ایران نوین

Thursday, October 9, 2008

پیام جبهه ملی ایران به زندانیان عقیدتی اعتصاب کننده



هم میهنان در بند، شما که در چند شهر ایران برای اعتراض به رفتار غیرقانونی، ضد بشری و خشن جمهوری اسلامی دست به اعتصاب غذا زده اید، شما که برای رساندن فریاد اعتراض خود به گوش جهانیان رنج تن و روان را بیش از پیش پذیرا شده اید، بدانید که که مردم آزادیخواه جهان صدای شما را شنیده اند، هر چند که حاکمان جمهوری اسلامی گوش شنوا ندارند.

ما در جبهه ملی ایران از شما که در اعتصاب غذا بسر می برید درخواست می کنیم که برای زنده و تندرست ماندن و حفظ توان ادامه مبارزه علیه خودکامگی و فساد و نقض حقوق بشر، اعتصاب خود را پایان بخشید که میهن به وجود شما مبارزان فداکار نیاز دارد.

هیئت اجرایی جبهه ملی ایران

تهران 7 مهر 1387

Friday, October 3, 2008

پرسپولیس + داورعرب 1 - استقلال (تاج) 1

1_ 1
!! مساوی به نفع پرسپولیس







!!!پنالتی استقلال گم شد


عصر امروز آبی پوشان پایتخت در حالی به مصاف رقیب سنتی خود رفتند که وحید طالب لو را در دروازه خود داشتند و پژمان منتظری ، هادی شکوری ، پیروز قربانی ، خسرو حیدری ، هاشم بیک زاده (مهدی امیرآبادی ۴۶) ، مجتبی جباری (یدالله اکبری ۷۳) ، حسین کاظمی ، فابیو جانواریو ، سیاوش اکبرپور (بیژن کوشکی ۶۵) و آرش برهانی سایر بازیکنان این میدان بودند.

در این دیدار استقلال تهران در نیمه نخست علی رغم ایجاد موقعیت های متعدد روی دروازه پرسپولیس نتوانست نتیجه ای کسب کند و هر دو تیم دست خالی راهی رختکن شدند. همچنین در دقیقه ۲۸ این دیدار دروازه بان تیم پرسپولیس با خطا بر روی آرش برهانی راه را بر او بست اما داور کویتی این دیدار نه تنها اعلام پنالتی نکرد بلکه مهاجم استقلال را به علت شبیه سازی با کارت زرد خود جریمه کرد!
در شروع نیمه دوم استقلال با یک تعویض در خط میانی به کار خود ادامه داد ؛ هاشم بیک زاده که با روزهای خوبش فاصله داشت جای خود را به مهدی امیرآبادی داد. آرش برهانی در همان ابتدای امر با یک حرکت سریع و روی غفلت خط دفاعی سرخ پوشان توانست گل استقلال را به زیبایی به ثمر برساند



استقلال در دقایق بعدی با به میدان فرستادن بیژن کوشکی قصد درحفظ نتیجه و مهار علی کریمی داشت تا بتواند این دربی حساس را با پیروزی به پایان ببرد و ۳ امتیاز این بازی را به امتیازات خود اضافه نماید. این روند تا دقیقه ۷۳ ادامه داشت که مجتبی جباری به علت آسیب دیدگی زمین مسابقه را ترک کرد و جای خود را به یدالله اکبری داد تا روند تاکتیکی استقلالی ها دچار اخلال شود.

آبی پوشان که با دفاع مستحکم خود راه را بر حریف خود بسته بودند در دقایق پایانی بر روی اشتباه بیژن کوشکی در مهار علی کریمی دروازه خود را باز شده دیدند تا تیم پرسپولیس بتواند با خوش شانسی از شکست در این دیدار بگریزد.

