ایران نوین
Monday, November 9, 2009
Sunday, November 8, 2009
دادخواهیم این بیداد را
به نام خداوند جان و خرد
پس از کودتای رسوای انتخاباتی در دوره دهم ریاست جمهوری و رویدادهای دلخراش و ناگوار پس از آن ، که بانگ مهیب بر زمین خوردن تشت رسوایی کودتا گران به واسطه حماسه وصف ناپذیر ملت ایران ، در تمامی جهان پیچید ، شاهدیم شمار زیادی از هموطنانمان پس از گذشت ماه ها همچنان ، بند در پای و تازیانه بر گرده در زیر شدید ترین فشارها ، محبوس تمامیت خواهی کودتا گران هستند . آزاد اندیشانی چون احمد زیدآبادی ، عبدالله مومنی ، محمد ملکی ، کیوان صمیمی ، مجید دری و گروه بسیاری از هموطنانمان و همچنین فعالان سیاسی اصلاح طلب از شمار زندانیانی هستند که در شرایطی دشوار بدون آنکه از سوی حاکمیت و قوه قضاییه منسوب آن ، اندک وقعی به حقوق این افراد وجود داشته باشد ماه هاست به شکل غیر قانونی و در پی دادگاه های نمایشی در زندان بسر می برند .
پیمان عارف دانشجوی نخبه ایران ، نفر سوم کنکور کارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهران ، برنده مدال نقره المپیاد فیزیک و مبارزی شناخته شده در جنبش دانشجویی ، تنها به دلیل اعتراض به محرومیت از تحصیل بیش از چهار ماه همراه با سایر بازداشتهای وقایع پس از انتخابات در شرایط بسیار دشوار در زندان بسر می برد. در طول دوران تبلیغات ریاست جمهوری که محمود احمدی نژاد از عدم وجود دانشجوی ستاره دار در برابر دیدگان ملت سخن می راند ، پیمان عارف به همراه بیش از پنجاه دانشجوی سه ستاره و محروم از تحصیل ، همه روزه اعتراض خود را بیان داشت تا سندی دیگر از دروغ پردازیهای کودتاگران برملا گردد . پس از بازداشت وی ، موارد گسترده ای از نقض حقوق بشر نسبت به او اعمال گردید و همواره جدای از قرار گرفتن در سلول انفرادی یخچال ، فشار مضاعف بر وی ادامه یافت وامروز به دلیل همین فشارها و عدم رعایت حقوق بشر ، پیمان عارف برای دومین بار دوچار حمله قلبی گشته و در بیمارستان تحت مراقبتهای ویژه بسر می برد . این شرایط و فشارهای مغایر با اصول اخلاقی و موازین و معاهدات بین المللی که به امضا جمهوری اسلامی در نهادهای بین المللی رسیده است بر روی تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی وجود داشته و همواره سبب فجایعی چون از دست رفتن برخی از هموطنان از جمله امیدرضا میرصیافی ، اکبر محمدی ، ابراهیم لطف اللهی و همچنین برخی از بازداشت شدگان رویدادهای اخیر در زندان کهریزک شده است .
ما امضا کنندگان این بیانیه از تمامی فعالان و نهادهای حقوق بشر داخلی و بین المللی و همچنین سازمان عفو بین الملل می خواهیم تا نسبت به وضعیت تمامی زندانیان سیاسی و عقیدتی بویژه پیمان عارف واکنش نشان داده و دادخواهی ملت ایران را نسبت به فرزندانشان به گوش همگان برسانند و مانع بروز فاجعه ای دیگر گردند و دگر بار به برقدرت نشستگان هشدار می دهیم که صبر ملت را میزانیست و ادامه این روند و بازداشتهای غیرقانونی تنها بر بحران کنونی حاکم بر آنان می افزاید .
