان عارف به همراه بیش از پنجاه دانشجوی سه ستاره و محروم از تحصیل ، همه روزه اعتراض خود را بیان داشت تا سندی دیگر از دروغ پردازیهای کودتاگران برملا گردد . پس از بازداشت وی ، موارد گسترده ای از نقض حقوق بشر نسبت به او اعمال گردید و همواره جدای از قرار گرفتن در سلول انفرادی یخچال ، فشار مضاعف بر وی ادامه یافت وامروز به دلیل همین فشارها و عدم رعایت حقوق بشر ، پیمان عارف برای دومین بار دوچار حمله قلبی گشته و در بیمارستان تحت مراقبتهای ویژه بسر می برد . این شرایط و فشارهای مغایر با اصول اخلاقی و موازین و معاهدات بین المللی که به امضا جمهوری اسلامی در نهادهای بین المللی رسیده است بر روی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی وجود داشته و همواره سبب فجایعی چون از دست رفتن برخی از هموطنان از جمله امیدرضا میرصیافی ، اکبر محمدی ، ابراهیم لطف اللهی و همچنین برخی از بازداشت شدگان رویدادهای اخیر در زندان کهریزک شده است .

ما امضا کنندگان این بیانیه از تمامی فعالان و نهادهای حقوق بشر داخلی و بین المللی و همچنین سازمان عفو بین الملل می خواهیم تا نسبت به وضعیت تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی بویژه پیمان عارف واکنش نشان داده و دادخواهی ملت ایران را نسبت به فرزندانشان به گوش همگان برسانند و مانع بروز فاجعه ای دیگر گردند و دگر بار به برقدرت نشستگان هشدار می دهیم که صبر ملت را میزانیست و ادامه این روند و بازداشتهای غیرقانونی تنها بر بحران کنونی حاکم بر آنان می افزاید .

ابراهیم مرادی / احمد عبدلی / اردشیر لطفیان / امیرحسین گنج بخش / آذر خونانی / آرسن نظریان / آرش عارف زاده / آرمان راد / آرمین راد / آزاده خسروشاهی / آزاده سحر / آسمان مقدم / آسیه امینی / اکرم خیرخواه / آمنه نصر رمزی / آیدا سعادت / آیدا قجر / ایمان افسریان / بهاره علوی / بیژن مشاور / بیژن مهر / پروین اشرفی / پروین اردلان / پروین کهزادی / پریسا کاکایی / پریوش مقدم / پویا عزیزی / پیمان طیب نژاد / ثمانه عابدینی / ثمانه موسوی / جلوه جواهری / حسام فیروزی / حسام نصیری / حسن بهگر / حسن شریعتمداری / حسین علوی / حمید اکبری / حمید حمیدی / حمیدرضا خادم / حمیدرضا مسیبیان / خدیجه مقدم / رامین آروین / رضا جعفریان / رضا سیاوشی / رضا عارف زاده / رضا عزیزی نژاد / رضا نگهداری / رضوان مقدم / رکسانا خلیل الله / روحی شافی / روزیتا شرف جهان / رویا کاشفی / زویا اسکندریان / زینب پیغمبرزاده / سپهر عاطفی / سخاوت علی زاده / سروش جباری / سعید عبدی / سلماز مقدم / سلمان یزدان پناه / سمیرا جمشیدی / سوسن محمدخانی غیاثوند / سهیلا حقیقت نقش / شاهین سپنتا / شرر کنورتبریزی / شورانگیز داداشی / شیرین فامیلی / شیوا نصر / شیوا نظرآهاری / صادق محمودی / صبا واصفی / صدیقه مقدم / ضیا عبدی پور / طلعت تقی نیا / عالیه مطلب زاده / عطیه یوسفی مقدم / علی اکبر خسروشاهی / علی راکعی / علی غضنفری / علیرضا عزیزی / علیرضا محسنی / عماد صیاد / فاطمه پوراحمد / فاطمه حاجی / فرزاد رمضانی / فرزاد محمودی / فرزین بستجانی / فرشته ترانی / فرشید یاسایی / فرناز کمالی / فروغ سمیع نیا / فرهاد خاتمی / فرهاد یاسایی / فریبا داودی مهاجر / فرید فرهنگ / فرید هاشمی / فرید یکانی / فیروزه مهاجر / کاملیا کوثری / کاظم فخاریان / کاووس ارجمند / کاوه قاسمی کرمانشاهی / کاوه مظفری / کمال ارس / کورش استکی / کورش دانشیار / کورش صحتی / کوهیار گودرزی /لیلا صحت / محبوبه محبی / محمد اولیایی فرد / محمد برزنجه / محمد شیرزاد / محمد فاطمی / محمد فلاح نیا / محمد قائم مقامی / محمد شوراب / محمدحسین جعفری / محمود جعفری / مرتضی سیمیاری / مرتضی شیرالی / مرتضی موسوی / مریم حسین خواه / مریم رحمانی / مریم مالک / مژگان ثروتی / مسعود بهنود / مسعود لدنی / مقداد اسلامخواه / منصوره شجاعی / منوچهر قنبری / منیره حاجی / مونت آریانپور / مهتا بردبار / مهدی عمرانی / مهدیه گلرو / مهران براتی / مهرداد مشایخی / مهرنوش اعتمادی / مهشید راستی / نادر تقی زاده / نادر کاکاوند / ناهید توسلی / نریمان رحیمی / نسیم خسروی / نگین راستی / نوشابه امیری / نیما ناصرآبادی / نیره توحیدی / وهاب دوستی دوکشکانی / هرمز چمن آرا / هرمز ممیزی / هوشنگ آریانپور / هوشنگ هوشمند / هیلده تابش / یاور خسروشاهی

Wednesday, November 4, 2009

گروگانگیری کاری نسنجیده و زیانبار بود/جبهه ملی ایران-تهران






جای تردید نیست که در راه پر پیچ و خم سیاست همواری و ناهمواری فراوانست و در هر مرحله با دوراندیشی و درایت و رعایت ملاحظه باید گام برداشت. اتخاذ سیاستی که با خردورزی سازگار نباشد، غیر از زیان، آن هم زیان های جبران ناپذیر چیز دیگری ببار نخواهد آورد.

