ایران نوین

Friday, August 14, 2009

برای آنان که دیگر نیستند ، لیک همیشه خواهند بود

مکانیسم دولت در سایه/ بیانیه جبهه ملی ایران





امروزه همبستگی و وابستگی روزافزون جوامع به یکدیگر آنچنان رو به گسترش و پیچیدگی است که دولتها تنها قادر به حل بسیاری از مسائل و مشکلات پیش آمده نبوده بلکه نیاز به همکاریهای هر چه بیشتر جوامع مدنی سازمان یافته،بخش خصوصی فعّال و سازمانهای بین المللی دارند. به ویژه در این رابطه جایگاه و نقش نهادهای مردمی غیر دولتی ،مانند جمعیتها،انجمن ها،اتحادیه ها و .... را نمی توان نادیده گرفت و امروزه آنها در بسیاری از تصمیم گیریهای دولتهای مربوطه خود و همچنین سازمانهای بین المللی اثرگذار می باشند. چنانچه نقش جوامع مدنی سازمان یافته در زمینه سازی و پیشبرد بسیاری از کنوانسیون های منطقه ایی و بین المللی مانند تدوین اساسنامه دیوان کیفری بین الملل و مصوبات پارلمانهای اروپا و اتحادیه اروپا در زمینه های حفظ حقوق بشر و ایجاد نهادهای اجرایی بمنظور برخورد با ناقضین آنها عمدتا" نتیجه و ثمره کوششهای آنها بوده است. همچنین مشارکت روزافزون نهادهای مدنی در روند تصمیم گیری دولتها و سازمانهای بین المللی سبب گردیده که در برخی از کشورها ایجاد دولت در سایه بمنظور نظارت بر صحّت اعمال و رفتار دولت حاکم بعنوان ضرورتی لازم مطرح گردد. البته در کشورهایی که تفکیک قوا به معنای اخص وجود نداشته و نوعی تداخل قوا پیش بینی شده ،مانند بریتانیا، وجود دولت در سایه بعنوان یک قاعده عرفی تلقی شده است.بعلاوه در این جوامع در صورتی که حزبی برای مدتی طولانی مسئولیت امور را در دست داشته باشد از درون حزب حاکم ،جناح چپ یا راست آن نقش دولت در سایه را ایفا می نماید. منافع حاصله از این قاعده سبب گردیده که در برخی از کشورها که دارای قوانین اساسی مدون می باشند،استفاده از مکانیسم دولت در سایه مورد توجه قرار گیرد.از جمله در جریان انتخابات دهمین دوره ریاست جمهوری اخیر،که فرآیندی تردید برانگیز ، جنجال آفرین و غیر دموکراتیک را در پی داشت است، یکی از چهار رقیب در مبارزات انتخاباتی تشکیل دولت در سایه را برای صحت و درستی اعمال دولت منتخب به عنوان پیشنهاد اصلاحی و فراتر از آن انقلابی مطرح می نماید که تا حدودی مورد توجه و تحسین قرار می گیرد. شگفت آنکه کوتاه زمانی پیش از این پیشنهاد یکی از فعالان سیاسی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران، کوروش زعیم، در مانیفستی آرمانگرایانه از ایجاد دولت در سایه بعنوان مکانیسمی برای نظارت بر رفتار و رویه دولت حاکم و در عین حال بدیل و جانشین احتمالی آن سخن می راند. تعجب آنکه این طرح کاملا" نظری و در عین حال انتزاعی به مذاق حکومت وقت خوش نیامده ، اقدام به بازداشت و زندانی نمودن ایشان می نماید. حال آنکه چندی پس از آن پیشنهاد مشابه از سوی یکی از نامزدهای انتخاباتی مبنی بر ایجاد دولت در سایه در صورت پیروزی، بعنوان ، نظری بدیع تلقی می شود.

