ایران نوین

Monday, May 4, 2009

کاندیدای رهبر کیست ؟ با قی بازیست !!! ـ

مرور آنچه که بر انتخابات و کشور می گذرد

حمیدرضا خادم


برای درک مواضع افراد که پا به عرصه انتخابات می گذارند ، ضروریست پیشینه و سوابق هر یک در دوران مدیریتشان و بر اساس سخنان و رفتارشان در گذشته بررسی و تحلیل گردد ، هر چند پذیرفتنی است که افراد در طول دوران تغییر می کنند و مواضعشان تعدیل و یا دچار تغییر می گردد ، اما عموما به دلیل شناختی کافی از شرایط کشور ، به دلیل سوابق مدیریتی که لازمه کاندید شدن برای ریاست جمهوریست ، تاکتیک خاص خود را انتخاب می کند حتی اگر واقع بینانه نباشد و یا مسیری خارج از عرف را طی نماید .

انتخابات دوره نهم ریاست جمهوری و اتفاقات رخداده در آن که در دقیقه نود نتیجه را به شکل باور نکردنی تغییر داد ، تجربه ناخوشایندی بود که امروز شاهدیم برخی نامزدهای انتخاباتی ، اینبار به دنبال برگ برنده ای هستند که در انتخابات پیشین در دست محمود احمدی نژاد بود .

اینکه عنوان شد تجربه ای ناخوشایند ، از این روست که فارق از تمامی محدودیت های قانونی شامل تسلسل قدرت در هسته حاکمیت ، نظارت استصوابی و ... اینبار رهبر جمهوری اسلامی که از دوران اصلاحات خاطره خوشی نداشت مستقیما وارد عمل شود و شخصی را که مورد نظر خود بودوارد کاخ ریاست جمهوری نماید . این ماجرا سبب شد که شعارها ، رفتارها و نحوه بیان کاندیداهایی که شرایط کنونی کشور را درک و نحوه رقابت را آموخته اند با دقت بالا و گزینش شده صورت گیرد تا شاید در این آشفته بازار سیاسی و بین المللی که ایران را به پرتگاه نزدیکتر می کند ، بتوانند نظر مثبت رهبر جمهوری اسلامی و تاییدیه وی را دریافت نمایند و همانگونه که شاهدیم شعارهای مردم پسند که می تواند آنان را به دلایل متفاوت به پای صندوق بکشاند تقلیل یافته و به یک یا دو نامزد محدود شده است .

مهدی کروبی یکی از نامزدهای اصلاح طلب که بر اساس قانون اساسی و سن تعیین شده در آن برای شرکت کنندگان در انتخابات ، آخرین سال خود را می گذراند و با توجه به اینکه معتقد است در دوره نهم ریاست جمهوری از افرادی بود که به نا حق از رقابت در دور دوم کنار گذاشته شد ، در این اندیشه است که می تواند با مطرح نمودن مطالبات اقتصادی و صنفی ، اینبار با تجربه ای بیشتر ریاست جمهوری را از آن خود نماید و هر بار از جدی بودن و عدم انصراف از انتخابات سخن می گوید و با گرد آوردن افراد برجسته ای چون غلامحسین کرباسچی و عطاا.. مهاجرانی شانس خود را بیش از پیش می داند . اما شاید شیخ اصلاحات از این موضوع غافل باشد که حضور این افراد که عملی خلاف بر تصمیم سازمانی و تشکیلاتی اتخاذ نمودند ( حمایت حزب کارگزاران از میرحسین ) تاکتیکی است که تقسیم آرا بین محمود احمدی نژاد و مهدی کروبی در شهرهای کوچک و روستاها صورت گیرد ، یعنی عکس آنچه که مورد تصور برخیست که با این روش آرا بین اصلاح طلبان تقسیم می شود . این تاکتیک یکی از روش هایی است که در صورت خوشبینی به انتخابات سالم میتواند تاثیر مستقیمی در آرا داشته باشد چراکه محمود احمدی نژاد و مهدی کروبی افرادی هستند که اکثریت آرا آنان از شهرهای کوچک و روستاهاست و در این صورت آرا آنان در این بخش تقسیم خواهد شد .