جمهوری اسلامی در سیزدهم آبانماه 1358 مرتکب اشتباهی در ارزیابی سیاست شد و اقدام به گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا نمود و مجوز این کار غیرعادی و نامتعارف را جاسوس بودن آنان و سفارتخانه آمریکا را جاسوسخانه نامید.

این اقدام ناروا که با هیچ یک از موازین و مقررات دیپلماتیک سازگاری نداشت برای جهانیان شگفت انگیز و نفرت آمیز می نمود زیرا اولا این توهینی بزرگ تلقی می شد نسبت به همه کسانی که در سفارتخانه های کشورهای جهان مقامات سیاسی را تصدی میکردند و با این ترتیب کارمندان سفارتخانه های ما هم مشمول این توهین می شدند.

ثانیا تجاوز به سفارتخانه یک کشور که به منزله خاک آن کشور است اعلان جنگ تلقی می شود و پی آمدهای ناگوار دارد. آشکار است که این کار ممنوع و نامتعارف که از سوی جوانان احساساتی و خونین دل از بابت سیاست آمریکا صورت گرفت شاید با ادامه دو سه روز، تنبیهی برای آمریکا و تسکینی برای جوانان به ظهور میرسانید و این رویداد بدون هیاهوی بسیار پایان می گرفت. متاسفانه کار جمهوری اسلامی در مدتی دراز (444 روز) با نپذیرفتن هیچ گونه میانجی گری که از طرف کشورها و شخصیت های نامی زمان انجام گرفت کار را به مخاصمت و قطع رابطه سیاسی بین دو کشور کشانید و پی آمدهای ناگواری را به دنبال آورد که به هیچ روی با هوشمندی سیاسی و منطق اجتماعی هماهنگ نبود و جز ضررهای بی شمار همراه نداشت.

زیانهای ناشی از دشمنی ایران و آمریکا از جهات گوناگون درخور یادآوریست:

الف – از لحاظ معنوی

1- موضوع گروگان گیری از نظر معنوی باعث فروریزی حیثیت سیاسی ایران در جهان گردید و به عنوان عملی دور از تمدن و واقعیات زندگی امروز و در حد کشورهای تازه به استقلال رسیده تلقی شد و ملت ایران را به سهل انگاری و بی اطلاعی از اوضاع زمان معرفی نمود.

2- تبلیغات آمریکا علیه ایران از راه تهیه فیلم های توهین آمیز و نمایشنامه ها و داستانهای مسخره آمیز و کاریکاتورهای مستهجن که هدفی جز بی آبرو کردن ایرانیان نداشت در مسیر این دشمنی بود و پاره ای از اهانت ها درباره اسلام را نیز باید به آنها افزود.

3- تمایل آمریکا به درگیری و جنگ بین ایران و عراق و یاری کردن آن سرزمین که غیر از ضایعات انسانی و از بین رفتن صدها هزار مجروح و معلول میدان های جنگ، موجب بیماریهای عصبی و روانی زاییده از بمبارانهای شیمیایی و موشک اندازی های گاه و بیگاه عراق در شهروندان ایران گردید و عوارض منفی آن سالها به درازا خواهد کشید.

4- ادامه این چالشگری موجب روی آوردن جمع کثیری از مغزهای متفکر و تحصیل کرده های ناراضی و زندانیان رهائی یافته به آمریکا و پناه یافتن آنان در آن سرزمین گردید و از این بابت زیانهای بزرگ معنوی پدید آورد.

ب- از لحاظ اقتصادی

از لحاظ جنبه ی اقتصادی زیانهای ناشی از گروگان گیری غیرقابل احتساب است و سالها تحقیق باید کرد تا بتوان به ارزیابی ضررهای آن دست یافت . از آن جمله است

1- بلوکه شدن مبلغ 24 میلیارد دلار در حساب بانکی ایران در آمریکا که پس از قطع رابطه ی سیاسی بین دو کشور انجام گرفت و هر فرد یا شرکتی که ادعای مالی علیه ایران داشت با موافقت آمریکا به تقدیم دادخواست به دیوان لاهه پرداخت و مبلغ مهمی از آن را نصیب خود کرد چنانکه حکم خوان یغما را پیدا نمود و مبلغ پنج شش میلیارد باقی مانده را هم آمریکا هنوز در بانکهای خود نگهداشته و به ایران پس نمی دهد.

2- وقوع جنگ بین ایران و عراق هر چند عوامل متعدد داشت اما تمایل آمریکا به کمک رسانی به عراق را در این حادثه نادیده نمیتوان انگاشت و پی آمدهای این جنگ افزون بر ضایعات بسیار جانی که بالغ بر نزدیک یک میلیون و پانصد هزار تن میباشد بیش از هزار میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورده است که جبرانش به هیچ وجه در حیطه ی امکان نمی باشد .

3- اصرار به دامن زدن به دشمنی با آمریکا موجب آن شده است که دولت ایران در صدد پیدا کردن هواداران و یاوران سیاسی برای خود در جهان باشد و برای توفیق در این راه اقدام به مددرسانی مالی نسبت به حزب الله لبنان و سوریه و بسیاری از کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین و حماس در فلسطین نماید و با کشورهایی که اختلافاتی با آمریکا دارند ایجاد ارتباط دوستانه کرده، به تغذیه ی مالی آنها بپردازد.