ابراهیم مرادی / احمد عبدلی / اردشیر لطفیان / امیرحسین گنج بخش / آذر خونانی / آرسن نظریان / آرش عارف زاده / آرمان راد / آرمین راد / آزاده خسروشاهی / آزاده سحر / آسمان مقدم / آسیه امینی / اکرم خیرخواه / آمنه نصر رمزی / آیدا سعادت / آیدا قجر / ایمان افسریان / بهاره علوی / بیژن مشاور / بیژن مهر / پروین اشرفی / پروین اردلان / پروین کهزادی / پریسا کاکایی / پریوش مقدم / پویا عزیزی / پیمان طیب نژاد / ثمانه عابدینی / ثمانه موسوی / جلوه جواهری / حسام فیروزی / حسام نصیری / حسن بهگر / حسن شریعتمداری / حسین علوی / حمید اکبری / حمید حمیدی / حمیدرضا خادم / حمیدرضا مسیبیان / خدیجه مقدم / رامین آروین / رضا جعفریان / رضا سیاوشی / رضا عارف زاده / رضا عزیزی نژاد / رضا نگهداری / رضوان مقدم / رکسانا خلیل الله / روحی شافی / روزیتا شرف جهان / رویا کاشفی / زویا اسکندریان / زینب پیغمبرزاده / سپهر عاطفی / سخاوت علی زاده / سروش جباری / سعید عبدی / سلماز مقدم / سلمان یزدان پناه / سمیرا جمشیدی / سوسن محمدخانی غیاثوند / سهیلا حقیقت نقش / شاهین سپنتا / شرر کنورتبریزی / شورانگیز داداشی / شیرین فامیلی / شیوا نصر / شیوا نظرآهاری / صادق محمودی / صبا واصفی / صدیقه مقدم / ضیا عبدی پور / طلعت تقی نیا / عالیه مطلب زاده / عطیه یوسفی مقدم / علی اکبر خسروشاهی / علی راکعی / علی غضنفری / علیرضا عزیزی / علیرضا محسنی / عماد صیاد / فاطمه پوراحمد / فاطمه حاجی / فرزاد رمضانی / فرزاد محمودی / فرزین بستجانی / فرشته ترانی / فرشید یاسایی / فرناز کمالی / فروغ سمیع نیا / فرهاد خاتمی / فرهاد یاسایی / فریبا داودی مهاجر / فرید فرهنگ / فرید هاشمی / فرید یکانی / فیروزه مهاجر / کاملیا کوثری / کاظم فخاریان / کاووس ارجمند / کاوه قاسمی کرمانشاهی / کاوه مظفری / کمال ارس / کورش استکی / کورش دانشیار / کورش صحتی / کوهیار گودرزی /لیلا صحت / محبوبه محبی / محمد اولیایی فرد / محمد برزنجه / محمد شیرزاد / محمد فاطمی / محمد فلاح نیا / محمد قائم مقامی / محمد شوراب / محمدحسین جعفری / محمود جعفری / مرتضی سیمیاری / مرتضی شیرالی / مرتضی موسوی / مریم حسین خواه / مریم رحمانی / مریم مالک / مژگان ثروتی / مسعود بهنود / مسعود لدنی / مقداد اسلامخواه / منصوره شجاعی / منوچهر قنبری / منیره حاجی / مونت آریانپور / مهتا بردبار / مهدی عمرانی / مهدیه گلرو / مهران براتی / مهرداد مشایخی / مهرنوش اعتمادی / مهشید راستی / نادر تقی زاده / نادر کاکاوند / ناهید توسلی / نریمان رحیمی / نسیم خسروی / نگین راستی / نوشابه امیری / نیما ناصرآبادی / نیره توحیدی / وهاب دوستی دوکشکانی / هرمز چمن آرا / هرمز ممیزی / هوشنگ آریانپور / هوشنگ هوشمند / هیلده تابش / یاور خسروشاهی
Wednesday, November 4, 2009
گروگانگیری کاری نسنجیده و زیانبار بود/جبهه ملی ایران-تهران
جای تردید نیست که در راه پر پیچ و خم سیاست همواری و ناهمواری فراوانست و در هر مرحله با دوراندیشی و درایت و رعایت ملاحظه باید گام برداشت. اتخاذ سیاستی که با خردورزی سازگار نباشد، غیر از زیان، آن هم زیان های جبران ناپذیر چیز دیگری ببار نخواهد آورد.