از سوی دیگر شکافی که میان اصولگرایان به دلیل رفتارهای نابخردانه و انحصار طلب رئیس جمهور کنونی ایجاد شده ، سبب گردید تا فردی دیگر در محفلی خصوصی تایید و با اذن رهبری وارد فضای انتخابات گردد ، محسن رضایی فردیست که او نیز می تواند در بخش هایی از سپاه پاسداران که سالها فرماندهی آنرا بعهده داشت در آرا مستقیم احمدی نژاد تاثیر بگذارد و با توجه به وزن بالای محفلی که محسن رضایی را وارد انتخابات کرد باز هم می تواند در این انتخابات نقش آفرین باشد . به این ترتیب ظاهرا دو نامزد ، یکی از اصلاح طلبان و دیگری از اصولگرایان دانسته و یا نادانسته مامور شده اند تا آرا احمدی نژاد را به حداقل ممکن برسانند !.

با این شرایط میر حسین موسوی که در آغاز بعنوان نامزد اصلاح طلبان وارد انتخابات شد و تا کنون نیز از سوی اصولگرایان مخالف احمدی نژاد فردی قابل رقابت وارد انتخابات نشده است ، با این تحلیل و بر روی کاغذ ، شانس میرحسین موسوی بیش از سایرین می باشد . وی دو موضوع را ملاک تبلیغات خود قرار داده است یکی دست یافتن به برگ برنده محمود احمدی نژاد در انتخابات پیشین به واسطه شعارهای اصولگرایانه و دلربایی و بیان سخنان خوشایند آقای خامنه ای برای گرفتن تایید از وی که حکم نهایی انتخابات در دست اوست و دیگری اصلاح طلبی و شعارهای مردم پسند با سطحی بسیار نازل که تنها می تواند شرکت کنندگان سنتی و بی طرف انتخابات را جذب نماید هر چند احزاب و گروه های طرفدار وی و شخصیت هایی چون سید محمد خاتمی در پی کسب آرا قشر متوسط و روشنفکر هستند ولی اغلب سخنان میر حسین موسوی تنها سبب بی اعتمادی بیشتر و گریزان شدن این قشر از وی می گردد و همینطور ظاهر امر نشان می دهد که دلربایی هایش نیز موثر نیافتاده است و نه تنها عکس العمل مثبتی از سوی آقای خامنه ای که از دور به رقص بازیگران انتخاباتش می نگرد بروز نکرد بلکه پس از تصویب تشکیل کمیته صیانت از آرا توسط کروبی و میر حسین واکنشی خشمگینانه از خود نشان داد .

باری از وضعیت این نامزدها که بگذریم برای اینکه نیاز حاکمیت را به شخصی مناسب ریاست جمهوری مورد نظر آقای خامنه ای دریابیم باید بر نتیجه روندی که جمهوری اسلامی در این سالها طی کرده و یک تنه مقابل تمام دنیا ایستادگی و بر بحث هسته ای و سایر مسائل بحران زا تکیه می نماید را بدانیم . پس از دو جنگی که در خاورمیانه رخ داد که به باور اغلب کارشناسان ، گرداننده اصلی جنگ لبنان و غزه ، جمهوری اسلامی بود ، در حالیکه فشارهای جهانی بر اتمام کشتار و جنگ در این دو منطقه بسیار زیاد بود و قتل عام غیرنظامیان به دلیل ایجاد سپر انسانی توسط حماس و حزب ا... مردم بی گناه را به کام مرگ می کشانید جنگ به صورت یکجانبه به دلیل فشارهای گسترده جهان از سوی اسرائیل پایان یافت و در این زمان که برنده ای برای آن دو جنگ در پایان تعیین نگردید ، حزب ا... و حماس با پشتوانه جمهوری اسلامی خود را پیروزجنگ معرفی کرده و روزها جشن پیروزی برپا نمودند، به باور من این ماجرایی بود که جمهوری اسلامی در صدد آزمایش و تست وضعیت بود . حال که به رفتار جمهوری اسلامی باز میگردیم شواهد و رفتارها نشان می دهد که اینبار و برای بار سوم این مرزهای ایران است که از سوی حاکمان جمهوری اسلامی برای جنگ مهیا می گردد و تا به امروز نیز مقدمات آنرا به شکل لازم مهیا نموده اند . آنان تصور می کنند که با توجه به گستردگی ایران ، در تیررس بودن منافع آمریکا در منطقه و بحران شدید حاصل از جنگ و قتل عام گسترده غیر نظامیان ایران از سوی دوطرف درگیر و فشار مردم جهان برای پایان دادن سریع به چنین کشتاری ، میتوانند پس از مقاومت چند روزه مانند حماس و حزب ا... خود را پیروز جنگ معرفی نمایند که اینبار به دلیل وجود دولتی مستقل، با قدرت بیشتری هم سرکوب داخلی را افزایش دهند و هم در سر میز مذاکره امتیاز خواهی کنند . هر چه اتفاقات چهار سال اخیر را با دقت مرور می کنم تنها نتیجه ای که از رفتار رهبران جمهوری اسلامی منتج خواهد شد پیگیری چنین جنگیست و تنها کسی که بدون اراده شخصی مجری چنین برنامه ای میتواند باشد محمود احمدی نژاد است و حاکمیت و خود دولت نیز شرایط پیروزی در این به اصطلاح انتخابات را مهیا نموده اند که به چند نکته از آن اشاره