Tuesday, September 30, 2008

محکومیت رفتار جمهوری اسلامی

جبهه ملی ایران

رفتار جمهوری اسلامی را با هم میهنان کرد محکوم می کند

سه دهه از برقراری حاکمیت جمهوری اسلامی می گذرد و حاکمان برقدرت نشسته که بر الهی بودن و امام زمانی بودن حکومت در تمامی محافل داخلی و بین المللی تاکید می ورزند، هنوز برای تثبیت و ماندگاری، با سیاست ایجاد جو وحشت، در جامعه بر بحرانهای خودساخته که به دلیل بی تدبیری و رفتار غیر مسئولانه نسبت به جامعه و کشور پدید آمده رویارویی می نمایند .

امروز، تمامی جنبش های مدنی ایران، از جمله جنبش زنان، معلمان، کارگران، دانشجویان و فعالان حقوق بشری، که تنها پیگیر مطالبات بر حق خود هستند با شدیدترین شکل ممکن سرکوب گشته و به اتهام های بی پایه و غیر واقعی بازداشت می شوند. این در حالیست که زنان مبارز ایران، در پی برابری حقوق انسانها، معلمان و کارگران در پی تشکیل سندیکاهای مستقل و حتا برای دریافت حقوق معوقه خود، و دانشجویان در پی استقلال دانشگاه و پویایی و افزایش کیفیت آموزش همتراز با دانشگاه های دیگر کشورهای جهان می باشند. اگر حاکمان جمهوری اسلامی اندکی تامل نمایند، تک تک خواسته های جنبش های مدنی نه تنها از حقوق بنیادین آنان می باشد، بلکه پیش نیاز برقراری عدالت، توسعه و دمکراسی نیز هست.

بی تدبیری حکومت های ایران، بویژه جمهوری اسلامی، در ایجاد تعادل و یکپارچگی و توزیع سرمایه و قدرت در سطح کشور، و همچنین تبعیض مذهبی بر پایه تعصب کور، سبب اعتراض هموطنان عزیزمان در برخی استانهای مرزی، از جمله سیستان و بلوچستان و کردستان، گردیده است . این هموطنان که از اصیل ترین ایرانیان می باشند، در حالیکه سی سال است فقط به علت تفاوت مذهبی با حاکمان بر قدرت نشسته بعنوان شهروند درجه دو با آنها برخورد و به شدت سرکوب می شوند، در نهایت بزرگواری همچنان پیگیر مسالمت آمیز مطالبات برحق خود در چارچوب یکپارچگی ملی ایران هستند.

امروز دشمنان ایران با روشهای آسیب زای خود نسبت به یکپارچگی ملی، دست از آستین دوست بیرون آورده اند و با سیاست های فریبکارانه خود، باعث امنیتی شدن این مناطق و بهانه دادن برای سرکوب شدن فعالان سیاسی و مدنی بدست جمهوری اسلامی شده اند .

جبهه ملی ایران ضمن پشتیبانی از همه فعالیتهای مدنی در چارچوب تمامیت ارضی ایران و یکپارچگی ملی، حمایت قاطع خود را از همه زندانیان عقیده، بویژه زندانیان کرد که در اعتصاب خوراک بسر می برند اعلام میدارد و به حاکمان جمهوری اسلامی هشدار میدهد که اگر دست از این گونه برخورد ها و سیاستهای سرکوبگرانه و خشن بر ندارند، با توجه به پویایی و شتاب گرفتن جنبش های مدنی و مردمی ایران، روزهای دشواری را در پیش رو خواهند داشت.

ما همچنین به ملت بزرگوار ایران و هم میهنان تحت ستم، اعم از صنفی و مذهبی یا سیاسی، اعلام میداریم که یگانه راه رسیدن به برابری تمام ایرانیان، دست یافتن به دموکراسی است و جبهه ملی ایران با تمام توان برای دستیابی به این هدف مقدس مبارزه خواهد نمود و در کنار شما خواهد ایستاد .

جبهه ملی ایران

تهران - 7 مهر 1387

Friday, September 26, 2008

سخنی چند با دوستان

سخنی چند با دوستان

نظر به اینکه اخیرا با انتشار مطالبی با ادعای وجود اختلاف عقیده در درون جبهه ملی آ گاهانه سعی بر ایجاد تشنج در صفوف جبهه ملی و تحریک فضای عمومی علیه جبهه ملی می شود، بر آن شدیم با برخوردی صریح ، صادقانه و دموکراتیک به این مطالب پاسخ گوییم.