جمهوری اسلامی در سیزدهم آبانماه 1358 مرتکب اشتباهی در ارزیابی سیاست شد و اقدام به گروگان گیری کارکنان سفارت آمریکا نمود و مجوز این کار غیرعادی و نامتعارف را جاسوس بودن آنان و سفارتخانه آمریکا را جاسوسخانه نامید.
این اقدام ناروا که با هیچ یک از موازین و مقررات دیپلماتیک سازگاری نداشت برای جهانیان شگفت انگیز و نفرت آمیز می نمود زیرا اولا این توهینی بزرگ تلقی می شد نسبت به همه کسانی که در سفارتخانه های کشورهای جهان مقامات سیاسی را تصدی میکردند و با این ترتیب کارمندان سفارتخانه های ما هم مشمول این توهین می شدند.
ثانیا تجاوز به سفارتخانه یک کشور که به منزله خاک آن کشور است اعلان جنگ تلقی می شود و پی آمدهای ناگوار دارد. آشکار است که این کار ممنوع و نامتعارف که از سوی جوانان احساساتی و خونین دل از بابت سیاست آمریکا صورت گرفت شاید با ادامه دو سه روز، تنبیهی برای آمریکا و تسکینی برای جوانان به ظهور میرسانید و این رویداد بدون هیاهوی بسیار پایان می گرفت. متاسفانه کار جمهوری اسلامی در مدتی دراز (444 روز) با نپذیرفتن هیچ گونه میانجی گری که از طرف کشورها و شخصیت های نامی زمان انجام گرفت کار را به مخاصمت و قطع رابطه سیاسی بین دو کشور کشانید و پی آمدهای ناگواری را به دنبال آورد که به هیچ روی با هوشمندی سیاسی و منطق اجتماعی هماهنگ نبود و جز ضررهای بی شمار همراه نداشت.
زیانهای ناشی از دشمنی ایران و آمریکا از جهات گوناگون درخور یادآوریست:
الف – از لحاظ معنوی
1- موضوع گروگان گیری از نظر معنوی باعث فروریزی حیثیت سیاسی ایران در جهان گردید و به عنوان عملی دور از تمدن و واقعیات زندگی امروز و در حد کشورهای تازه به استقلال رسیده تلقی شد و ملت ایران را به سهل انگاری و بی اطلاعی از اوضاع زمان معرفی نمود.
2- تبلیغات آمریکا علیه ایران از راه تهیه فیلم های توهین آمیز و نمایشنامه ها و داستانهای مسخره آمیز و کاریکاتورهای مستهجن که هدفی جز بی آبرو کردن ایرانیان نداشت در مسیر این دشمنی بود و پاره ای از اهانت ها درباره اسلام را نیز باید به آنها افزود.
3- تمایل آمریکا به درگیری و جنگ بین ایران و عراق و یاری کردن آن سرزمین که غیر از ضایعات انسانی و از بین رفتن صدها هزار مجروح و معلول میدان های جنگ، موجب بیماریهای عصبی و روانی زاییده از بمبارانهای شیمیایی و موشک اندازی های گاه و بیگاه عراق در شهروندان ایران گردید و عوارض منفی آن سالها به درازا خواهد کشید.
4- ادامه این چالشگری موجب روی آوردن جمع کثیری از مغزهای متفکر و تحصیل کرده های ناراضی و زندانیان رهائی یافته به آمریکا و پناه یافتن آنان در آن سرزمین گردید و از این بابت زیانهای بزرگ معنوی پدید آورد.
ب- از لحاظ اقتصادی
از لحاظ جنبه ی اقتصادی زیانهای ناشی از گروگان گیری غیرقابل احتساب است و سالها تحقیق باید کرد تا بتوان به ارزیابی ضررهای آن دست یافت . از آن جمله است
1- بلوکه شدن مبلغ 24 میلیارد دلار در حساب بانکی ایران در آمریکا که پس از قطع رابطه ی سیاسی بین دو کشور انجام گرفت و هر فرد یا شرکتی که ادعای مالی علیه ایران داشت با موافقت آمریکا به تقدیم دادخواست به دیوان لاهه پرداخت و مبلغ مهمی از آن را نصیب خود کرد چنانکه حکم خوان یغما را پیدا نمود و مبلغ پنج شش میلیارد باقی مانده را هم آمریکا هنوز در بانکهای خود نگهداشته و به ایران پس نمی دهد.
