در نظامهای دموکراتیک نظیر دولت ملی دکتر محمد مصدق شکست یا پیروزی متعلق به هر دو ،ملت و دولت بود ، یا هر دو مغلوب میشدند یا هر دو پیروز، ولی حرکات مستبدان هیچگاه مبارزه ملت محسوب نمیشود و شکست یا پیروزی آنها شکست یا پیروزی ملت نیست زیرا بین حکومت کنندگان و حکومت شوندگان جدائی افتاده و معمولا خواستهای حکومت کنندگان صرفا مبتنی بر بقای قدرتشان میباشد .
ما هنوز پنبه،
پشم،
زعفران ، سنگهای مرمر و نفت را بطور خام صادر میکنیم و در اروپا به مواد
قابل استفاده تبدیل میشود . حال چگونه است که حکومت برای غنی سازی اورانیم
اینهمه سماجت بخرج میدهد؟ آیا در مونتاژ اتومبیل پژو آنقدر مهارت داریم که
سر چهار راه آتش نگیرد ؟ آیا اطمینان داریم که نیروگاه هسته ای مان به
سرنوشت نیروگاه اتمی چرنوویل دچار نمیشود ؟ یا اصرار دولتمردانمان صرفا
جنبه قدرت نمائی و ایجاد رعب و وحشت در دلها دارد تا ریز و درشت تکلیف
خودشان را بدانند و در برابر عظمت کاذب مقامات بی اختیار سجده کنند ؟
مهمترین نشانه تقوای یک سیاستمدار پرهیز از اعمال زور است ، دیکتاتوری
ایجاد غرور و خود خواهی میکند و انسان خود خواه هر قدر هم حسن نیت داشته
باشد ،شر آفرین خواهد شد . استالین از ابتدا مایل به کشتار نبود ، هیتلر
آرزو داشت به ملت آلمان خدمت کند ولی ملت آلمان را تا لبه پرتگاه نابودی
سوق داد .فراموش نکنیم پیامبر اکرم خود را بشری چون دیگران میخواند و با
دیگران دایره وار مینشست تا مبادا او را برتر بدانند . در مسائل با دیگران
مشورت مینمود و در هیچ کتاب تاریخی نمی بینیم که به او القابی دهان پر کن
داده باشند !
No comments:
Post a Comment