لازم به تذکر است که اصولا وجود بینش ها و نظریات متفاوت و برخورد سالم آنها با یکدیگر، یک تشکل پویا و مردمی را زنده نگاه می دارند.

مورد مناقشه پس از مصاحبه تلویزیونی یکی از اعضای جبهه ملی ایران - آلمان آغاز و با اتهام " اسب ترویا " که تا بحال ثابت نشده است ، ادامه پیدا کرد و انتشار بیانیه « هشدارنامه» از طرف دوستان هیات رهبری جبهه ملی ایران در داخل کشور به شدت و تلاطم موضوع شدت بخشید.

مطالب مورد بحث ما بیشتر مربوط به نظریات اشخاصی است که یا اصولا در چارچوب جبهه ملی فعالیت نداشته و متعلق به جناح های چپ و غیر ملی بوده اند و یا آنهائی که از جبهه ملی خارج شده و در چارچوب دیگر سازمان های ملی به فعالیت پرداخته اند . این دوستان تا همین اواخر از بردن نام جبهه ملی ایران نیز احساس ناخشنودی میکردند و خواهان آن نبودند که این سازمان ملی و قدیمی دوباره جان تازه ای بگیرد.

این آقایان موارد مطرح شده در مصاحبه و « هشدارنامه» مذکور را چنان مورد تبلیغات سیاسی خود قرار داده اند که گویا فراموش کرده اند که آنان عضو یتی در جبهه ملی ایران ندارند و امور داخلی جبهه ملی به آنان مربوط نمی شود. لازم به تذکر است که آنچه که پیش آمده مشخصا به اعضای جبهه ملی ایران و هواداران آن مربوط می باشد، که البته می بایست می کوشیدند با منطق و تأ مل بیشتر موضوعات را ارزیابی کرده و اگر هم اشتباهی رخ داده است، آن را با دقت و درایت کافی بررسی کنند.

بار ها از تعدادی از این دایه های مهربان تر از مادر دعوت به همکاری کردیم و در جلسات متعدد آمادگی خود را برای کار مشترک در زیر سقف جبهه ملی به آنان اعلام داشتیم. اما هبچگاه جواب مساعد و صریح از آنان دریافت نکردیم. اکنون همصدائی آنان با کیهان شریعتمداری در پرخاش به جبهه ملی قابل تعجب و تاسف بسیار ما می باشد.

آیا عاقلانه تر نبود این آقایان که برای خودشان کوله باری از مبارزه سیاسی را حمل می کنند با صبوری و تامل به مسائل برخورد کرده و چنین غیر مسئولانه به داوری نمی نشستند و در ایجاد جو مسموم سیاسی همصدا با دشمنان نیروهای ملی نمی گشتند؟

ما تکرار می کنیم که جبهه ملی ایران پایگاهی است برای نیروهای ملی با نظرات و عقاید گوناگون که در اصول کلی که همانا حاکمیت ملی و استقرار دمکراسی می باشد متفق القول هستند. آنانی که از جبهه ملی تصوری حزبی از نوع استالینی آن را دارند ، باید بدانند که جبهه ملی ایران مرکزی برای تفتیش عقاید نبوده ، نیست و نخواهد بود.

آقایانی که ادعای ورود و رخنه ساواکی ها و سلطنت طلبان را به درون جبهه ملی ابراز میدارند، باید بدانند با این اتهاماتشان عملا آگاهانه و یا ناآگاهانه در خدمت سیاست رژیم جمهوری اسلامی حرکت می کنند. اپوزیسیون اکنون با رژیمی روبروست که به شدت از تشکل و تجمع وحشت دارد و در نابودی آن کوشاست، حال چه در درون و چه در برون ایران. به ویژه در این برهه از زمان که جبهه ملی و آرمان ملی گرایی در میان ملت ایران از مطلوبیت خاصی برخودار است، اینگونه اتهامات فقط همسویی مدعیان را با نظام حاکم بر ایران اثبات میکند و از حقانیت جبهه ملی به هیچ وجه نمی کاهد.