4- دولت ناچار است سالانه مبالغ کلانی صرف مداوا و پرستاری مجروحان جنگ و تغذیه عده زیادی جانباز و معلول نماید و برای بازماندگان شهیدان، بنیاد شهید تاسیس کند که اینها همه از تبعات جنگی است که جمهوری اسلامی آن را تحمیلی می داند.

5- خصومت با آمریکا موجب قطع روابط تجاری و عدم صدور صادرات ایران به آن کشور شده و نیز باعث تحریم بسیاری از کالاهای مورد نیاز ایران از سوی آمریکا گردیده و ناگزیر خریداری آنها از دست دوم و سوم مبالغ هنگفتی را از چنگ ایران بدر برده و می برد.

6- وجود این چالشگری انگیزه ی آن شد که جمهوری اسلامی نسبت به روسیه که سالهاست روابط چندان خوبی با آمریکا ندارد گرایشی فراتر از ارتباط سیاسی دوستانه پیدا کرد و روسیه از نرمخویی و دلبستگی و حریم دادن جمهوری اسلامی سوء استفاده کرده از آبهای دریای مازندران آنچه از سهم خود باید به کشورهای جدا شده از اتحاد شوروی بدهد از آبهای متعلق به ایران داد و به نیمی از دریا که بر طبق عهدنامه های 1921 و 1940 به ایران تعلق داشت دست تصرف انداخت. در نتیجه ی همین تیرگی روابط بود که خط لوله نفت کشورهای آسیای مرکزی که قرار بود از راه ایران به کشورهای دیگر جهان نفت برساند، از مسیر دیگر کشیده شد و مبالغ کلانی که بایستی به کیسه ایران فرو می ریخت بهره ی دیگران گردید.

جبهه ملی ایران با وجود اعتراض شدیدی که به مناسبت مباشرت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 نسبت به آن کشور داشت در آبانماه 1358 با گروگان گیری مخالفت کرد و در بیانیه ها و روزنامه پیام جبهه ملی این مخالفت را با دلایل استوار و پیش بینی مضرات آن منعکس ساخت. هم اکنون جبهه ملی ایران معتقد است که کشور ما برای پیش گیری از ادامه ی ضررهای ناشی از گروگان گیری و خصومت باب روابط دوستانه و تعامل را با آمریکا بگشاید و در آینده از گزند دشمنی ها و چالش ها و موذیگری های او بپرهیزد.

داشتن ارتباط دوستانه ی متقابل با همه ی کشورهای جهان بدون تن دادن به هیچ گونه تحمیل و باج خواهی، راه درست برای حفظ استقلال و تمامیت کشور و تامین منافع ملی است.

تهران – دوازدهم آبانماه 1388

جبهه ملی ایران





شصتمین سال تاسیس جبهه ملی ایران
















شصت سال قبل زمانیکه ملت ایران در چنگال استعمار خارجی و استبداد داخلی دست و پا میزد و محمدرضاشاه با برپا کردن مجلس موسسان قلابی و افزودن به اختیارات خود آشکارا قدم در جاده دیکتاتوری و پایمال کردن حقوق ملت نهاده بود، دکترمصدق رهبر نهضت ملی ایران برای استقلال و آزادی و استیفای حقوق و آزادیهای ملت ایران قیام کرد.

مصدق و نوزده نفر همراهان او پس از چهار روز تحصن بی نتیجه در کاخ مرمر که بعنوان اعتراض به تقلب در انتخابات دوره شانزدهم مجلس شورای ملی بعمل آوردند سرانجام در روز اول آبانماه 1328 درمنزل دکتر مصدق تجمع پیدا کرده و تاسیس سازمان جبهه ملی ایران را اعلام داشتند. در اثر مقاومت و ادامه مبارزات دکتر مصدق و جبهه ملی انتخابات تهران باطل اعلام شد و در انتخابات مجدد هشت نفر از کاندیداهای جبهه ملی با رای مردم تهران به مجلس راه یافتند و همین فراکسیون جبهه ملی در مجلس شانزدهم بود که قانون ملی شدن نفت در سراسر کشور را با پشتیبانی قاطع ملت ایران به تصویب نهائی رسانید و سپس دکتر مصدق رهبر جبهه ملی ایران برای اجراء کردن قانون ملی شدن نفت قبول مسئولیت نموده و در دهم اردیبهشت 1330 دولت ملی زمام امور را در دست گرفت. دولت ملی مصدق به سرعت موفق شد از شرکت غاصب نفت انگلیس خلع ید بعمل آورد و با عملی کردن ملی شدن نفت به آرزوی دیرین ملت ایران جامه عمل بپوشاند و از نظر رعایت موازین دموکراسی و حقوق بشر موفق شد الگوئی بینظیر در تاریخ ایران و کم نظیر در منطقه و جهان به نمایش بگذارد. و در نتیجه قطع نفوذ استعمار و ایجاد فضای آزاد و دموکراتیک و پاکیزگی و سلامت مالی صاحبان مقامات دولتی توانست بدون صدور نفت بیلان اقتصادی را مثبت نموده و شکوفائی اقتصادی برای کشور به ارمغان آورد. همه این اقدامات برای قدرت های استعماری جهان و ایادی داخلی آنها تحمل ناپذیر بود لذا طرح کودتای انگلیسی و آمریکائی که اتحاد شوروی هم بر آن مهر تایید نهاده بود با همکاری مزدوران داخلی آنها بویژه دربار پهلوی در 28 مرداد 32 باجراء درآمد و دولت ملی مصدق سرنگون شد. مصدق و بسیاری از یاران او در جبهه ملی به زندان افتادند. ولی از فردای این کودتای ننگین نیروهای جبهه ملی ایران در قالب نهضت مقاومت ملی مبارزه ای سخت وگسترده را با کودتا آغاز کردند که چندسالی ادامه یافت.