2- وقوع جنگ بین ایران و عراق هر چند عوامل متعدد داشت اما تمایل آمریکا به کمک رسانی به عراق را در این حادثه نادیده نمیتوان انگاشت و پی آمدهای این جنگ افزون بر ضایعات بسیار جانی که بالغ بر نزدیک یک میلیون و پانصد هزار تن میباشد بیش از هزار میلیارد دلار خسارت مالی به بار آورده است که جبرانش به هیچ وجه در حیطه ی امکان نمی باشد .
3- اصرار به دامن زدن به دشمنی با آمریکا موجب آن شده است که دولت ایران در صدد پیدا کردن هواداران و یاوران سیاسی برای خود در جهان باشد و برای توفیق در این راه اقدام به مددرسانی مالی نسبت به حزب الله لبنان و سوریه و بسیاری از کشورهای آفریقا و آمریکای لاتین و حماس در فلسطین نماید و با کشورهایی که اختلافاتی با آمریکا دارند ایجاد ارتباط دوستانه کرده، به تغذیه ی مالی آنها بپردازد.
4- دولت ناچار است سالانه مبالغ کلانی صرف مداوا و پرستاری مجروحان جنگ و تغذیه عده زیادی جانباز و معلول نماید و برای بازماندگان شهیدان، بنیاد شهید تاسیس کند که اینها همه از تبعات جنگی است که جمهوری اسلامی آن را تحمیلی می داند.
5- خصومت با آمریکا موجب قطع روابط تجاری و عدم صدور صادرات ایران به آن کشور شده و نیز باعث تحریم بسیاری از کالاهای مورد نیاز ایران از سوی آمریکا گردیده و ناگزیر خریداری آنها از دست دوم و سوم مبالغ هنگفتی را از چنگ ایران بدر برده و می برد.
6- وجود این چالشگری انگیزه ی آن شد که جمهوری اسلامی نسبت به روسیه که سالهاست روابط چندان خوبی با آمریکا ندارد گرایشی فراتر از ارتباط سیاسی دوستانه پیدا کرد و روسیه از نرمخویی و دلبستگی و حریم دادن جمهوری اسلامی سوء استفاده کرده از آبهای دریای مازندران آنچه از سهم خود باید به کشورهای جدا شده از اتحاد شوروی بدهد از آبهای متعلق به ایران داد و به نیمی از دریا که بر طبق عهدنامه های 1921 و 1940 به ایران تعلق داشت دست تصرف انداخت. در نتیجه ی همین تیرگی روابط بود که خط لوله نفت کشورهای آسیای مرکزی که قرار بود از راه ایران به کشورهای دیگر جهان نفت برساند، از مسیر دیگر کشیده شد و مبالغ کلانی که بایستی به کیسه ایران فرو می ریخت بهره ی دیگران گردید.
جبهه ملی ایران با وجود اعتراض شدیدی که به مناسبت مباشرت آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 نسبت به آن کشور داشت در آبانماه 1358 با گروگان گیری مخالفت کرد و در بیانیه ها و روزنامه پیام جبهه ملی این مخالفت را با دلایل استوار و پیش بینی مضرات آن منعکس ساخت. هم اکنون جبهه ملی ایران معتقد است که کشور ما برای پیش گیری از ادامه ی ضررهای ناشی از گروگان گیری و خصومت باب روابط دوستانه و تعامل را با آمریکا بگشاید و در آینده از گزند دشمنی ها و چالش ها و موذیگری های او بپرهیزد.
داشتن ارتباط دوستانه ی متقابل با همه ی کشورهای جهان بدون تن دادن به هیچ گونه تحمیل و باج خواهی، راه درست برای حفظ استقلال و تمامیت کشور و تامین منافع ملی است.