در مورد اعضای ما با هر سمت و مسئولیت تشکیلاتی لازم به تذکر است که این هموندان معتقد به حاکمیت ملی و اصول هفتگانه جبهه ملی ایران می باشند و این پیش شرط را برای عضویت و انتخاب شدن در هر مسئولیت سازمانی قبول کرده اند. بنابراین مسئله بحث و ابراز عقیده است نه اعتماد سازمانی .

بار دیگر تکرار می کنیم؛ جبهه ملی ایران سازمانی جهت تفتیش عقاید نیست و معتقد به برخورد آزاد نظریات کلیه ایرانیان آزادیخواه و ملی میباشد. مسئله عمده دیگر تفاوت سنی مابین اعضای جبهه ملی ایران است. هموندانی که انقلاب را در ایام خردسالی و یا نوجوانی تجربه کرده اند بینش و نگاه متفاوتی به مسائل سیاسی و تاریخی دارند. برای آنان بسیاری از امورات و رویداهای سیاسی صرفا تاریخی است و در مورد تاریخ میتوان نظرات مختلفی ابراز داشت. شاید برخورد احساسی و سنتی ای که برخی کهنسالان با مسائل سیاسی دارند، برای جوانان ملموس نباشد. اما این شانس تاریخی را باید برای همه ی هموندان قائل شد که خود تجربه سیاسی اندوزند و در محیطی ازاد و سالم نظرات خود را ابراز دارند.

در خاتمه ما اعضای جبهه ملی ایران ـ آلمان آمادگی خود را برای هرگونه بحث خلاق و منطقی در مورد مسائل ملی و آینده ایران اعلام می کنیم. از کلیه ی نیرو های ملی و هموطنان خواستاریم از پرداختن به امور فرسایشی و باز دارنده بپرهیزند و توجه و نیروی خود را معطوف به مبارزه با استبداد مذهبی نموده و در جهت استقرار حاکمیت ملی گام بردارند.

پاینده ایران

جبهه ملی ایران - آلمان

26.09.2008

Thursday, September 25, 2008

For Peace and People’s Rights in Iran

Evoking a discussion based on your recent letter to the

Secretary General of the United Nations



Dear Mr. Amirentezam


We welcome your recent letter to the Secretary General of the United Nations - and through him to the global community - appealing for peace and rejecting war as an option, as a chance to share with the world the strong desire of the majority of the Iranian people for peace and their innate wisdom of fearing war.

At the same time , we understand your invitation to the Iranian community for comments and suggestions on the contents of that letter as an opportunity of furthering discussion and increasing awareness about questions of war , peace , international laws and norms as well as international cooperation and coexistence, within the Iranian population both at home and abroad; a chance that the varying and sometimes misleading comments made upon the establishment of the much needed Iran Peace Council prove necessary.

First and foremost let us begin by stating our support for your peace-seeking endeavours and applaud you for the courage of once again standing up for what you believe in and deem worthy of taking a risk for.

And second , let us note that no one should mistake our openness to proceed upon a discussion as an indication of lack of unity with all that you stand for.

Nevertheless, please allow us to continue with pointing out briefly some inconsistencies in your letter and to suggest that we must be clearer in what we ask for, in order to be in a better position to work for this and eventually achieve it.

You state that the “Islamic Republic’s system” is structured to revel in crisis and that the regime does not believe in freedom, democracy, peace and the rights and welfare of its people and also that this regime will not hesitate to engage in violence towards other states and peoples. Yet, at the same time, the core of your appeal is for the international community to engage such a regime as you describe in a confidence building process that includes a human rights basket - much like the CSCE (Conference on Security and Cooperation in Europe),

third basket . And perhaps the average Iranian reading such a letter will think that “there we go, the solution is simple after all” and feel yet again a victim when the international community does not implement such a simple solution .

But the solution is not that simple.