چگونگی این مبارزات برگ های زرینی از تاریخ مبارزات آزادیخواهانه و استقلال طلبانه ملت ایران را تشکیل میدهد. در روز سی ام تیر سال 39 زمانی که مبارزات نهضت مقاومت ملی دراثر سرکوب ها و شرایط اختناق شدید به کمرنگی گرائیده بود باز هم یاران مصدق و همان نیروهای نهضت مقاومت ملی گردهم آمده و پرچم جبهه ملی ایران را بر افراشتند. این دوره از مبارزات جبهه ملی ایران به سرعت گسترده گردید. هزاران نفر از نیروهای این سازمان از اقشار مختلف مردم در دانشگاه ها و دبیرستان ها، بازارها و ادارات و محلات در تهران و شهرستانها و درخارج ازکشور متشکل شدند و ضربات سنگینی بر پیکر رژیم استبدادی شاه فرود آوردند. در دیماه 1341 کنگره سراسری جبهه ملی ایران در تهران برپا گردید و 170 نفر از نمایندگان منتخب سازمان های جبهه ملی ایران از سراسر کشور و خارج ازکشور در کنگره گرد آمده اساسنامه و منشور جدید جبهه ملی را تدوین و تصویب کردند و سی و پنج نفر اعضای شورای مرکزی را انتخاب نمودند. موفقیت های همه جانبه جبهه ملی ایران درآن زمان و باطل شدن دو انتخابات زمستانی و تابستانی مجلس در اثر اعتراضات و تظاهرات پیگیر جبهه ملی برای شاه و اربابان خارجی او تحمل ناپذیر و وحشت انگیز بود لذا تصمیم به مقابله جدی با این سازمان را گرفتند. برخورد رو دررو با جبهه ملی برای آنان نتیجه ای در بر نداشت و موجب قدرتمندتر شدن جبهه ملی میگردید بنا براین تخریب از داخل و انفجار از درون در دستور کار آنها قرار گرفت کوتاه فکری ها و تنگ نظریهای برخی افراد و احزاب که نتیجه کنگره دلخواهشان نبود از درون تشکیلات و خصومت عده ای دیگر از بیرون کار خود را کرد و شورای مرکزی منتخب کنگره به احترام دکتر مصدق رهبر جبهه ملی ایران که مورد مراجعه و شکوه مخالفین حالت سازمانی و تشکیلاتی جبهه ملی قرار گرفته بود توقف خود را اعلام نمود و شورای جانشین که کوشش شد از نمایندگان احزاب بوجود آید نیز نتوانست به تفاهم و انسجام برسد و فعالیت جبهه ملی را تداوم بخشد و مسلم است که کند شدن فعالیت یک سازمان ترقیخواه و معتقد به دموکراسی مانند جبهه ملی ازسال 43 تا سال 56 چه اثرات منفی عظیمی در روند حوادث انقلاب و نتایج آن و سرنوشت این ملت در بر داشت. درسال 56 با دعوت دکتر کریم سنجابی عده ای از اعضای شورای مرکزی منتخب کنگره همراه برخی شخصیت های ملی دیگر مجددا شورای مرکزی جبهه ملی ایران را تشکیل و مبارزه علیه دستگاه استبدادی شاه را تا پیروزی انقلاب ادامه دادند. پس ازپیروزی انقلاب دولت موقت ظاهرا توسط نیروهای ملی از جمله چند تن از اعضای جبهه ملی تشکیل گردید ولی باطنا نیروهای بی صلاحیت دیگری از پشت صحنه سکان اداره امور را در دست داشته و از ماوراء دولت موقت حکمرانی میکردند. جبهه ملی پنج روز پس از پیروزی انقلاب طی بیانیه مفصلی طرح انتقال قدرت به ملت راکه متضمن جهت یافتن انقلاب به سمت دموکراسی وحاکمیت ملی بود ارائه نمود که تشنگان قدرت به آن وقعی ننهادند. دخالت های ناروای اقتدار گرایان و انحصار طلبان بیگانه با دموکراسی و حاکمیت ملی درکار دولت و اداره مملکت خیلی زود به نیروهای ملی فهماند که انقلاب از مسیر خواستهای ملت و اهداف اولیه خود منحرف شده است. حدود یک ماه پس از پیروزی انقلاب دکتر سنجابی با استعفای خود از دولت اولین هشدار را به مردم ایران داد و زنگ خطر بیراهه رفتن انقلاب را به صدا درآورد و جبهه ملی با تمام قوا برای جلوگیری از گرایشات استبدادی و واپس گرایانه و بر کرسی نشاندن آزادی و حاکمیت ملی کوشید. راهپیمائی ها و میتینگ ها و انتشار 77 شماره روزنامه رسمی پیام جبهه ملی و دهها بیانیه و اعلامیه و مصاحبه مطبوعاتی که همگی در اعتراض به روند مسائل کشور بود از افتخارات جبهه ملی در آن دوسال اول پس ازپیروزی انقلاب است تا سرانجام حاکمیت جمهوری اسلامی این مواضع و روشنگری ها و اقبال مردم به سوی جبهه ملی را برنتابید و در روز 25 خرداد 1360 که سراسر تهران برای حمایت ازجبهه ملی و شرکت در فراخوان آن به حال تعطیل درآمده بود چاره ای جز بکاربردن حربه تکفیر و ار تداد نیافت و پس از این یورش سنگین حاکمیت، صدها تن از نیروهای جبهه ملی در سراسر کشور بزندان افتادند و یا به زندگی مخفی روی آوردند و دهها نفر مجبور به جلای وطن شدند ولی این بار جبهه ملی با همه این فشارها متوقف نگردید و سازمان های جبهه ملی هرچند با محدودیت به حفظ ارتباط و حضور در مراسم مختلف و تداوم دادن به کار تشکیلاتی ادامه داد و اعلامیه ها و نشریاتی ماندگار منتشرکرد. درسال 1364 و در بحبوحه جنگ، باقیمانده اعضای شورای مرکزی داخل کشور که از زندان بیرون بودند در یک جلسه فوق العاده پس از بحث و بررسی مفصل به این جمع بندی رسیدند که تا کشور درحال جنگ با دشمن خارجی است جبهه ملی ایران باید فقط به کار تشکیلاتی خود بپردازد و از برخورد و مبارزه علنی با حاکمیت موقتا خودداری نماید. در سالهای پس از جنگ همچنان اعضای جبهه ملی ایران به تلاش و کوشش های آزادیخواهانه خود مقتضی با زمان ادامه دادند. درسال 72 استاد عبدالعلی ادیب برومند عضو هیئت رهبری بادعوت از اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران جلسات شورا را بطور منظم برقرارنمود. طی این 16 سال علیرغم اینکه همواره سایه شمشیر داموکلس ارتداد بر سر جبهه ملی سایه افکن بوده است جبهه از هیچگونه اظهار نظر صریح در باره مسائل مملکت و کج رویها و سوء مدیریتها و روش های استبدادی حاکمیت جمهوری اسلامی خودداری ننموده و صدها اعلامیه و نشریه در زمینه های مختلف منتشر نموده است. در آبانماه 1382 پلنوم جبهه ملی ایران با حضور 80 نفر نمایندگان سازمانها و احزاب جبهه ملی از سراسر کشور تشکیل گردید و 35 نفر اعضای شورای مرکزی جبهه ملی ایران را انتخاب نمود و اساسنامه و منشور جبهه ملی را مورد بازنگری قرار داد. در هفت اصل اعتقادی جبهه ملی مندرج در اساسنامه بر آزادی، استقلال، عدالت اجتماعی، نظام جمهوری، جدائی دین ازحکومت، حفظ تمامیت ارضی و حراست ازفرهنگ و ادب ایرانی تاکید گردیده است. جبهه ملی ایران همچنان با تاکید بر اصول اعتقادی خود در راه اعتلا و شکوفائی این مرز و بوم و در جهت استقرار حاکمیت ملی تلاش میکند و از جنبش آزادیخواهانه جاری در کشور پشتیبانی نموده و در به ثمر رسانیدن این جنبش مردمی از هیچ کوششی دریغ نخواهد نمود.

