ایران نوین

Tuesday, December 23, 2008

تبلیغات مکتبی انقلابی!!! ه










آیت الله خمینی در در جمع کارکنان پخش رادیو بود که “اقتصاد برای خر است”، را حواله مخالفان میکند: ”من نمیتوانم تصور کنم، هیچ عاقلی نمیتواند تصور کند که بگویند ما خون هایمان را دادیم که خربزه ارزان بشود، ما جوانهایمان را دادیم که خانه ارزان بشود، این منطق باطلی است که شاید کسانی انداخته باشند، مغرض ها انداخته باشند، توی دهن های مردم که بگویند ما خون دادیم که مثلا کشاورزی مان چه بشود. آدم خودش را به کشتن نمیدهد که کشاورزی اش چه بشود.همه دیدید که تمام قشرها ، خانم ها ریختند توی خیابان ها ، جوان ها ریختند توی خیابان ها،در پشت بام ها در کوچه و برزن و همه جا، فریادشان این بود که اسلام میخواهیم، برای اسلام است که انسان میتواند جانش را بدهد، اولیا ما هم برای اسلام جان دادند نه برای اقتصاد، اقتصاد قابل این نیست. آن هایی که دم از اقتصاد می زنند و زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند از باب اینکه انسان را نمیدانند یعنی چه، خیال میکنند انسان یک حیوانی است که همان خورد و خوراک است. منتها خورد و خوراک این حیوان با حیوانات دیگر یک فرقی دارد. این چلوکباب میخورد، او کاه میخورد.اما هر دو حیوانند، اینهایی که زیربنای همه چیز را اقتصاد میدانند، اینها انسان را حیوان میدانند. حیوان هم همه چیزش فدای اقتصادش است.زیر بنای همه چیزش، الاغ هم زیر بنای همه چیزش اقتصادش است

نقاشي يك سنگسار از دوران قاجاريه

Friday, December 19, 2008

هشدار به امارات




اديب برومند

نگردد آدمي هرگز مكرّم

مگر باشد به حقداني مسلّم

به زيرِ سايه‏ي حق‏پروري‏ها

توان آسود با وجدانِ خرّم

بود انصاف، بارِ حق ستايي

كه باشد افسري بر فرقِ عالم

به حقّ كس تجاوز را چنان دان

كه در جامِ زلالش ريختن سم

تصرّف در اثاث و جامه‏ي كس

مطهّر كي شود با آبِ زمزم؟

كنون بس در شگفتم از امارات

كه پاسِ حقّ ما را نيست مُلزم

طمع دارد به چشمي فارغ از شرم

كه باشد دوخته بر مالِ همدم

به مالِ همدم و همسايه ورزد

طمع بي‏هيچ دستاويزِ مُبرَم

چه ارزد پاره‏كاغذ مدّعي را

چو باشد مالكِ ديرينه اقدم؟

جزاير در «خليجِ فارس» يكسر

به خاكِ پاكِ ايران بوده مُنضَم

زِ عهدِ «كورش» و «دارا» به اين سوي

خليج و فارس در هم بوده مُدغَم

از ايران بوده سرتاسر امارات

زِ عهدِ «كاوه» و «تهمورس» و «جم»

به دو «تُنب» و «ابوموسي» و «بحرين»

كه فرمان راند جز ايرانِ اعظم؟

كجا بودند شيخاني كه امروز

به زيرِ چترِ اغيارند مُكرم؟

كجا بودند در عهدي كه ايران

«خليجِ فارس» بودش زيرِ پرچم؟

برفت از يادشان آن‏گه كه بوده‏ست

بر ايشان روزِ روشن شامِ مُظلَم؟

كنون با تكيه بر اربابِ ظالم

رجز خوانند گاهي زير و گَه بم

مگر از ياد بردند آن زمان‏ها

كه بودند از حقارت غرقه در غم؟

به زيرِ خيمه‏ها گرديده سرخيل

به گِرداگردشان خويش و پسرْعم

به فرمان بردنِ بيگانه مجبور

به هم‏پيمانيِ دزدانه مَحرم

گروهي خادمان هم گِردِشان جمع

به رنگ و سنگ و هيأت نامنظّم

كنون بر خاكِ ايران چشم‏دوزان

كنند اين ژاژخايي‏ها دمادم

ولي غافل كه گردد كارشان زار

گر ايراني به خشم آيد چو «رستم»