می شود :


یکم اینکه احمدی نژاد در حال حاضر رئیس جمهوریست که خود مجری انتخابات است و برگزار کنندگان این انتخابات منتسب وی می باشند . بی تردید احمدی نژاد هیچ علاقه ای ندارد که رئیس جمهور یک دوره ای باشد و اطرافیان و و حزب متبوعش قاعدتا برای ماندگاری در قدرت دست به هر اقدامی خواهند زد .

دوم ، نیروهای نظامی حکومتی که در این چهار سال به لطف دولت احمدی نژاد تبدیل به قطب بزرگ اقتصادی شده اند و در انتخابات نیز همواره تاثیرگذار بوده اند نیز برای ادامه این روند به وی کمک خواهند کرد .

سوم ، تا کنون هیچ کاندید قدرتمندی از سوی اصولگرایان برای این انتخابات معرفی نشده است و حمایت آقای خامنه ای بصورت آشکار از دولت کنونی وجود داشته و حتی در احزاب اصولگرا و مجلس شورای اسلامی منتقدین را وادار به سکوت نموده اند .

چهارم اینکه غرب در تاکتیکی که برای اتمام حجت با ایران داشت و با لحنی معتدل و متفاوت با گذشته می خواست که تمامی درهای مذاکره با ایران باز شود و در صورت عدم تمایل جمهوری اسلامی ، اجماع جهانی برای هر نوع واکنش به ایران وجود داشته باشد از سوی رهبران حاکمیت اسلامی پیروزی تلقی گردید و این تصور ایجاد شد که غرب با این تغییر لحن و ادبیات عقب نشینی نموده و این پیروزی بزرگیست که در دولت احمدی نژاد حاصل گردیده و باید تداوم داشته باشد به تعبیری دیگر ترکیب تیم برنده را نباید تغییر داد .

و در نهایت اینکه کنار نهادن خاتمی با تهدید پرونده سازی قضایی برای وی ، نشان می دهد که تنها رقیب برجسته احمدی نژاد که می توانست وی را در انتخابات شکست دهد با برنامه ریزی کنار گذاشته شد ، بنابراین به باور من در این دوره بسیار دشوار خواهد بود که فردی بجز احمدی نژاد از صندوق بیرون آید ، البته تا زمان انتخابات زمان زیادی باقی مانده است و تحولات داخلی و بین المللی همچنان در حال سرعت گرفتن است .