درود بر بنیانگذار و رهبر جبهه ملی ایران دکتر محمد مصدق.

درود بر همه رهبران و ناموران درگذشته جبهه ملی که زندگی خود را در راه رسیدن به آرمانهای جبهه ملی ایران به پایان بردند.

دکترحسین فاطمی، الهیار صالح، دکتر کریم سنجابی، دکتر غلامحسین صدیقی، محمود نریمان، دکتر علی شایگان، اصغر پارسا، دکتر مهدی آذر، مهندس مهدی بازرگان، دکتر یدالله سحابی، آیت الله طالقانی، آیت الله زنجانی، دکتر شمس الدین امیرعلائی، حسن میرمحمد صادقی، دکتر شاپور بختیار، مهندس احمد زیرک زاده، مهندس جهانگیر حق شناس، باقر کاظمی، مهندس کاظم حسیبی، دکتر محمدعلی خنجی، حاج محمدحسن شمشیری، غلامرضا تختی، حاج قاسم لباسچی، داریوش فروهر، پروانه فروهر، دکتر مسعود حجازی، علی اردلان، دکتر پرویز ورجاوند، مهندس نظام الدین موحد، حسن خرمشاهی، محمدعلی کشاورزصدر، دکتر یوسف جلالی، سرهنگ ناصر مجللی، حاج حسن قاسمیه، مهدی غضنفری، دکتر غلامرضا قاضی مقدم، حشمت الله خیاط زاده، غلامرضا رحیم

تهران – دهم آبانماه 1388

جبهه ملی ایران







Tuesday, November 3, 2009

بیانیه ۵ سازمان سیاسی ملی به مناسبت ۱۳ آبان

سیزده آبان
فرصتی برای تبدیل و تغییر تعارض موجود به تفاهم سازنده



ملت ایران از یکصد سال پیش تا کنون برای دستیابی به آزادی همواره در مبارزه و تلاش پیگیر علیه استبداد داخلی و استیلای خارجی بوده است. فرآیندی که ترجمان خارجی آن در انقلاب مشروطیت، نهضت ملی کردن صنعت نفت و انقلاب 1357، پدیدار گردید، بی شک به عنوان نقاط عطف در تاریخ سیاسی-اجتماعی ایران بشمار رفته است. با آنکه رویدادهای یاد شده هر بار به دلایلی با نافرجامی های غیرمنتظره روبرو شدند، ولی همواره الهام بخش نسل های آینده برای پیگیری تلاش ملی در راستای تحقق آزادی های بنیادین در پرتو ارزشهای بشری و ملی بوده است. بویژه امروزه که حقوق بشر و آزادیهای بنیادین بعنوان ارزشهای جهانشمول مندرج در منشور ملل متحد و اسناد الحاقی آن بر تمامی عرصه های تعاملات جوامع بشری، اعم از داخلی و بین المللی، سایه افکنده و دولتها نسبت به رعایت و اجرای آنها، از جمله آزادی های عقیده، بیان، انتخابات، حزبهای سیاسی، گردهمایی ها و رسانه ها متعهد شده اند. آنها که این قانونهای و تعهدات بین المللی و حقوق بشری را نقض می کنند، نه تنها در برابر ملت خود مسئول هستند، بلکه به سبب نقض تعهدات بین المللی در برابر نهادهای بین المللی مربوط نیز باید پاسخگو باشند.