سزد گر دم فروبندند از آن پيش

كه گردد قهرِ ايراني مجسّم

شود بر درگهِ ايرانِ پيروز

قدِ ناسازشان چون بندگان خم

و يا از نيشِ خود كلكِ «اديبان»

كشاند سورِشان در خطّ ماتم



Wednesday, December 10, 2008

خشونت، حبس و اعدام رمز ماندگاری نیست!







در دهه شصت، با زندانی کردن دهها هزار نفر و کشتن بیش از ده هزار نفر، بقای حکومت برای مدتی تضمین شد. در دهه هفتاد تداوم زندانی کردن ها و قتل های زنجیره ای جوی از وحشت و ارعاب بوجود آورد که حاکمیت را برای چند سال دیگر در جای خود نگه داشت. و اکنون که در دهه هشتاد هستیم، زندانی کردن هزاران ناراضی سیاسی و عقیدتی و اعدام صدها نفر بیرون از روند قانونی و شفافیت قضایی، دیگر تضمین دوام این حاکمیت نیست؟

در مقایسه با دیگر کشورهای جهان، جمهوری اسلامی بیشترین زندانیان سیاسی و عقیدتی را نسبت به جمعیت دارد، در شمار اعدام ها رتبه اول جهان را بدست آورده است، دهها نوجوان را که در کودکی بزه کرده اند، برخلاف اصول اخلاقی و قانون بین المللی اعدام می کند، دختربچه ها را سنگسار می کند، روزنامه نگاران را به جرم روزنامه نگاری، نویسندگان را بجرم نویسندگی، پزشگان را بجرم پزشگی، فعالان حقوق بشری را بجرم فعالیت حقوق بشری، دانشجویان را بجرم فعالیت دانشجویی، دختران را بجرم دانشجویی و روحانیان راستین را بجرم احترام به دین، محروم می کند، زندانی می کند، تبعید یا اعدام می کند.

فقط در دو سال گذشته صدها دانشجو از تحصیل محروم شده اند، دهها نفر فعال دانشجویی، سیاسی و حقوق بشری زندانی و دهها نفر اعدام شده اند. مثال بارز این بیداگری ها فرزاد کمانگر است که با پیشینه سالها خدمت فرهنگی و اجتماعی و فعالیت حقوق بشری که از شهروندان شاخص کامیاران بشمار می رود، بجرم همین فعالیت ها به اعدام محکوم شده است. تا کی باید شاهد قربانی کردن فرزاد کمانگرها فقط بخاطر ترساندن مردم باشیم؟

آیا گماشتن دهها هزار نظامی در خیابانهای شهر، تضمین بقاست؟ آیا این نظامیان که اکثریت نزدیک به اتفاق آنان از رژیم ناراضی هستند، در آن لحظه حساس مورد نظر حاکمیت تبدیل به تیغ دو لبه نخواهند شد؟

جبهه ملی ایران دگربار هشدار می دهد که بجای خشونتگری گوشهای خود را باز کنید و صدای مردم را بشنوید. هیچ حکومت دیکتاتوری در تاریخ معاصر جهان با زندانی کردن و کشتن و حکومت نظامی نتوانست بقای خود را تضمین کند و هرچه آنها فشار را بر مردمشان بیشتر کردند، طول عمرشان کوتاهتر شد. خشونت را پایان دهید و آگاه باشید که ملت پیروز خواهد شد.




جبهه ملی ایران


تهران – 18 آذر 1387


Tuesday, December 9, 2008

شهرام ناظری و گروه اساتید

طراح و کارگردان : بزرگمهر حسین پور
تهیه کننده: مرکز انیمیشن صبا