25 خردادی دیگر پس از گذشت 28 سال
بیست و هشت سال پیش - سال 1360- شورای مرکزی جبهه ملی طی نامه ای که به وزیر وقت کشور آیت الله محمد رضا
کنی نوشت، خواستار برگزاری یک گردهم آیی اعتراضی در ورزشگاه امجدیه یا محمد نصیری - ثریای سابق-
گردید و یادآور شد چنانچه ظرف مدت دو هفته پاسخی از آن وزارتخانه دریافت نگردد جبهه ملی خود رأسا اقدام
به برگزاری گردهم آیی در میدان فردوسی تهران خواهد نمود.
چون پس از گذشت دو هفته وزارت کشور پاسخی به درخواست جبهه ملی نداد، شورای مرکزی جبهه ملی از
مردم تهران دعوت کرد تا در اعتراض به قانون ضد انسانی قصاص و عمل کردهای جنایت کاران دست اندرکاران
اسلامی در کشتار و اعدام مردم بیگناه روز 25 خرداد در میدان فردوسی گردهم آیند. هم چنین از مردم شهرستان
و مراکز استانها دعوت نمود همزمان در میدان اصلی شهرهای خود اقدام به برگزاری گردهم آیی اعتراضی نمایند.
جنب و جوشی که دعوت جبهه ملی در میان مردم ایجاد نمود باعث نگرانی شدید دست اندرکاران جمهوری
اسلامی به ویژه بنیانگذار آن آیت الله روح الله خمینی شد، بطوری که صبح 25 خرداد در یک نطق بدون اشتباه
– به قول خبرگزاری ها بعد از اشاره به اینکه رضاخان با همه قلدری هم با اسلام در نیافتاد، محمد رضا با همه
بدی ها که مرتکب شد با اسلام در نیافتاد. حالا اینها که اسم ملی روی خود گذاشته اند می خواهند با اسلام عزیز
در بیافتند!
- وابستگان به جبهه ملی و اساساً ملی ها را مرتد اعلام کرد و یادآور شد در اسلام مرتد از کافر بدتر و خونش
حلال است و از امت به قول خود همیشه در صحنه خواست که در میدان فردوسی حاضر شده و از اسلام عزیز دفاع نمایند.
آوردن توده های مردم بی خبر شهرستانهای دور و نزدیک به تهران و همراه کردنشان با حزب اللهی ها و
شرکت و همراهی برخی از احزاب و سازمانهای سیاسی - که آن روزها استقرار استبداد مذهبی را حرکتی انقلابی
و ضد امپریالیستی ارزیابی می کردند- با آنها باعث رویارویی و برخورد آزادیخواهان با حامیان ذوب شده در
ولایت فقیه نظام گردید.
در 25 خرداد سال 60 و بنیانگذار نظام اسلامی ماهیت ضدملی و مخالف آزادی بودن خود و نظام ولایت فقیه را
نه پنهان که آشکارا نشان داد.
در قطع نامه گردهم آیی که مانع برگزاری آرام آن شدند و ناگزیر با برخوردها و خشونت هایی توسط عوامل
چماق بدستان رژیم همراه بود پس از بیان مستدل در رد قانون ضدانسانی قصاص آمده بود که نظام اسلامی به
دلیل ماهیت ضدملی و ضدانسانی خود و بدلیل جنایاتی که مرتکب شده است فاقد مشروعیت قانونی و پایگاه
مردمی است. نظام آینده ایران را مردم برای خود تعیین خواهند کرد.
بیست و هشت سال از آن تاریخ گذشت تا مردم در اعتراض به تقلب در شمارش آراء انتخابات ریاست جمهوری اسلامی بار
دیگر برای اثبات غیرقانونی و ضد مردمی بودن استبداد مذهبی به خیابانها آمدند و بدون ترس از زندان و اعدام،
دلاورانه در برابر عوامل سرکوبگر نظام ایستادند و با فداکاری و جانبازی نشان دادند که تنها راه رهایی
«استقلال، آزادی، جمهوری ایرانی» و نه جمهوری اسلامی.
تاریخ گر چه به همان شکل که اتفاق افتاده تکرار نمی شود ولی گه گاه شباهت ها و مانند بودن های رویدادهایی
تاریخی با همدیگر شگفت انگیز و عبرت انگیز است. تفاوت 25 خرداد 1388 با گذشته حضور شیرزنان،
پیشگامان دیرپای پیکار ایران دوستی و آزادیخواهی و سامان دهی خیزش توسط جوانان و دانشجویان پرشور و
دلاور است که نه تنها سردمداران اسلامی را دچار رعب و وحشت کرده بلکه باعث گفتن و تحسین افکار عمومی
دنیا شده است.
خیزش و جنبش ملی و آزادیخواهانه کنونی تردیدی باقی نگذارده است که عمر استبداد مذهبی در ایران به پایان
خود نزدیک شده و همه جناحهای قدرت در حاکمیت اسلامی دیر یا زود باید پاسخ گری جنایت های جانی، مالی و
معنوی که در سی سال گذشته مرتکب شده اند باشند.
No comments:
Post a Comment