Balatarin

روز جهانی کارگر برکارگران ایران مبارک باد




بیانیه ی جبهه ملی ایران
روز جهانی کارگر برکارگران ایران مبارک باد


هموطنان عزیز

درآستانه روز جهانی کارگر هستیم. کارگران میهن ما درشرایطی سخت وتوان فرسا روزگار میگذرانند. آنان پیوسته نگران فردای خویش اند. دستمزدهای نا چیزیکه اکثر در برابر کار در محیط های غیر استاندارد و نامناسب به آنان داده میشود تامین کننده حداقل زندگی آنان نیست. مبلغ تعیین شده از سوی وزارت کار بعنوان حقوق ماهیانه بسیار کمتر از مبلغی است که مسئولین اقتصادی کشور آنرا خط فقر نامیده اند وبه این اعتبار همه کارگران ایران زیر خط فقر زندگی میکنند. خبرهایی که گاه گاه در رسانه ها درج میشود حاکی از اعتراض کارگران بصورتهای تجمع و تحصن درکارخانه هاست. بسیار هستند کارگرانی که ماههاست حقوق ماهیانه خودرا با گرانی های کمر شکنی که وجوددارد دریافت نکرده اند واعتراض قانونی آنان با خشونت پاسخ داده میشود. برای خاموش نگاهداشتن صدای کارگران به آنها اجازه تشکیل اتحادیه های صنفی وسندیکائی که برابر اعلامیه جهانی حقوق بشر حق مسلم آنهاست داده نشده است و اگر در مواردی استثنائی سندیکایی بتواند درارتباط با سندیکاهای بین المللی کارگری اعلام وجود کند مامورین حکومتی آنانرا غیر قانونی شناخته و بشدت سرکوب میکنند که نمونه آن سندیکای کارگران شرکت اتوبوس رانی تهران است که رئیس و معاون آن برای تشکیل سندیکا متهم به تشویش اذهان عمومی شده وزندانی اند .
درسال
۱۳۸۷برابر گزارش کارشناسان امور کارگری بیش از ۲۰۰۰۰۰هزار کارگر بیکار شده و ۴۰۰ واحد اقتصادی تعطیل گردیده است . در سالی که گذشت دهها کارگر بدلیل اعتراض به نابسامانی های محیط کار وعدم دریافت دستمزد روانه زندانها شده اند.
کارگران ایران پیوندی ناگسستنی با کارگران جهان دارند و اول ماه مه را پیوسته درهر شرایطی که بوده اند گرامی داشته و از آن برای اعلام خواستهای خود بهره برده اند.
کارگران ایران خواستار لغو محدودیت های تشکیل اتحادیه ها و سندیکا هاهستند.
گارگران میخواهند قانون کار بنحوی اصلاح شود که حقوق انسانی آنان تامین شود.
کارگران خواستار کار در شرایطی منصفانه ورضایت بخش هستند .
جبهه ملی ایران با بزرگداشت روز جهانی کارگر اعلام میدارد که نباید تبعیض جنسیتی وجود داشته باشد. همه حق دارند بدون هیچ تبعیض برای کار مزد برابر دریافت کنند . کارگران باید از تامین شغلی برخوردار باشند. اخراج کارگران و بیکار سازی آنان به بهانه رکود اقتصادی باید متوقف گردد.
جبهه ملی ایران کار کودکان را غیر انسانی میداند و خواستار پایان بخشیدن به این استثمار است. ما موکدا میخواهیم که کارگرانیکه برای حقوق صنفی خود و یا دگراندیشی در زندان هستند فورا آزاد شوند .


۱۱ اردیبهشت ۱۳۸۸ برابربا اول ماه مه
جبهه ملی ایران (تهران)



Balatarin

Monday, April 27, 2009

استقلال ( تاج ) باز هم با شا یستگی قهرمان شد






گل قهرمانی پر افتخار ترین تیم آسیا





جشن قهرمانی در مشهد





جشن قهرمانی استقلال در بروجرد





تيم فوتبال استقلال تهران برنده زيباترين هفته ليگ برتر شد و با پيروزي مقابل پيام مشهد، قهرماني هشتمين ليگ برتر را از آن خود کرد. تيم فوتبال استقلال در آخرين بازي ليگ برتر در مشهد ميهمان پيام اين شهر بود که اين ديدار در نهايت با نتيجه يک بر صفر به سود استقلال پايان يافت و استقلال با اين نتيجه و شکست ذوب آهن در برابر فولاد خوزستان ،قهرمان ليگ برتر شد. فابيو جان واريو در دقيقه 42 براي استقلال گل قهرماني را وارد دروازه پيام کرد.
هر دو تيم فوتبال استقلال و پيام به پيروزي و کسب هر سه امتياز احتياج مبرم داشتند و به همين دليل بازي بسيار زيبا و با حساسيت آغاز شد.
هر چند که تيم پيام با توجه به دارا بودن امتياز ميزباني بازي را با قدرت شروع کرد اما استقلالي ها نيز به مرور زمان و بعد از آشنا شدن با شرايط ورزشگاه ثامن به تدريج بر شدت حملات خود اضافه کردند و حتي چند موقعيت مسلم گلزني را از دست دادند.
شوت سنگين اشپيتيم آرفي که از بالاي دروازه استقلال به بيرون رفت در مقابل ضربه سر حسين کاظمي که به ديرک افقي دروازه تيم پيام برخورد کرد را مي توان از مهمترين موقعيت هاي گل هر دو تيم دانست که قبل از گل اول به دست آمد.
سرانجام اين فابيو جانواريو هافبک برزيلي تيم فوتبال استقلال تهران بود که در دقيقه 42 با يک شوت بسيار زيبا از پشت محوطه جريمه اولين گل استقلال را به ثمر رساند.
تک گل جان واريو در دقايق پاياني باعث شد تا شاگردان امير قلعه نويي با خيال آسوده به رختکن رفته و خود را براي نيمه دوم آماده کنند.
بازي اما در نيمه دوم علاوه بر زيبايي هاي خاص خود، تحت تاثير بازي ذوب آهن و فولاد قرار داشت. دو تيم در اين نيمه نيز به حملات خود ادامه داده و چند موقعيت گلزني را نيز از دست دادند.
با وجود از دست رفتن موقعيت هاي دو تيم، اين تيم استقلال تهران بود که با خطاي هند بازيکن پيام صاحب ضربه پنالتي شد که آرش برهاني اين فرصت صد در صد گلزني را در دقيقه 85 به بيرون زد


Balatarin

Friday, April 24, 2009

بهروز جاوید تهرانی را آزاد کنید


کارزار آزادی بهروز جاوید تهرانی



برای امضاء روی نام بهروز کلیک کنید

We endorse the بهروز جاوید تهرانی را آزاد کنید Petition to wide world.