Any state existing within the international community and cooperating with other states is to some level party to some of its norms as well as complying with its laws, and does keep up with these to an extent to ensure a basic amount of confidence needed for its continuance.

A confidence crisis such as one currently existing between the Islamic Republic and much of the international community indicates a decrease in the basic confidence equilibrium to the detriment of peaceful coexistence , as also cooperation in an endeavour to overcome this.

This crisis can be an indication of the lasting effects of past negative experience with the respective international actor, a lack of consistency on the part of the actor, failing transparency, an inadequate level of communication of intentions or more likely a combination of these and various other related factors.

In such a case, confidence building measures can certainly be called for.

However, a confidence crisis can also be the result of the fact that a given state is so unable and or unwilling to act within the laws and norms of the international community at any given time, that its actions and intentions may not be trusted. And you describe the Islamic Republic of Iran to be such a state, in your letter.

Here lest some Iranian public officials seek to use this last sentence as a verdict upon your words , let them also read that the statesmen of the Islamic Republic of Iran in fact themselves reflect such a state, through their comments and negations of each other’s actions, agreements and past endeavours as well as in their current numerous inconsistencies in conducting the foreign policy of the country .

Still, in suggesting alternatives we must be wiser than those who are in power and currently seek to engage the world in power politics, giving precedence to this power over national interests and the peaceful coexistence which is necessary to proceed with our debate and development in areas of people’s rights, social progress and prosperity.

If the Islamic Republic is so utterly bent on crisis and the use of violence, and so totally oblivious to international norms and the rights of its own and other peoples, then the given crisis in the confidence level is warranted and any confidence building endeavour would be against the better judgement caused by the given realities.

In such a situation, what are the remaining options? You reject both war and sanctions.

Certainly, experience - clearly proven once again in the case of Iraq - has shown, that in our time war is no option. Some have yet to learn from this experience, but many many more have. And we agree with you - and them - that war is not an option.

Sanctions however, can and must remain an option, in a world where war is no option but neither is silence and appeasement. And in some cases, such as the ANC in South Africa, sanctions have even been supported and effectively called for by those fighting for liberation.

Yet here , we do not want to suggest that the only course before the world community is sanctions. Perhaps the Islamic Republic is not so wholly out of the sphere of influence of various international bodies and actors? And maybe various organs and actors can better ask for and request positive behaviour in the course of discussions than otherwise? How the majority of Iranian activists and specialists view these questions must indeed be put to debate and seriously considered. More seriously and openly , than has been up to now.

Yet here and at the onset of such a debate we wish to note that when making an appeal to the world, we must make ourselves aware of its common concerns as well as ours, and recognize and consider the given realities of the various interests involved while familiarizing ourselves with the opinions of the specialists of each sector, in order for our proposals to be effectively considered and also to avoid our people from believing themselves a victim of the selfishness and uncaring of the world at large.

Dear Mr. Amirentezam,

We could go on from here to give our opinion of what option is more realistic , whether some elements in the Islamic Republic at least can indeed be trusted enough to be engaged in a confidence building process, or if sanctions must realistically be accepted.

But that is not our intention. We do not wish to give an opinion and pretend to close the debate, but rather appeal for more debate, leading to cooperation among ourselves and to a discussion based on the opinions of experts , in order to increase awareness both in ourselves and in others.

We appeal that we go beyond models and limited choices which reflect us as victims.

We appeal that we engage experts and specialists when discussing and considering each area, be this international relations, economics, law, management , industrial development, women’s rights, trade unions, student affairs , medicine, education etc…

We appeal for the awareness that it is time that we go further than personal actions - be these ever so appreciated - and come together and learn to debate, disagree, discuss matters out and come to a consensus.

We appeal that we extend our hands in solidarity to one another… so that the world will see that we are capable and deserving of their reaching their hands out in solidarity to us.

Our letter comes to a close here, and all questions remain open for a respectful , informed discussion, hopefully in the framework of the now active Iran Peace Council. In such a discussion , each of us will gladly participate

In solidarity and with great respect,

Aseman Moghadam, Nima Nasserabadi, Reza Azizi Nejad, Shiva Nojo