بدیهی است مردم ایران از اثرات و پیامدهای آزادیهای بنیادین و جهان شمول مذکور غافل نبوده و سرسختانه خواستار رعایت و اجرای درست آنها از سوی دولت های وقت بوده اند و در برابر عدم رعایت و نادیده انگاشتن تکالیف مزبور و نقض فاحش آنها که همواره سرزنش ها و محکومیت های پی در پی نهادهای بین المللی مربوطه را در پی داشته است، با هر روش متناسب با شرایط روز، اعتراض و ناخرسندی خود را در این باره ابراز کرده اند. بویژه در شرایط کنونی، جامعه ایران به دلیل سوء مدیریت حکومت وقت و ناتوانی در اداره کشور با نارسایی ها و نابسامانی های زیادی در عرصه های گوناگون امور داخلی و خارجی و از دست رفتن فرصت های پیش آمده، روبرو بوده است. تغییر وضع کنونی از سوی آگاهان و نیک اندیشان جامعه برای برون رفت از شرایط ناهنجار روز امری ضروری تشخیص داده شد و فعالان سیاسی و اجتماعی بر آن شدند تا از راه مشارکت در انتخاباتی آزاد و سالم به این مقصود دست یابند. با وجود اینکه اکثریت مردم ایران بطور اصولی نسبت به رویه و برخورد گزینشی شورای نگهبان بدگمان بوده اند و به تامین آزادی و سلامت انتخابات بشدت تردید داشته اند، با تمام شک و شبهه ها بر آن شدند تا با حضور گسترده خود در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به این ضرورت و نیاز سیاسی-اجتماعی کشور و تغییر اساسی وضع موجود پاسخ دهند. به همین جهت، پیام تغییر در جریان مبارزات انتخاباتی اخیر بازتاب گسترده و استقبال همگانی را در پی داشت و شواهد و نشانه های وقت همه حاکی از دستیابی به این خواست سیاسی- اجتماعی بود. افزون بر آن، خرد و مصلحت سیاسی مندرج در ضرورت تغییر، نوید دهنده دستیابی به این انتظار بود. ولی رویدادهای پسین نشان داد که در ساختار نظام استبدادی موجود، انتظار تساهل و سازگاری با فرایند انتخابات آزاد پنداری نادرست و ساده اندیشانه است. بهمین جهت، بر خلاف انتظار همگانی، اعلام شتابزده و بی سابقه نتیجه انتخابات به یکباره جامعه را با شگفت زدگی تمام نسبت به فرآیند انتخابات از پیش تعیین شده مواجه ساخت. در برابر این رویداد غیرمنتظره، مردم برای بازپس گیری حقوق از دست رفته خود، در تمام راهپیمای های معترضانه مسالمت آمیز، قانونمند و آرام نسبت به خلافکاریهای انجام شده برآمدند که با واکنش خشونت آمیز عوامل حکومت و پیامدهای قانون ستیز آن، چون بازداشتهای خودسرانه، ضرب و شتم، بازداشت، شکنجه، کشتار و سرانجام برگزاری محاکمات نمایشی روبرو شدند، روندی که کمابیش تا کنون ادامه داشته است.

بدیهی است وقتی جو خشونت همراه با محدودیت های سیاسی و اجتماعی بر جامعه حاکم شود و همه راههای مسالمت آمیز، قانونمند و مدنی برای رسیدگی به حقوق پایمال شده مسدود گردد، مردم به ناچار بر آن می شوند تا با حضور و شرکت مسالمت آمیز در یاد روزها، آیین ها و مراسم ملی، مذهبی و سیاسی، خواسته های خود را از حکومت در پرتو شرایط و مقتضییات روز پیگیری نمایند. چنانکه تا کنون بهمین ترتیب عمل نموده اند.

اینک که مراسم سیزده آبان در پیش است، امضا کنندگان زیر، همراه و همگام با اکثریت مردم ایران، برای بازیابی حقوق پایمال شده و برقراری نظام مردم سالار مبتنی بر حقوق بشر و آزادیهای بنیادین و حکومت قانون، حضور و مشارکت خود را در برگزاری مراسم مسالمت آمیز و آرام روز سیزدهم آبان اعلام داشته و انتظار دارند هشدارهای مسالمت آمیز و پی در پی مردم، نفی کنندگان راه آزادی و پیروان روشهای خشونت وستیزگری را به راه مردم و ملت باز گرداند و با ارزشهای انسانی جهان شمول که فرایند سده ها تلاش و کوشش جوامع بشری بوده همسو سازد. ما امیدواریم که خودکامگی داخلی و دشمنی ورزی خارجی به بوته تاریخ سپرده شود و با قصد و نیت آشتی جویانه و سازنده بر آن شویم تا تمام نارسایی ها و نابسامانی های داخلی را پایان داده و با اتخاذ سیاست خارجی مدبرانه و تنش زدا، در مقام حل مسالمت آمیز دشواری های موجود برآییم تا بدین ترتیب اقدامات بازدارنده ای که تا کنون مانع تحقق منافع اساسی کشور و استفاده از فرصت های پیش آمده گردیده است پایان یابند.

با رفع تحریم ها، بویژه تحریم های گوناگون بین المللی، امکان سرمایه گذاری داخلی و خارجی در عرصه های مورد نیاز به ویژه در زمینه انرژی فراهم و، در نتیجه، باج دهی به این و آن قدرت برای شکستن تحریم های مورد بحث پایان خواهد یافت. سرانجام، ایران باید با اتخاذ راهبردهای درست و گفتگوهای سازنده، جایگاه شایسته خود را در نظام بین المللی بدست آورد و در تصمیم گیریهای جهانی حضور و مشارکت موثر داشته باشد. به دیگر سخن، با در نظر گرفتن فرآیندهای زیانبار رویداد سیزده آبان در عرصه های حقوقی، اقتصادی، سیاسی و مالی کشور، اینک بر آن شویم از یادروز این رویداد بعنوان نقطه عطفی در جهت بازنگری و خودسازی مردم سالارانه در کشور و تنش زدایی و برقراری تعاملات سازنده و چند جانبه در روابط خارجی بهره برداری شود، و در این رابطه رویارویی و دشمن سازی سی ساله جای خود را به تفاهم و همکاریهای سازنده و بالنده، با توجه به منافع دو طرف، دهد.