کمیساریای عالی حقوق بشر
کمسیون حقوق بشر اتحادیه اروپا
سازمان عفو بین الملل
سازمان دیدبان حقوق بشر



تصور کنید ده سال، بیست سال، یک عمر شلاق, شکنجه ,سلول انفرادی جانشین یک نوازش مهربانانه باشد. محروم بودن

از عشق مادر، فرزند، همسر و دوست، خود یک شکنجه روحی و روانی است که اگر آمیخته با شکنجه های جسمی باشد، غیر قابل تحمل خواهد بود، حتی برای یک روز.

تصورش حتی در ذهن انسان هم نمی گنجد. و این است سرنوشت زندانیان سیاسی در زندان های ضد بشری جمهوری اسلامی حاکم در ایران.

در زندان های مختلف ایران زیر نظارت دولت جمهوری اسلامی نه تنها قطع اعضای بدن، در آوردن چشم ها، شلاق زدن، سنگسار و اعدام صورت می پذیرد، بلکه زندانیان سیاسی جانشان کمترین ارزشی برای دولت حاکم ندارد.

اخیرا این نظام ضد بشری جسورانه اقدام به قتل های مشکوک زندانیان سیاسی بی پناه در زندان های ایران به ویژه زندان مخوف گوهر دشت و اوین کرده است.

طی ماه های اخیر دو زندانی سیاسی به طور بسیار مشکوک در این زندان ها به قتل رسیدند و هیچ کس پاسخگوی این جنایات نیست. امیر حشمت ساران زندانی سیاسی و امیدرضا میرصیافی وبلاگ نویس از جمله این قربانیان هستند.

بهروز جاوید تهرانی یک انسان، یک جوان و یک فعال حقوق بشر ایرانی است که بیش از ده سال است به جرم آزادیخواهی در زندان های جمهوری اسلامی گرفتار آمده و شکنجه می شود اما دست از مقاومت برنداشته است.

بهروز ماههای متمادی را در سلول های انفرادی بسر برده است و مورد وحشیانه ترین شکنجه ها توسط شکنجه گران زندان مخوف اوین بسر برده است و اکنون دو سال است که در زندان گوهردشت که به روایت زندانیان سیاسی که "اینجا آخر خط است" منتقل شده است. او همچنین زیر شکنجه های طاقت فرسا بسر می برد و ماه ها در بند 1 زندان گوهردشت که سلول های انفرادی در آن قرار دارد و محل شکنجه زندانیان است بسر برده است.

این آخرین نامه ای است که اوموفق شد بصورت پنهانی به خارج از زندان ارسال کند و در این نامه گفته می شود که او را تهدید به مرگ کرده اند و جانش در خطر می باشد.

xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx



.امروز سه شنبه 17 /1/1388 خورشیدی با رفتار غیر انسانی مامورین سالن ملاقات با خواهر بنده دیگر صبر من لبریز گردید .مامورین نه تنها مرا بشدت و به طرز توهین آمیزی بازرسی کرده و کوچکترین تکه کاغذ حتی شماره تلفن را از من گرفتند همین کار را بطرز بسیار توهین آمیزتر با خواهر بنده کردند .مامورین سالن ملاقات آقایان اسلامی ،احمدی ،خسروی و خانم شهبازی (مسئولین سالن ملاقات ) بدترین رفتاری را که می شد با خانواده بنده که برای ملاقات بنده آمده بودند اعمال داشتند .مسئولین سالن ملاقات برای لجبازی فقط 3 دقیقه فرصت صحبت کردن به من دادند. خواهر من پس از یک ماه موفق شد از تهران به کرج آمده و فقط 3 دقیقه با من حرف بزند .اعتراضات من و خانواده ام چیزی جزء خشونت بیشتر را در پی نداشت البته این مسئله از مدیریت و از مقامات بالای زندان دستور داده شده بود .