جبهه ملی ایران که قویا" خود را پای بند به مردم سالاری، حقوق بشر و آزادیهای اساسی عاری از هر گونه تبعیض می داند، به ویژه آزادی بیان ، عقیده، قلم و ....، چنین برخوردی را با کوروش زعیم مغایر با تعهدات بین المللی جمهوری اسلامی ایران مندرج در اعلامیه جهانی حقوق بشر و میثاق حقوق مدنی و سیاسی و میثاق حقوق اقتصادی ، اجتماعی و فرهنگی از یک سو و اصول مربوطه قانون اساسی و فراتر از آن برخورد تبعیض جویانه حکومت با دو شهروند با عقیده و نظر مشابه می داند. انتظار می رود که هرچه زودتر به این بازداشتهای غیر قانونی ، غیر انسانی ، غیر اخلاقی و نمایشی که در تضاد کامل با آزادی سیاسی و اندیشه و نمودی از واپسگرایی قرون وسطایی است پایان داده شود

.


بیست و دوم مرداد 1388

جبهه ملی ایران


Tuesday, August 11, 2009

یک کلمه کم و یک کلمه بیش


در اعتراضات اخیر بسیاری اوقات مردم ما از شعارهای گذشته الگو برداشتند که غالباً نتیجۀ مطلوب را نداشت و چه بسا کمانه هم کرد. اما سرانجام با کاستن یک کلمه از شعار مرکزی انقلاب 57، و افزودن یک کلمه به آن، به شعار واقعی این جنبش رسیدند که: «آزادی، استقلال، جمهوری ایرانی» است. این شعار، کسانی را که غم دیار و آیندۀ دیار را صمیمانه بر دل دارند و بزخو نکرده اند تا از نمد اتفاقات اخیر کلاهی نصیب ببرند جداً به آیندهٌ جنبش امیدوار ساخت. با کنار رفتن صفت اسلامی ندای جدا کردن دین و دولت در داده شد و نوید آزادی خواهی که فقط بیرون از چارچوب جمهوری اسلامی معنایی دارد به گوش همه رسید.

سوای آن دسته از مدعیان مخالفت با جمهوری اسلامی، که ظاهراً مخالفتشان بیشتر با جمهوریت آن است تا با اسلامیتش، اصلاح طلبان اسلامگرا هم از این تغییر به وحشت افتاده اند. این گروه دوم مذبوحانه می کوشند تا همان شعار سی سال پیش خود را که «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» بود، معتبر نگاه دارند و به سبک خمینی تأکید می کنند که نه باید کلمه ای از این شعار کاست نه کلمه ای بدان افزود. این واکنش بی سرانجام نشانۀ بارز خویشاوندی سیاسیشان با دیگر رقبای اسلامگرای آنهاست و نمودار فاصله ای که این حضرات با آزادی و آزادیخواهی دارند.

یک قرن است که نزاع اصلی گروه های سیاسی ایران بر سر تعیین نظام سیاسی کشور بوده است و دیگر اختلافات یا کشمکش ها را تحت شعاع خود قرار داده. خواستن آزادی، یعنی خواستن نظامی که قادر به تأمین آن باشد. از این دیدگاه هر نظام مذهبی و یا نظامی که مقامی غیر انتخابی را در رأس کشور قرار دهد مردود است.

منطقی که از انقلاب مشروطیت بدین سو تحولات سیاسی تاریخ معاصر ایران را شکل داده منطق جایگزینی نظام های سیاسی است. این منطق به دلیل به درازا کشیدن اعتراضات مردمی باز امروز بر صحنۀ سیاسی غالب شده است و می تواند نمای تحولات آینده را پیش چشم همگان ترسیم کند. انتخابی این گونه هر چند دهه یکبار میسّر می شود. بر عهدۀ آزادیخواهان است که این فرصت گرانبهای تاریخی را، در شرایطی که خواست هایشان از پشتیبانی جهانی برخوردار است، غنیمت شمرند. در این نبرد پیروزی جایگزین ندارد و شکست توجیه نمی پذیرد.


ایران لیبرال



--