تهران – دوازدهم آبانماه 1388
جبهه ملی ایران
شصتمین سال تاسیس جبهه ملی ایران
Tuesday, November 3, 2009
بیانیه ۵ سازمان سیاسی ملی به مناسبت ۱۳ آبان
بدیهی است مردم ایران از اثرات و پیامدهای آزادیهای بنیادین و جهان شمول مذکور غافل نبوده و سرسختانه خواستار رعایت و اجرای درست آنها از سوی دولت های وقت بوده اند و در برابر عدم رعایت و نادیده انگاشتن تکالیف مزبور و نقض فاحش آنها که همواره سرزنش ها و محکومیت های پی در پی نهادهای بین المللی مربوطه را در پی داشته است، با هر روش متناسب با شرایط روز، اعتراض و ناخرسندی خود را در این باره ابراز کرده اند. بویژه در شرایط کنونی، جامعه ایران به دلیل سوء مدیریت حکومت وقت و ناتوانی در اداره کشور با نارسایی ها و نابسامانی های زیادی در عرصه های گوناگون امور داخلی و خارجی و از دست رفتن فرصت های پیش آمده، روبرو بوده است. تغییر وضع کنونی از سوی آگاهان و نیک اندیشان جامعه برای برون رفت از شرایط ناهنجار روز امری ضروری تشخیص داده شد و فعالان سیاسی و اجتماعی بر آن شدند تا از راه مشارکت در انتخاباتی آزاد و سالم به این مقصود دست یابند. با وجود اینکه اکثریت مردم ایران بطور اصولی نسبت به رویه و برخورد گزینشی شورای نگهبان بدگمان بوده اند و به تامین آزادی و سلامت انتخابات بشدت تردید داشته اند، با تمام شک و شبهه ها بر آن شدند تا با حضور گسترده خود در انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری به این ضرورت و نیاز سیاسی-اجتماعی کشور و تغییر اساسی وضع موجود پاسخ دهند. به همین جهت، پیام تغییر در جریان مبارزات انتخاباتی اخیر بازتاب گسترده و استقبال همگانی را در پی داشت و شواهد و نشانه های وقت همه حاکی از دستیابی به این خواست سیاسی- اجتماعی بود. افزون بر آن، خرد و مصلحت سیاسی مندرج در ضرورت تغییر، نوید دهنده دستیابی به این انتظار بود. ولی رویدادهای پسین نشان داد که در ساختار نظام استبدادی موجود، انتظار تساهل و سازگاری با فرایند انتخابات آزاد پنداری نادرست و ساده اندیشانه است. بهمین جهت، بر خلاف انتظار همگانی، اعلام شتابزده و بی سابقه نتیجه انتخابات به یکباره جامعه را با شگفت زدگی تمام نسبت به فرآیند انتخابات از پیش تعیین شده مواجه ساخت. در برابر این رویداد غیرمنتظره، مردم برای بازپس گیری حقوق از دست رفته خود، در تمام راهپیمای های معترضانه مسالمت آمیز، قانونمند و آرام نسبت به خلافکاریهای انجام شده برآمدند که با واکنش خشونت آمیز عوامل حکومت و پیامدهای قانون ستیز آن، چون بازداشتهای خودسرانه، ضرب و شتم، بازداشت، شکنجه، کشتار و سرانجام برگزاری محاکمات نمایشی روبرو شدند، روندی که کمابیش تا کنون ادامه داشته است.
بدیهی است وقتی جو خشونت همراه با محدودیت های سیاسی و اجتماعی بر جامعه حاکم شود و همه راههای مسالمت آمیز، قانونمند و مدنی برای رسیدگی به حقوق پایمال شده مسدود گردد، مردم به ناچار بر آن می شوند تا با حضور و شرکت مسالمت آمیز در یاد روزها، آیین ها و مراسم ملی، مذهبی و سیاسی، خواسته های خود را از حکومت در پرتو شرایط و مقتضییات روز پیگیری نمایند. چنانکه تا کنون بهمین ترتیب عمل نموده اند.