روزی که مرحوم حشمت ساران به طرز بسیار مشکوکی فوت کرد (به قتل رسید) مقامات حفاظت زندان از ما خواستند پیرامون این مطلب با هیچ کس صحبت نکنیم و به این موضوع دامن نزنیم و گرنه عواقب بسیار گسترده ای دامنگیرمون می گردد و همانگونه که همه شاهدید عکس این عمل را کردیم و از افشای جنایات آنان فروگزار نکردیم .

مدتهاست که دیگر به بیماریهای من در بهداری زندان رسیدگی نمی شود .بیماریهایی که بر اثر شکنجه های وزارت اطلاعات بر من عارض گردیده و بهداری زندان رجائی شهر از درمان آنچه ام.آر.آی و خروج از زندان نیاز است خوداری می کند .بیماریهایی که بر اثر ضربه به پشت سر من و آسیب دیدگی مخچه اکنون 50 در صد از بینائی من را از بین برده است . امروز رئیس سالن ملاقات در حضور خانواده ام گفت : ضد انقلاب عوضی، تو را هم می فرستیم پیش رفیقت ساران ,

مردم عزیزاکنون من بعنوان یک زندانی سیاسی که از قیام 18 تیر 1378 بیش از 10 سال است که در زندان بسر می برم راهی بجزء اعتصاب غذا برایم باقی مانده است؟

بهروز جاوید طهرانی
آخرین بازمانده قیام دانشجوئی 18 تیر در زندان رجائی شهر


xxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxxx

با توجه به پیشینه ی قتل های زنجیره ای زندانیان سیاسی در زندان های ایران ما با ثبت امضاهایمان، نگرانی شدید خود را نسبت به موقعیت بهروز جاوید تهرانی اعلام می کنیم و خواستار آزادی بی قید و شرط او می باشیم. بهروز جاوید تهرانی به درمان پزشکی احتیاج دارد و از لحاظ روحی باید در کنار عزیزانش باشد.

پاداش یک فعال حقوق بشر زندان، شکنجه و اعدام نیست. بلکه تقدیر نامه ای است که باید به او داده شود و ما با امضای این پتیشن از او به خاطر تمام رنج هایی که در ده سال گذشته متحمل شده است قدرانی می کنیم و همواره در کنارش هستیم تا روز آزادی اش.

همچنین ما امضا کنندگان، خواستار ارسال اعزام یک هیئت بین المللی زیر نظر سازمان ملل متحد و دیدبان حقوق بشر به این زندان ها در ایران هستیم تا به موقعیت زندانیان سیاسی در بند 1 زندان گوهر دشت و همچنین بند 209 زندان اوین رسیدگی شود و ملاقات هایی با زندانیان سیاسی که اسامی آنها را ما اعلام خواهیم کرد، بدون حضور زندانبان ها و ماموران نظام جمهوری اسلامی صورت گیرد.

نقض حقوق بشر در ایران بیش از 30 سال است که اجرا می شود و ما نگرانی شدید خود را نسبت به نقض حقوق زندانیان سیاسی و خطر جانی که آنها را تهدید می کند اعلام می داریم.

مسئولیت هر گونه خطر جانی نسبت به این انسان های شریف بر عهده ی رژیم فاشیستی اسلامی ایران است
جلادان دیوصفت اینجا دیگر تمام مرزهای انسانی را زیر پا گذاشته اند .دیگر هیچ راهی جزء اعتصاب غذاو پناه بردن به شما را نمی شناسم .





Balatarin

شکنجه وحشیانه توسط شیخ عیسی ، برادر حاکم شیخ نشین امارات

توحش عربی، دنیا را شوکه کرد







Balatarin

Tuesday, April 21, 2009

نصرت الله امينی يکی از نجات دهندگان تخت جمشيد درگذشت



جبهه ملی ایران درگذشت زنده یاد نصرت الله امینی، یک از چهره های برجسته نهضت ملی ایران و از یاران نزدیک و مورد اعتماد مصدق بزرگ را به ملت ایران و خانواده گرانقدر ایشان تسلیت می گوید.

زنده یاد نصرت الله امینی در دولت مصدق، نخست به سمت بازرس نخست وزیری و سپس به عنوان شهردار تهران برگزیده شد، و هنوز به علت خدمات ارزنده و ماندگارش بهترین شهردار تاریخ معاصر ایران بشمار می آید. وی همچنین وکیل خصوصی دکتر مصدق و یکی از وصی های او بود. نصرت الله امینی عضو شورای مرکزی جبهه ملی ایران بود که در کنگره جبهه ملی ایران در سال 1341، دوباره به عضویت شورای مرکزی انتخاب شد.