دوازده آبان 1388

جبهه ملی ایران، حزب ملت ایران، نهضت آزادی ایران، شورای فعالان ملی مذهبی، همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر

Saturday, October 31, 2009

متن سخنرانی کورش زعیم در پاسارگاد

کورش، تو به ما آموختی چگونه ایرانی باشیم!


در این پنجمین سال برپایی روز جهانی کورش و سومین سال بنیانگذاری این روز بنام روز ملی ایران، من ایرانی بودن شما را در این روز خجسته شادباش می گویم. بیشتر ما که در اینجا گرد آمده ایم و این روز فرخنده ملی را بزرگ می داریم، در این پندار هستیم که کورش فردی استثنایی و بی همتا در جامعه ایرانی بوده است. در صورتیکه اینجور نیست. کورش یک ایرانی راستین بود، زیرا در خانواده و جامعه ایرانی پرورش یافته و آموزش دیده بود. در آن زمان، هزاران هزار کورش در ایران می زیستند که ما یکی از آنان را که بخت پادشاهی و جاودانگی یافتن در تاریخ را پیدا کرد می شناسیم. در آن زمان جامعه ایرانی کورش می پروراند. پدر او کورش بود، دوستانش کورش بودند، مربیانش کورش بودند، مادرش کورش بود، همسرش کورش بود و فرماندهانش همه کورش. ما صدها سال است که بعلت تحمیل اندیشه ها، گفتار و کردار ناایرانی، از آن فرهنگ زیبای آدم ساز درست اندیشی، راستگویی، گفتار و کردار نیک فاصله گرفته ایم و دیگر ایرانی راستین نیستیم. اینکه ما کورش را اینگونه گرامی می داریم، نشانگر آن خواهش و آرزوی درونی ماست که دوباره ایرانی باشیم.

در آن دوران، یک دولتمرد هرگز دروغ نمی گفت، در این دوران هرگز راست نمی گوید. در آن دوران، سردمدارن کشور نه تنها به خزانه ملت دست دراز نمی کردند، بلکه به خزانه کشورهای بیگانه تسخیر شده هم دست دراز نمی کردند؛ در این دوران نه تنها خزانه ملت را تهی می کنند، بلکه کشورهای بیگانه هم خزانه ملت ما را تهی می کنند. در آن دوران، هر دیوانسالاری که دروغ می گفت یا به مردم خشونت می کرد یا به حقوق مردم تجاوز می نمود، بی درنگ نکوهش و از کار برکنار می شد؛ در این دوران، ارتقای درجه می یابد. در آن دوران، همه مردم فرهیخته جهان متمدن می خواستند از کشور خود بگریزند و در ایران زندگی کنند؛ در این زمان، همه ایرانیان فرهیخته میخواهند از ایران بگریزند و در کشورهای دیگر زندگی کنند. در آن زمان، حاکمیت ایران پیشاهنگ حقوق بشر و نوعدوستی بود؛ در این دوران، حاکمیت ایران به تنها چیزی که تن در نمی دهد حقوق بشر و نوعدوستی است. در آن زمان، همه مردم جهان متمدن، ایران را دوست و ایرانی را گرامی می داشتند؛ در این زمان، همه مردم جهان متمدن از ایران گریزانند و به ایرانی بدگمان. در آن زمان، ملت ایران داراترین و آسوده زی ترین مردم جهان بودند؛ در این زمان یکی از فقیرترین و پریشان زی ترین.

اکنون ما ایرانیان بخود آمده ایم، از خواب چند صدساله بیدار شده ایم، خود را در آینه دیده ایم و به وحشت افتاده ایم که این ما نیستیم. ما ایرانی بوده ایم و ایرانی زیسته ایم، و می خواهیم دوباره ایرانی زندگی کنیم؛ ... و این خواهد شد.

این شیرملت ایران است که از خواست ما پشتیبانی خواهد کرد و خورشید مهر ایران را دوباره بر پشت خود بر این سرزمین و سراسر جهان خواهد تاباند. ما به آنان که سده هاست ملت ما را در بند اندیشه های ناسازنده و ناپذیرفتنی خود گرفتار کرده اند می گوییم: برو به پیشه خود برس که پیشه ملت ایران آزادی و آزادگی است.

این سبز ایران سبز شادمانی و پیشرفت و آبادانی است و بازیچه دست هیچ کس و گروه نیست. این

سپید ایران سپید آشتی و دوستی ملت ایران با همه ملت های جهان است و ما دست همزیستی و دوستی و همکاری را به سوی همه مردم جهان دراز خواهیم کرد؛ که ایرانی نه تنها مرگ کسی را خواهان نیست بلکه سربلندی همه ملت ها را خواهان است. ما فقط اگر بتوانیم در میان همه ملتهای پیشرو و سربلند جهان بدرخشیم و سربلند باشیم ملت ایران هستیم. و این سرخ ایران نشان تهدید و جنگ خواهی و خونریزی نیست، نشانه عشق و شادابی و انرژِی زندگی است. ما این عشق و انرژی را به ملتمان باز خواهیم گرداند.

ای تویی که خورشید من ایرانی را گرفتی تا در تاریکی و ایستایی ذهن تو تصور تنهایی کنم، بدان که من ذهن مرده تو را آنقدر با جنبش آزادگی خود تکان خواهم داد تا زنده و پویا گردد. من دل تاریک تو را با فرهنگ جهان بین ایرانیم روشن خواهم کرد تا از تاریکخانه خود بیرون آیی.