اینک که مراسم سیزده آبان در پیش است، امضا کنندگان زیر، همراه و همگام با اکثریت مردم ایران، برای بازیابی حقوق پایمال شده و برقراری نظام مردم سالار مبتنی بر حقوق بشر و آزادیهای بنیادین و حکومت قانون، حضور و مشارکت خود را در برگزاری مراسم مسالمت آمیز و آرام روز سیزدهم آبان اعلام داشته و انتظار دارند هشدارهای مسالمت آمیز و پی در پی مردم، نفی کنندگان راه آزادی و پیروان روشهای خشونت وستیزگری را به راه مردم و ملت باز گرداند و با ارزشهای انسانی جهان شمول که فرایند سده ها تلاش و کوشش جوامع بشری بوده همسو سازد. ما امیدواریم که خودکامگی داخلی و دشمنی ورزی خارجی به بوته تاریخ سپرده شود و با قصد و نیت آشتی جویانه و سازنده بر آن شویم تا تمام نارسایی ها و نابسامانی های داخلی را پایان داده و با اتخاذ سیاست خارجی مدبرانه و تنش زدا، در مقام حل مسالمت آمیز دشواری های موجود برآییم تا بدین ترتیب اقدامات بازدارنده ای که تا کنون مانع تحقق منافع اساسی کشور و استفاده از فرصت های پیش آمده گردیده است پایان یابند.
با رفع تحریم ها، بویژه تحریم های گوناگون بین المللی، امکان سرمایه گذاری داخلی و خارجی در عرصه های مورد نیاز به ویژه در زمینه انرژی فراهم و، در نتیجه، باج دهی به این و آن قدرت برای شکستن تحریم های مورد بحث پایان خواهد یافت. سرانجام، ایران باید با اتخاذ راهبردهای درست و گفتگوهای سازنده، جایگاه شایسته خود را در نظام بین المللی بدست آورد و در تصمیم گیریهای جهانی حضور و مشارکت موثر داشته باشد. به دیگر سخن، با در نظر گرفتن فرآیندهای زیانبار رویداد سیزده آبان در عرصه های حقوقی، اقتصادی، سیاسی و مالی کشور، اینک بر آن شویم از یادروز این رویداد بعنوان نقطه عطفی در جهت بازنگری و خودسازی مردم سالارانه در کشور و تنش زدایی و برقراری تعاملات سازنده و چند جانبه در روابط خارجی بهره برداری شود، و در این رابطه رویارویی و دشمن سازی سی ساله جای خود را به تفاهم و همکاریهای سازنده و بالنده، با توجه به منافع دو طرف، دهد.
دوازده آبان 1388
جبهه ملی ایران، حزب ملت ایران، نهضت آزادی ایران، شورای فعالان ملی مذهبی، همبستگی برای دموکراسی و حقوق بشر
Saturday, October 31, 2009
متن سخنرانی کورش زعیم در پاسارگاد
کورش، تو به ما آموختی چگونه ایرانی باشیم!
در این پنجمین سال برپایی روز جهانی کورش و سومین سال بنیانگذاری این روز بنام روز ملی ایران، من ایرانی بودن شما را در این روز خجسته شادباش می گویم. بیشتر ما که در اینجا گرد آمده ایم و این روز فرخنده ملی را بزرگ می داریم، در این پندار هستیم که کورش فردی استثنایی و بی همتا در جامعه ایرانی بوده است. در صورتیکه اینجور نیست. کورش یک ایرانی راستین بود، زیرا در خانواده و جامعه ایرانی پرورش یافته و آموزش دیده بود. در آن زمان، هزاران هزار کورش در ایران می زیستند که ما یکی از آنان را که بخت پادشاهی و جاودانگی یافتن در تاریخ را پیدا کرد می شناسیم. در آن زمان جامعه ایرانی کورش می پروراند. پدر او کورش بود، دوستانش کورش بودند، مربیانش کورش بودند، مادرش کورش بود، همسرش کورش بود و فرماندهانش همه کورش. ما صدها سال است که بعلت تحمیل اندیشه ها، گفتار و کردار ناایرانی، از آن فرهنگ زیبای آدم ساز درست اندیشی، راستگویی، گفتار و کردار نیک فاصله گرفته ایم و دیگر ایرانی راستین نیستیم. اینکه ما کورش را اینگونه گرامی می داریم، نشانگر آن خواهش و آرزوی درونی ماست که دوباره ایرانی باشیم.