پس از انقلاب 57، امینی برای مدت کوتاهی استاندار فارس شد و در همان زمان بود که در برابر اقدام خلخالی که قصد داشت با بولدوزر تخت جمشید را ویران کند، ایستاد و به نیروهای نظامی فارس آماده باش داد تا از این اقدام ضد بشری جلوگیری کنند.

تهران - یکم اردیبهشت 1388

شورای مرکزی جبهه ملی ایران:

ادیب برومند، دکتر مه لقا اردلان، مهندس عباس امیرانتظام، بانوفرشید افشار، دکتر داود هرمیداس باوند، مهندس مرتضی بدیعی، دکتر جهانشاه برومند، عیسی خان حاتمی، مهندس اسماعیل حاج قاسمعلی، دکتر پرویز دبیری، جمال درودی، حسین راضی، غلامرضا رحیم، دکتر علی رشیدی، مهندس کورش زعیم، دکتر خسرو سعیدی، حسین شاه حسینی، حسن شهیدی، مهندس حسین عزت زاده، سرلشگر بازنشسته ناصر فربد، دکتر محسن فرشاد، اصغر فنی پور، حسن قدیانی، دکتر باقر قدیری اصلی، پریچهر مبشری، منوچهر ملک قاسمی، هرمز ممیزی، دکتر سید حسین موسویان، دکتر مهدی مویدزاده، دکتر علی اکبر نقی پور، ابوالفضل نیماوری



گفت یکی خواجه سنایی بمرد

مرگ چنین خواجه نه کاریست خرد


بدینوسیله درگذشت" نصرت الله امینی " آخرین بازمانده کابینه دکتر محمد مصدق بزرگ را به آگاهی هم میهنان گرانقدر می رسانیم.

نصرت الله امینی حقوقدانی عدالت گرا،انسانی شریف،میهن دوستی مصدقی و آزادیخواهی راستین بود که در تمام زندگانی پر بارش به آرمانهای نهضت ملی ایران به رهبری دکتر محمد مصدق وفا دار ماندو در زمان دولت ملی دکتر مصدق در شهرداری تهران ودر سمت ریاست سازمان تامین اجتماعی خدمات شایانی به ملت ایران ارائه داد.

در زمانیکه دکتر محمد مصدق به حکم دادگاه فرمایشی در تبعید به سر می برد، او از معدود کسانی بود که پیوسته به دیدارش می شتافت و در حد توان خویش او را یاری کرده و در شمار افراد مورد اعتماد او بود که وی را به وصایت خویش بر گزید .

شادروان نصرت الله امینی با بسیاری از شخصیتهای بزرگ هم عصرش از جمله زنده یاد"علی اکبرخان دهخدا، میرزا طاهر خان تنکابنی و بسیاری دیگر از شخصیتهای علمی و سیاسی خوش نام و مورد اعتماد ملت همراه و همنشین بود.

پس از انقلاب 57 ،کوتاه زمانی استاندار فارس بود ولی در اعتراض به مداخله های غیر قانونی کمیته ها و روحانیون و نهادهای فرا قانونی استعفا داد. وی در همان زمان کوتاه قاطعانه به پشتیبانی مردم غیور استان فارس از جمله کسانی بودکه در برابر تصمیم "خلخالی"و نیروهای تندروی مذهبی برای تخریب تخت جمشید ایستاد و گفت برای این کار باید از پیکر بی جان من بگذرند.

وی در زندگانی شخصی خود نیز انسانی درستکار و مقید به اصول والای اخلاقی بودو پیوسته در پی گره گشایی از کارهای فروبسته هم میهنانش می کوشید.

باری از مرگ گریزی نیست اما خوشا بر او که نام نیک و یادمانی نامیرا از فضایل اخلاقی برای نسل ما به جای گذاشت تا بدانیم که پیروان راستین دکتر محمد مصدق چگونه می زیند و چگونه در می گذرند.



از شمار دو چشم یک تن کم

واز شمار خرد هزاران بیش

یادش پایا و راهش پویا باد

دفتر پژوهشهای جبهه ملی ایران

دکتر علی حاج قاسمعلی ،دکتر حسین مجتهدی،مهندس آرش رحمانی ، مهندس حمید رضا خادم،مهندس آرش رحمانی




کسی که در اوج انقلاب برای جلوگيری از ويرانی تخت جمشيد به نيروی انتظامی فارس آماده باش داد و مقابل حجت الاسلام خلخالی و تندروهای ديگرايستاد و گفت:

برای چنین اقدام خائنانه ای، باید از روی جنازه ی من عبور کنند



نصرت الله امينی، يکی از شخصيت های سياسی و از حقوقدانان خوشنام ايران در سن 94 سالگی زندگی را وداع گفت او در سال 1915 ميلادی در اراک به دنيا آمد، در نوجوانی به تهران رفت، در دارالفنون ادبیات و زبان فرانسوی را آموخت، و سپس به دانشگاه نوبنیاد تهران رفت. در سال ۱٩٣٨ (۱٣۱٧) از دانشکده ی حقوق این دانشگاه فارغ التحصیل شد. وی از زمان دانشجویی کار خود را به عنوان نخستین کتابدار کتابخانه ی وزارت دادگستری آغار کرد، و بعدها به عنوان بازرس این وزارتخانه به کار خود ادامه داد. او مدتی نيز شهردار تهران بود و همچنين در کابينه دکتر مصدق رييس سازمان تامين اجتماعی بود. در سال 1970 همراه با همسر و فرزندانش ايران را ترک گفت و ساکن حومه واشنگتن در آمريکا شد. همزمان با انقلاب اسلامی به ايران رفت و در کابينه مهندس بازرگان به سمت استاندار فارس منصوب شد. ولی تنها يک ماه توانست در اين سمت بماند به اعتراض و نسبت به عملکرد انقلابيون استعفا داد و اندکی پس از آن دوباره به آمريکا بازگشت و تا پايان عمر در اين سرزمين ماندگار شد. در يک ماهی که او در فارس بود مصادف با تصميم حجت السلام خلخالی و انقلابيون تندروی اسلامی برای ويران کردن آثار باستانی و به ويژه تخت جمشيد شد. دکتر پرويز ورجاوند از تهران و ايشان در فارس به شدت مقابل اين ايران ستيزی ايستادند. نصرت الله امينی در حالی که مردم شيراز و مرودشت همراهی اش می کردند به نيروی انتظامی برای جلوگيری از ورود آن ها به تخت جمشيد آماده باش داد. و رسما اعلام کرد که مانع آن ها خواهدشد. و به اين ترتيب نام زنده ياد نصرت الله امينی اکنون به عنوان کسی که از تخريب تخت جمشيد جلوگيری کرد در تاريخ ما ثبت خواهد شد. شرح اين واقعه را از زبان خودشان و در مصاحبه ای که دو سال قبل با خانم فريبا امينی داشتند، اين گونه می شنويم: « خلخالی قاضی بدنام صادر کننده ی حکم اعدام ها و اوباش هایش، اعلام کردند برای ویران کردن تخت جمشید می آیند. من در عکس العمل به این گفته، در یک نطق رادیویی اعلام کردم برای چنین اقدام خائنانه ای، باید از روی جنازه ی من عبور کنند. به نظامیان هم دستور دادم، که برای ورود آنها به شیراز آماده باشند. اما پیش از اجرای مأموریت کثیفشان، به آنها دستور داده شد که به تهران باز گردند



کميته بين المللی نجات پاسارگاد









Balatarin

Sunday, April 12, 2009

محکوم کردن شلاق زدن دختر پاکستانی در ملاء عام






ما عمل وحشیانه شلاق زدن دختر هفده ساله پاکستانی توسط مردان بنیادگرای اسلامی در ملاء عام را در "سوات ولی" پاکستان محکوم می کنیم و بدینوسیله از دولت پاکستان و از آقای زرداری رئیس جمهور پاکستان می خواهیم که با تقبییح این عمل شنیع از طریق رسانه های عمومی پاکستان و با محاکمه مردانی که در شلاق زدن این دختر جوان بی پناه شرکت داشتند, از حقوق انسانی این دختر درمانده اعاده حیثیت بشود.
ضمنا" با توجه به خطر جانی ای که زندگی این دختر جوان را مورد تهدید جدی قرار داده است, مقامات دولت پاکستان را مسئول حفاظت از جان این دختر می دانیم.

جهت اعمال فشار بر دولت پاکستان در مورد نقض کامل حقوق بشر در حق زنان بی پناه, این اعتراض نامه (Petition) پس از جمع آوری امضا” بهمراه فیلم ضرب و شتم این دختر پاکستانی به سازمان های مهم جهانی زیر جهت محکوم کردن این عمل قرون وسطایی ارسال خواهد شد:

- دادگاه بین المللی
- سازمان ملل
- سازمان بین المللی حقوق بشر
- سازمان عفو بین الملل
- کاخ سفید, رئیس جمهوری آقای اوباما و خانم هیلاری کلینتون
- سفارت پاکستان در ایالات متحده
- سفارت ایالات متحده در پاکستان


Eternal Land
Organization for Cause of Democracy and Human Rights in Iran
A Registered Non-Profit Iranian Organization in the United States