تو تاریکی اندیشه خود را بر من تحمیل کردی، ولی من تو را به روشنایی ایرانی بودن خواهم کشاند و ستم تو را با مهربانی خود درهم خواهم شکست. من ایرانی تا تو را انسان نکنم از پای نخواهم نشست و لذت و افتخار ایرانی بودن را به تو خواهم چشاند.

کورش زعیم

پاسارگاد

7 آبان 1388 (29 اکتبر 2009)

Wednesday, October 28, 2009

روز جهانی کورش بزرگ روز بزرگداشت حقوق بشر، در فرهنگ خردمدار ايران، خجسته باد




حمید رضا خادم

نويسنده و فعال سياسی

پیش از آغاز ضروریست مراتب امتنان و سپاس خود را از کميته بين المللی نجات پاسارگاد، برای تمام تلاشها و همت بلندشان در راستای اعتلای فرهنگ این کهن بوم اعلام نمایم.

حقوق بشر و رعایت اصول اخلاقی در مواجهه با انسانها ، امروز امری کاملا مدرن تلقی گشته و قوائد و ضوابط جهانی را شکل داده است و شاهدیم که امروز زیست حکومتها و تضمین بقای آنان بر همین اصل اساسی قرار دارد و عدم رعایت آن برابر است با ضعف حکومتها و در نهایت رویارویی با تمام انسانها . این نگاه امروزی و مدرن به اخلاق و حقوق بشر که دیر زمانی نیست به قوانین لازم الاجرا در جوامع بشری بدل شده و قوام ، دوام و محبوبیت دولت ها را شکل داده نتیجه آزمونهای پیاپی جوامع است که شاهد جنایات حکومت های زور با ابزارهایی چون چوبه های دار ، گیوتین و هیزمهای آتش بوده است . حاصل حضور روشنفکرانی است که در اوج قدرت حاکمان زور ، حنجره بریده و بند زندان را به جان می خریدند و در آتش می سوختند اما هرگز دست از تلاش بر نمی داشتند. حاصل آزمونی موفق در قرن ها پیش از ظهور دنیای مدرن در بخشی از جهان که آنرا ایران می خواندند بود . جایی که تبعیض معنا نداشت و انسانها به صرف انسان بودن برابر بودند ، جایی که حتی در گشایش کشور دیگر ، مغلوبین از اخلاق مداری فاتح ، مبارک باد بر قدومش می خواندند و فخرو مباهات امپراتوری ایران رابر ایرانیان افزون می ساختند.

و امروز

امروز که جامعه با قفل تحجر ، تعصب و هزاران بی اخلاقی روبروست ، تنها کلید گشایش آنرا در نهادینه شدن اندیشه اخلاق مدار و انسانی کورش باید یافت . اندیشه ای که رستنگاهش ایران و ایرانی بوده است و نجات و رهایی اش نیز بازگشت به همان اصول است وشاهد گام های پرتوان برای طی این مسیر هستیم . پیوند اندیشه امروز ایران با اندیشه کورش ناگسستنی است . اندیشه ای که در نهایت به تجویز آزادی ، برابری ، عدالت و رفع تبعیض برای مردم انجامید حاصل نزدیکی این دو اندیشه بود و امروز که موانعی چون حکومت های بی اخلاق در طی قرن ها میان این دو اندیشه حائل گشته به دلیل دوری حاکمان از این اندیشه است و تقابل آنان با ملت نشان حفظ آن از سوی مردم است

اين سخن بدينگونه نيست که پيوندی ميان انديشه های کوروش بزرگ و ايرانيان ديروز و امروز يافت نمی شود. چرا که کسانی همانند کوروش اگر چه انديشه های جهان گستر و به دور از قومی قبيله ای و ايلی و تباری را نمايندگی می کنند، به هر روی بايستی بر سر خوانی از فرهنگ پُر فر، بينش خوش باور و دانشی پُر بَر و بار نشسته، در دامان مادرانی آزاد و آزاده وباورمند به آزادی و آزادمنشی پرورش يافته باشند تا بتوانند بدان جای و جايگاه برسند.

پاسخ به اين پرسش که "چه پيوندی ميان انديشه های کوروش، در منشور خقوق بشر او و انديشه های ايرانيان امروز می بينيد؟"، به اين بخش از سخن و به فرهنگ پرورش دهنده ی کوروش و همانندانش باز می گردد و از شاهراهی می گذرد که خود پيشينه ای پُر پيمان در فرهنگ گشته ی ايران دارد و ديرينگی اش دست کم به هزار و چند سد سال پيش تر از دوران زايش و بالشِ کوروش بزرگ می رسد.

فرهنگی که نه تنها پيروی از انديشه و گفتار و کردار نيک را به مردمان آموزش می دهد، که در آن دوران ديرين که خشونت برابر با دليری وکشتار همسنگ شجاعت شناخته می شد و در جنگ ها، خاک ها را به توبره می کردند، بر دشت و هامون نمک می پاشيدند و استخوان مردگان را نيز از زير خاک به در می آوردند، به مردمان درس آزادگی در گزينش می دهد و حقوق نه تنها انسان ها، که همه ی جانداران را گرامی می دارد و پا را از آن نيز فرا تر می نهد و درخواست پاسداری از بوم زيست و محيط زيست را نيز به ميان می کشد.

پيوند ميان انديشه های کوروش و خواست ها درخواست های امروز ايرانيان که آنان را اينگونه به کوشش و شورش وا می دارد، از آن جايی سرچشمه می گيرد که سرودهای فردوسی، خيام و حافظ نيز از آن آبشخور دارند. از باور به آزادی در گزينش دين و آيين و يا روش زندگی در هر جای جهان، با هر نام و رنگ و زبان.

کميته بين المللی نجات پاسارگاد

http://www.savepasargad.com/