در آن دوران، یک دولتمرد هرگز دروغ نمی گفت، در این دوران هرگز راست نمی گوید. در آن دوران، سردمدارن کشور نه تنها به خزانه ملت دست دراز نمی کردند، بلکه به خزانه کشورهای بیگانه تسخیر شده هم دست دراز نمی کردند؛ در این دوران نه تنها خزانه ملت را تهی می کنند، بلکه کشورهای بیگانه هم خزانه ملت ما را تهی می کنند. در آن دوران، هر دیوانسالاری که دروغ می گفت یا به مردم خشونت می کرد یا به حقوق مردم تجاوز می نمود، بی درنگ نکوهش و از کار برکنار می شد؛ در این دوران، ارتقای درجه می یابد. در آن دوران، همه مردم فرهیخته جهان متمدن می خواستند از کشور خود بگریزند و در ایران زندگی کنند؛ در این زمان، همه ایرانیان فرهیخته میخواهند از ایران بگریزند و در کشورهای دیگر زندگی کنند. در آن زمان، حاکمیت ایران پیشاهنگ حقوق بشر و نوعدوستی بود؛ در این دوران، حاکمیت ایران به تنها چیزی که تن در نمی دهد حقوق بشر و نوعدوستی است. در آن زمان، همه مردم جهان متمدن، ایران را دوست و ایرانی را گرامی می داشتند؛ در این زمان، همه مردم جهان متمدن از ایران گریزانند و به ایرانی بدگمان. در آن زمان، ملت ایران داراترین و آسوده زی ترین مردم جهان بودند؛ در این زمان یکی از فقیرترین و پریشان زی ترین.
اکنون ما ایرانیان بخود آمده ایم، از خواب چند صدساله بیدار شده ایم، خود را در آینه دیده ایم و به وحشت افتاده ایم که این ما نیستیم. ما ایرانی بوده ایم و ایرانی زیسته ایم، و می خواهیم دوباره ایرانی زندگی کنیم؛ ... و این خواهد شد.
این شیرملت ایران است که از خواست ما پشتیبانی خواهد کرد و خورشید مهر ایران را دوباره بر پشت خود بر این سرزمین و سراسر جهان خواهد تاباند. ما به آنان که سده هاست ملت ما را در بند اندیشه های ناسازنده و ناپذیرفتنی خود گرفتار کرده اند می گوییم: برو به پیشه خود برس که پیشه ملت ایران آزادی و آزادگی است.
این سبز ایران سبز شادمانی و پیشرفت و آبادانی است و بازیچه دست هیچ کس و گروه نیست. این
سپید ایران سپید آشتی و دوستی ملت ایران با همه ملت های جهان است و ما دست همزیستی و دوستی و همکاری را به سوی همه مردم جهان دراز خواهیم کرد؛ که ایرانی نه تنها مرگ کسی را خواهان نیست بلکه سربلندی همه ملت ها را خواهان است. ما فقط اگر بتوانیم در میان همه ملتهای پیشرو و سربلند جهان بدرخشیم و سربلند باشیم ملت ایران هستیم. و این سرخ ایران نشان تهدید و جنگ خواهی و خونریزی نیست، نشانه عشق و شادابی و انرژِی زندگی است. ما این عشق و انرژی را به ملتمان باز خواهیم گرداند.
ای تویی که خورشید من ایرانی را گرفتی تا در تاریکی و ایستایی ذهن تو تصور تنهایی کنم، بدان که من ذهن مرده تو را آنقدر با جنبش آزادگی خود تکان خواهم داد تا زنده و پویا گردد. من دل تاریک تو را با فرهنگ جهان بین ایرانیم روشن خواهم کرد تا از تاریکخانه خود بیرون آیی.
تو تاریکی اندیشه خود را بر من تحمیل کردی، ولی من تو را به روشنایی ایرانی بودن خواهم کشاند و ستم تو را با مهربانی خود درهم خواهم شکست. من ایرانی تا تو را انسان نکنم از پای نخواهم نشست و لذت و افتخار ایرانی بودن را به تو خواهم چشاند.
کورش زعیم
پاسارگاد
7 آبان 1388 (29 اکتبر 2009)