نويسنده و فعال سياسی
پیش از آغاز ضروریست مراتب امتنان و سپاس خود را از کميته بين المللی نجات پاسارگاد، برای تمام تلاشها و همت بلندشان در راستای اعتلای فرهنگ این کهن بوم اعلام نمایم.
حقوق بشر و رعایت اصول اخلاقی در مواجهه با انسانها ، امروز امری کاملا مدرن تلقی گشته و قوائد و ضوابط جهانی را شکل داده است و شاهدیم که امروز زیست حکومتها و تضمین بقای آنان بر همین اصل اساسی قرار دارد و عدم رعایت آن برابر است با ضعف حکومتها و در نهایت رویارویی با تمام انسانها . این نگاه امروزی و مدرن به اخلاق و حقوق بشر که دیر زمانی نیست به قوانین لازم الاجرا در جوامع بشری بدل شده و قوام ، دوام و محبوبیت دولت ها را شکل داده نتیجه آزمونهای پیاپی جوامع است که شاهد جنایات حکومت های زور با ابزارهایی چون چوبه های دار ، گیوتین و هیزمهای آتش بوده است . حاصل حضور روشنفکرانی است که در اوج قدرت حاکمان زور ، حنجره بریده و بند زندان را به جان می خریدند و در آتش می سوختند اما هرگز دست از تلاش بر نمی داشتند. حاصل آزمونی موفق در قرن ها پیش از ظهور دنیای مدرن در بخشی از جهان که آنرا ایران می خواندند بود . جایی که تبعیض معنا نداشت و انسانها به صرف انسان بودن برابر بودند ، جایی که حتی در گشایش کشور دیگر ، مغلوبین از اخلاق مداری فاتح ، مبارک باد بر قدومش می خواندند و فخرو مباهات امپراتوری ایران رابر ایرانیان افزون می ساختند.
و امروز
امروز که جامعه با قفل تحجر ، تعصب و هزاران بی اخلاقی روبروست ، تنها کلید گشایش آنرا در نهادینه شدن اندیشه اخلاق مدار و انسانی کورش باید یافت . اندیشه ای که رستنگاهش ایران و ایرانی بوده است و نجات و رهایی اش نیز بازگشت به همان اصول است وشاهد گام های پرتوان برای طی این مسیر هستیم . پیوند اندیشه امروز ایران با اندیشه کورش ناگسستنی است . اندیشه ای که در نهایت به تجویز آزادی ، برابری ، عدالت و رفع تبعیض برای مردم انجامید حاصل نزدیکی این دو اندیشه بود و امروز که موانعی چون حکومت های بی اخلاق در طی قرن ها میان این دو اندیشه حائل گشته به دلیل دوری حاکمان از این اندیشه است و تقابل آنان با ملت نشان حفظ آن از سوی مردم است
اين سخن بدينگونه نيست که پيوندی ميان انديشه های کوروش بزرگ و ايرانيان ديروز و امروز يافت نمی شود. چرا که کسانی همانند کوروش اگر چه انديشه های جهان گستر و به دور از قومی قبيله ای و ايلی و تباری را نمايندگی می کنند، به هر روی بايستی بر سر خوانی از فرهنگ پُر فر، بينش خوش باور و دانشی پُر بَر و بار نشسته، در دامان مادرانی آزاد و آزاده وباورمند به آزادی و آزادمنشی پرورش يافته باشند تا بتوانند بدان جای و جايگاه برسند.
پاسخ به اين پرسش که "چه پيوندی ميان انديشه های کوروش، در منشور خقوق بشر او و انديشه های ايرانيان امروز می بينيد؟"، به اين بخش از سخن و به فرهنگ پرورش دهنده ی کوروش و همانندانش باز می گردد و از شاهراهی می گذرد که خود پيشينه ای پُر پيمان در فرهنگ گشته ی ايران دارد و ديرينگی اش دست کم به هزار و چند سد سال پيش تر از دوران زايش و بالشِ کوروش بزرگ می رسد.
فرهنگی که نه تنها پيروی از انديشه و گفتار و کردار نيک را به مردمان آموزش می دهد، که در آن دوران ديرين که خشونت برابر با دليری وکشتار همسنگ شجاعت شناخته می شد و در جنگ ها، خاک ها را به توبره می کردند، بر دشت و هامون نمک می پاشيدند و استخوان مردگان را نيز از زير خاک به در می آوردند، به مردمان درس آزادگی در گزينش می دهد و حقوق نه تنها انسان ها، که همه ی جانداران را گرامی می دارد و پا را از آن نيز فرا تر می نهد و درخواست پاسداری از بوم زيست و محيط زيست را نيز به ميان می کشد.
پيوند ميان انديشه های کوروش و خواست ها درخواست های امروز ايرانيان که آنان را اينگونه به کوشش و شورش وا می دارد، از آن جايی سرچشمه می گيرد که سرودهای فردوسی، خيام و حافظ نيز از آن آبشخور دارند. از باور به آزادی در گزينش دين و آيين و يا روش زندگی در هر جای جهان، با هر نام و رنگ و زبان.
کميته بين المللی نجات پاسارگاد